انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات دکتر «محمد خزائلي» (1353ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
درگذشت دكتر "محمد خزائلي" بنيانگذار انجمن حمايت از نابينايان (1353ش)درگذشت دكتر «محمد خزائلي» بنيانگذار انجمن حمايت از نابينايان (1353ش)
دكتر محمد خزائلي دانشمند و محقق نابيناي معاصر، در سال 1293 ش در اراك تولد يافت. وي در چهار سالگي، به علت ابتلا به بيماري آبله، بينايي‏ اش را از دست داد و با وجود نابينايي مطلق، از پنج سالگي در مدرسه مخصوص نابينايان به تحصيل پرداخت. او به كمك حافظه نيرومندش در امور درسي به سرعت پيشرفت كرد و موفق به اخذ دو درجه ليسانس و دكترا در رشته ‏هاي حقوق و حكمت و فلسفه از دانشگاه تهران شد. دكتر خزائلي چندي آموزگار بود و زماني پيشه دبيري داشت تا سرانجام خود به تأسيس يك واحد بزرگ فرهنگي مبادرت نمود و كليه دروس متوسطه و دانشگاه توسط استادان نُخبه و دانشمندان در آن مؤسسه تدريس مي‏شد. اقدام خزائلي در تأسيس چنين مؤسسه فرهنگي عظيم و غني، خدمت با ارزشي به فرهنگ كشور نمود و هزاران نفر از جوانان، تحصيلات خود را در آن مؤسسه به پايان بردند. وي همچنين مدتي به نمايندگي مجلس شوراي ملي رسيد ولي پس از آن از فعاليت‏هاي سياسي كناره گرفت و به امور فرهنگي پرداخت. خزائلي مردي محقق و دانشمند بود و گرچه از نابينايي رنج مي‏برد ولي حافظه و هوشِ سرشار او غوغا مي‏كرد به طوري كه هر مطلب را كه يك بار براي او مي‏خواندند، فرا مي‏ گرفت. در پيشرفت علمي وي، همسر وفادارش نقشي اساسي و شايسته ايفا نمود. اين دانشمند سخت‏كوش، با قدرت خارق ‏العاده هوش و ذكاوت، نابينايي خود را جبران مي‏كرد. دكتر خزائلي به زبان‏هاي عربي، فرانسه و انگليسي تسلط كامل داشت و علاوه بر ترجمه چندين اثر، كتاب‏هاي متعددي را به رشته تحرير درآورد، كه از جمله آنها، فلسفه اسلام، تحقيق در اعلام قرآن، شرح بوستان و گلستان سعدي و نهج ‏الادب است. دكتر محمد خزائلي در جهت رفاه نابينايان در سطح جهان نيز فعاليت‏هاي چشمگيري داشت و از اعضاي كميته اجرايي خاورميانه در شوراي ملي رفاه نابينايان و اتحاديه بين ‏المللي نابينايان بود. وي سرانجام در 21 خرداد 1353 ش در شصت سالگي در تهران درگذشت.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -