انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگی نامه اخلاقی آن مرحوم به قلم فرزندش

بزرگ نمایی کوچک نمایی
برخی از ویژگی های اخلاقی مرحوم حجةالاسلام و المسلمین ابوالشهیدین حاج شیخ احمد اسلامی تبار به نقل از فرزند فاضل و خلف صالحش حجةالاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدرضا اسلامی تبار
1- تلاوق قرآن با اخلاص/ ایشان بیش از هزار ختم قرآن کرده بود ولی به کسی ابراز نمی کرد و ما بعد از فوت ایشان فهمیدیم.
یکی از کسانی که در اوایل طلبگی در قم با ایشان هم حجره بود نقل کرده که گاهی نیمه های شب بیدار می شدند و ایشان را مشغول تلاوت قرآن می دیده است.
2- خدمت/ خدمت رسانی به محرومان و خانواده های مستضعف زیادی که کسی از آنها اطلاع نداشت.
3- دارای عزت نفس/ از کسی چیزی تقاضا نمی کرد .و به خاطر امور دنیوی تملق کسی را نمی گفت.
4- دوری از شهرت طلبی/ اجازه نمیداد هنگام ورودش در مجالس برایش صلوات بفرستد.
5- دوری از حرص و طمع/ مکرر اتفاق می افتاده که کسی برای ایشان گوشت یا غذای نذری می آورد و ایشان می فرمودند که ما الان در خانه مقداری غذا یا گوشت داریم آن را برای افراد نیازمند ببرید و اگر آورنده نذری اصرار میکرد مقدار کمی از آن را قبول می کرد.
6- زهد و بی علاقگی به زخارف دنیوی/ در حالیکه دست او {بخاطر وجوهات} باز بود ولی وضعیت خانه ایشان شاهد زهدش بود.
7- متواضع/ نسبت به مردم خصوصا افراد ضعیف تواضع داشت.
8- غیرت دینی داشت/ اگر کار خلافی را می دید در حد توان با آن خلاف برخورد می کرد و در حد توان امر به معروف و نهی از منکر می نمود.
9- بصیر بود/ معظم له دارای بصیرت و آگاهی بود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب و در مسایل سیاسی دارای مواضع صحیح بود. آگاهی و شناخت نسبت به افراد داشت و به کسی بار نمیداد و اجازه نمیداد کسی از ایشان سوء استفاده کند.
10- پرهیز از اسراف/ در زندگی از ریخت و پاش و اسراف پرهیز میکرد و در استفاده از سهم امام احتیاط داشت. گاهی که افرادی وجوهاتی شرعی می آوردند می فرمود مقداری وجوهات نزد من هست آن را به جای دیگر ببرید و یا گاهی می فرمود من از مجتهد شما در گرفتن وجوهات مقلدین ایشان اجازه ندارم و لذا آن را نمی گرفت.
11- رعایت زیّ طلبگی/ آن مرحوم دارای زیّ طلبگی بود در دوران زندگی برخلاف روش طلبگی عمل نکرد و کاری که برخلاف شأن روحانیت باشد از او سر نزد و عملش مؤید گفتارش بود.
12- احترام خاص به مادر {زیرا در صغر سنّ پدر را از دست داده بود}/ هرگاه به دیدن مادرش می رفت دست مادر را می بوسید و حتی گاهی پای مادر را هم می بوسید.
13- صله رحم/ معظم له وقتی به دیدن اقوام می رفت تذکر میداد که برای این آمده ام که قطع رحم نشود و صله رحم را انجام داده باشم.
14- اهمیت به عبادت اول وقت/ در بُعد عبادی به نماز اول وقت اهمیت می داد خصوصا به نماز جماعت و خود ایشان عملاً بیش از 30 سال اقامه نماز جماعت در سه وقت داشت و هرگاه مسافرت می رفت نماز را اول وقت انجام میداد.
15- سحرخیز/ سحرخیز بود و غالباً یک ساعت یا بیشتر به اذان صبح بر میخاست و مشغول تلاوت قرآن میشد و سپس برای نماز صبح به مسجد می رفت و پس از بازگشت از مسجد به منزل باز هم تلاوت قرآن می کرد و در بین روز و هرگاه فرصت پیدا می کرد قرآن تلاوت می کرد و هرگاه به سفر می رفت قرآن را با خود می برد و تلاوت میکرد. از کثرت تلاوت قرآن حافظ قرآن شده بود بدون اینکه قصد حفظ قرآن داشته باشد.
16- پرهیز از اُمور دُنیوی/ در جمع خانواده ابداً از اُمور دنیوی صحبت نمی کرد و از گرانی و ارزانی حرفی نمیزد و اجازه نمی داد دیگران از اُمور دنیوی حرفی بزنند.
17- اهل سکوت و پرهیز از غیبت/ اجازه نمی داد کسی راجع به دیگران حرفی بر زبان جاری کند و اجازه نمیداد در مورد دیگران غیبت شود و اصولاً کم حرف و اهل سکوت بود.
18- توکل بخدا/ ایشان همیشه توکل به خداوند داشتند و اگر مشکلی پیش می آمد مضطرب نمی شد و از خداوند حل مشکل را میخواست.
19- یاد معاد/ زیاد یاد مرگ و معاد میکرد و از خداوند درخواست میکرد با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) مشهور شود.
20- صابر در مصائب دارای صبر و استقامت بود.
21- فعالیت علمی/ منزل ایشان تقریبا دفتر استفتائات مراجع عظام تقلید بود و ایشان در زمینه ی پاسخگویی به مسائل شرعی مردم مهارت خاصی داشتند و حتی گاهی اهل سنت مسائل خود را از ایشان می پرسیدند و کسب تکلیف می کردند و نیز از شهرهای اطراف و برخی ائمه جمعه و حتی برخی از ایرانیان مقیم خارج برای مسائل شرعی با ایشان تماس میگرفتند.
ایشان تقریباً از تمام وقت خود استفاده میکرد و برای مطالعه کُتُب فقهی یا تفسیری برای یاد دادن و پاسخگویی به مردم با علاقه وقت صرف میکرد و گاهی که به سفر میرفت برخی از کتب فقهی را با خود برای مطالعه میبرد.
معظم له میفرمود که در اوایل طلبگی گاهی شب تا صبح در کوچه زیر نور چراغ برق می نشستند و رساله مطالعه میکردند که این خودش نوعی توفیق الهی بود.
آن مرحوم میفرمود یک شب در عالم خواب به من گفتند فلان کتاب فقهی را بردار و فلان مساله را مطالعه کن! صبح که بیدار شدم همان کتاب و همان مساله را مطالعه کردم و همان روز شخصی به من زنگ زد و همان مساله را سوال کرد که اگر من مطالعه نکرده بودم جواب آن را نمیدانستم.
آن مرحوم در قبال کار خود که پاسخگویی به مسایل شرعی مردم بود احساس مسؤولیت میکرد و لذا کمتر به مسافرت میرفت و اگر به مسافرت می رفتند زود برمیگشتند و میفرمودند که مردم نیاز به دریافت پاسخ مسائل شرعی دارند.
22- با استعداد و استقامت/ ایشان دارای استعداد و پشتکار خوبی بودند معظم له اوایل زندگی بخاطر از دست  دادن پدر و مشکلات مالی برای تحصیل علم کلاسیک وارد مدرسه دولتی نشده بودند و از همان ابتدا برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه شدند لذا بخاطر مشکلات مالی زندگی کار هم میکردند.
23- مجاهدت/ معظم له قبل از انقلاب در هر مناسبتی از طاغوت ابراز انزجار می کردند و همراهی و حمایت از فداییان اسلام خصوصا شهید نواب صفوی مؤیّد این ادعا هست.
24 مخالفت با دعا کردن به شاه در هیئات مذهبی/ هرگاه در مجلسی شرکت داشت و در آن مجلس به شاه دعا میشد به عنوان اعتراض مجلس را ترک میکرد. بطور مخفیانه نوارهای سخنرانی علیه طاغوت را در منازل برخی از د.وستان استماع میکرد. به مدیر مدرسه ابتدایی که فرزند ایشان در آن مدرسه تحصیل میکرد سفارش کرده بود که هرگاه فیلمهای تبلیغاتی طاغوت را در مردسه نشان میدهند فرزندش را به خانه بفرستد.
از زمان شروع انقلاب همراه با جوانان شبانه در کوچه ها تظاهرات داشتند و فریاد مرگ بر شاه اولین بار در مسجد ایشان بلند شد.
در راهپیمایی های زمان نهضت که خطر حمله پلیس شاه بود همواره در جلوی جمعیت حرکت میکرد و بعد از انقلاب حتی الامکان در صحنه های انقلاب مانند راهپیمایی ها و انتخابات حضور داشتند و هیچ گاه عملی که موجب تضعیف نظام شود از ایشان سر نزد.
25 تقدیم دو جوان حفظ نظام و در راه انقلاب بدون توقع و چشم داشت از کمک های بنیاد شهید/ معظم له دو شهید تقدیم انقلاب کرد ولی ابداً گله مند نبود و صبر میکرد بدون آنکه توقعی داشته باشد و هیچ گاه برای کمک های بنیاد شهید به خانواده شهدا به بنیاد شیهید مراجعه نکرد و مطالبه ای ننمود.
منبع: نوشتاری که حجةالإسلام و المسلمین حاج شیخ محمدرضا اسلامی تبار در اختیار بنده قرار دادند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -