انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم بیدار ماندن تا نماز صبح مرجع تقلید: آیةالله العظمی امام خمینی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال السلام علیک. سؤالم این است که آیا شب تا نماز صبح بیدار ماندن اجر ثوابی دارد؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(قدّس سرّه)
 

جواب:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
وقت شما به خیر و برکت و سعادت
بزرگوار. روایاتی وجود ندارد که اگر شب تا صبح کسی بیدار بماند و نخواد و روز بخوابد دارای اجر و ثواب است.
وانگهی علاوه بر توصیه قران به این که شب مایه آسایش و آرامش است از نظر علمی نیز حذف خواب شبانه یا کم کردن خواب در شب و خوابیدن در روز مفید نیست و مضر هست و در این که آیا جایگزینی خواب روز به جای خواب شب صحیح است؟ پاسخ منفی هست زیرا شاید شنیده باشید که «هیچوقت خواب روز جایگزین خواب شب نمی شود» و این جمله کاملاً صحیح می باشد و خداوند نیز در قرآن کریم فرموده ما شب را برای آرامش و استراحت شما آفریده ایم، و اما در این که چرا این جایگزینی نمی تواند صورت بپذیرد؟ نکته بسیار مهم و دقیقی است که در تفاوت بین خواب شب و روز وجود دارد و آن مسئله استراحت روح بهمراه استراحت جسم در شب هست، به این معنی که بدن ما از خوابی لذت خواهد برد و باعث تجدید قوا می شود که جسم و روح انسان همزمان با یکدیگر در حال استراحت باشند و در غیر اینصورت فرآیند خواب به شکل صحیح اتفاق نمی افتد.

برای توضیح بیشتر باید بگوییم روح انسان تنها در تاریکی هوا و غروب خورشید قادر خواهد بود که در فاز استراحت قرار گیرد و در حقیقت در تاریکی هوا حرکت روح برای استراحت به عمق بدن آغاز می شود ولی در هنگام روشنایی، روح به طرف نور و سطح بدن کشیده می شود و قرار گرفتن روح در سطح بدن مانع از استراحت می شود، بعبارتی دیگر اگر فردی در هنگام شب به خواب فرو رود در واقع جسم او و روح ایشان هر دو بصورت همزمان در حال استراحات می باشند، ولی در نظر بگیرید فردی به علل مختلف موفق به خوابیدن در شب نشده است و تمایل دارد در روز بخوابد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ جسم بعلت خستگی در حال استراحت است سعی می کند به عمق بدن حرکت کند و در آنجا به استراحت بپردازد ولی بعلت روشنایی روز مجددا به سطح جسم کشیده می شود و از حالت استراحت خارج می شود و بعد از مدتی بعلت اینکه جسم غیر فعال می باشد، برای هماهنگی با آن مجدداً به عمق بدن حرکت می کند ولی بعد از مدتی به سطح جسم کشیده می شود، پس به این نتیجه میرسیم که خواب روز باعث می گردد روح شما استراحت مناسبی نداشته باشد پس هر چند ظاهراً خوابیده اید ولی عملاً آرامش واقعی را کسب نکرده اید زیرا روح تنها در هنگام شب و تاریکی هوا قادر می باشد در عمق بدن و در حال استراحت قرار گیرد و معکوس همین اتفاقات در شب زنده داری اتفاق می افتد، یعنی در هنگام شب روح انسان میل دارد به عمق جسم رفته و در فاز استراحت قرار گیرد ولی جسم در حالت بیدار می باشد پس روح نمی تواند آرامش و استراحت داشته باشد در نتیجه شب زنده داری و خوابیدن در روز هیچکدام مورد قبول نمی باشد.
پس باید به افرادی که شب را بیدار هستند و روزها می خوابند هشدار داد که برای دوری از کسالت روح و جسمتان این عادت را به تدریج تغییر داده و هیچوقت سکون و آرامش و خوابیدن در شب را به خاطر تماشای یک مسابقه فوتبال یا فیلم سینمایی یا شب نشینی و یا حتی مطالعات شبانه و شب زنده داری از دست ندهند که حاصل آن کسالت روح و جسم خواهد بود و در روز هیچوقت یک خواب عمیق و مؤثر و متعادل با خواص یاد شده به وجود نمی آید.

مضرات خوابیدن در روز از دید حکما شامل:

افزایش بیماریهای رطوبتی و ترشحات غیرطبیعی سینوسها.
بدبویی دهان
بزرگی طحال
ضعف قوای نفسانی (منظور انرژی مربوط به مغز می باشد).
کند ذهنی و کاهش حافظه
بی میلی و بی اشتهایی غیر طبیعی به غذا
افرایش تورم بدن
ایجاد زمینه برای بروز بیماریهای تب دار
از بین رفتن طراوت و شادابی پوست
ضعیف شدن قدرت هاضمه
البته موارد مذکور ممکن است به تدریج یا بعد از چندین سال بروز کند. یاحقّ.



  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -