قرارداد رژی یکی از امتیازاتی است که نتایجی نامطلوب به بار آورد. در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۶۹ ه. ش که به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران، سرهنری درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینهسازی آن را به ماژور جرالد تالبوت محول کرد. تالبوت در جریان پذیرایی از شاه و هیئت همراه او، اطلاعات خودش را درباره محصول تنباکوی ایران تکمیل و سپس رایزنی در این زمینه را آغاز کرد.
او برای اخذ امتیاز و شروع عملیات وسیع در ایران، شرکتی به نام «شرکت رژی» را با کمک دولت انگلیس و سرمایهداران انگلیسی تاسیس کرد. وی پس از تاسیس شرکت رژی، وارد ایران شد و مقدمات کار را به طور محرمانه آغاز کرد. تالبوت هر جا به مانعی برخورد میکرد، با دادن رشوه کارش را از پیش میبرد. تا جایی که در مقطعی حتی به خود شاه نیز ۲۵هزار لیره رشوه داد و قرار گذاشت هر سال ۱۵هزار لیره نیز به شخص شاه هدیه (رشوه) بدهد.
مفاد این عهدنامه
ناصرالدین شاه که برای تأمین هزینه سفرهای خود به اروپا با مشکلات مالی مواجه بود، با اعطای امتیاز موافقت کرد و پس از مراجعت به ایران در رجب ۱۳۰۷ ه. ق (مارس ۱۸۹۰ میلادی) قراردادی را با تالبوت ـ که با کمک دولت و عدهای از سرمایهداران انگلیسی، کمپانی رژی را با سرمایهای ۶۵۰ هزار لیره تأسیس کرده بود ـ منعقد نمود. بدین ترتیب امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا گردید. این قرارداد همزمان با دوران صدارت میرزا علی اصغرخان امینالسلطان بود. این امتیاز که به امضای شاه و سرهنری ولف رسید، دارای پانزده فصل بود که حکایت از اختیارات تام تالبوت در امور دخانیات ایران و بیاعتنایی به منافع ملت ایران داشت. مطابق با این قرارداد، شرکت رژی متعهد میگردید که در ازای انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به مدت پنجاه سال، سالانه مبلغ ۱۵ هزار پوند استرلینگ به همراه یک چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد. به موجب این امتیاز، کمپانی رژی صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی ایران و حتی نظارت بر زراعت آن شناخته میشد و در متن آن آمده بود:
«اجازهنامهای برای فروش و معامله و غیره توتون و تنباکو و سیگار... حق خالص صاحبان این امتیاز است و احدی جز صاحبان این امتیازنامه حق صدور اجازهنامهجات مزبور را ندارند.»
کمپانی رژی در آغاز به صورت ناشناخته به فعالیت میپرداخت.. هنگامی که به استناد فصل نهم امتیازنامه ـکه صاحب امتیاز را مجاز به واگذاری حقوق خود به دیگری میکردـ امتیاز خود را به «شرکت شاهنشاهی تنباکوی ایران» فروخت، با مخالفتهای گستردهای از سوی مردم و روحانیون مواجه شد. در این زمان انتشار اعلامیهای رسمی از سوی دولت که واگذاری امتیاز تنباکو را تذکر میداد و در عین حال به زارعین توتون و تنباکو نیز وعدهٔ خرید عادلانه و نقدی محصولات آنها را میداد، موج گستردهای از نارضایتی را دامن زد. در سال۱۸۹۰، روزنامه فارسی زبان ستاره که در عثمانی منتشر میشد، طی مصاحبهای با تالبوت، تفاوت فاحش امتیاز دخانیات ایران را با امتیازی که کمپانی رژی از عثمانی گرفته بود، یادآور شد و ضمن انتقادهای گسترده از دولت، تبعات و پیامدهای قرارداد را برای مردم ایران روشن ساخت. با توجه به این مطلب که توتون و تنباکو از مهمترین اقلام تجاری و صادراتی ایران بود و حدود دویستهزار تن به کشت و خرید و فروش آن اشتغال داشتند بنابراین انحصار خرید و فروش این محصول به یک شرکت انگلیسی منافع بسیاری از مردم ایران را به خطر میانداخت. به همین سبب نخستین اعتراضها را تاجران دخانیات آغاز کردند که تجارت شان مستقیماً در معرض تهدید کمپانی رژی بود. در آغاز عدهای از بازرگانان به همراه امینالدوله نزد شاه رفتند و به انحصار تجارت تنباکو اعتراض کردند.
لغو قرارداد رژی
این اعتراض موجب شد که دولت به انگیزهٔ دلجویی از آنان مهلت ششماههای برای فروش ذخایر توتون و تنباکوی تاجران قایل شود. با این حال مهلت فوق نیز نمیتوانست خسارات ناشی از واگذاری امتیاز را جبران سازد. در این بین روسها نیز که در منطقهٔ ساوجبلاغ به کشت تنباکو اشتغال داشتند به امتیاز فوق اعتراض کردند و آن را ناقض عهدنامهٔ ترکمانچای خواندند و خواستار لغو آن یا عقد قرارداد مشابهی شدند.
اقدامات کمپانی رژی
پس از آنکه شرکت رژی حدود ۲۰۰ هزاراز اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد، زنگ هشدار برای ایرانیان به صدا درآمد. چرا که با حضور آنها در حدود ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و ضمن بنای کلیسا در مناطق مختلف، دختران ایرانی را نیز به امور پرستاری در بیمارستانها و بیحجابی واداشتند. در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و کافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الکی پدید آوردند. علاوه بر این، انگلیسیها هر جا که میرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نیز میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسیها در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به کار گرفته بودند. از این رو اقدامات فوق عالمان دینی را به دلیل متزلزل شدن اساس دین و استقلال کشور توسط قدرت بیگانه و مغایرت امتیازات با قرآن مجید (قاعدهٔ نفی سبیل)، به تحریم تنباکو ترغیب نمود. در واقع دلیلی اصلی مخالفت علما با این امتیاز، افزون بر جنبهٔ تجاری آن و اختلال در نظام بازرگانی کشور، نگرانی از نفوذ تدریجی و سلطهٔ کامل بیگانگان بر ایران بود که از تجربهٔ کمپانی هند شرقی ناشی میگردید به همین سبب مردم مسلمان ایران با این اندیشه که انگلیسیها قصد دارند، کمپانی رژی را به کمپانی هند شرقی و ایران را همانند هند به مستعمرهٔ خود تبدیل کنند، به مخالفت گسترده پرداختند. در آن زمان معیشت بسیاری از مردم از طریق فروش توتون و تنباکو تأمین میشد و زارع و تاجر هیچ نوع اختیاری در تولید و فروش این محصول نداشتند؛ بنابراین رفته رفته موج اعتراضات در نقاط مختلف ایران خصوصاً شهرهای تهران، اصفهان، شیراز، تبریز... آغاز شد و برخی از تجار از فروش محصول خود به شرکت رژی خودداری کردند. در اصفهان و فارس که گفته میشود مرغوبترین تنباکوی ایران را داشت بعضی از تجار محصول خود را برای اینکه به دست بیگانه ندهند به آتش کشیدند. علاوه بر ضرر اقتصادی خطر عمدهتری که جامعه اسلامی ایران را تهدید میکرد، حضور فرهنگ اروپایی در کشور اسلامی بود که حساسیتهای بسیاری را برمیانگیخت. همینطور هم شد، چندی نگذشته بود که نشانهها و مصادیق آشکار این هجوم فرهنگی هویدا شد. هجوم گروه بزرگی از اروپاییها به ایران، حتی شکل ظاهری شهر و بازار را تغییر داد و بسیاری را به این نتیجه رساند که گویی تاسیس شرکت و امتیاز انحصاری توتون و تنباکو فقط بخشی از ماجراست و هدف اصلیتر این است که فرهنگ اروپایی در ایران رواج یابد و ایران به تدریج به مستعمره بریتانیا تبدیل شود.
نخستین اعتراضها
نخستین گام اعتراض را تجار، کسبه و دستاندرکاران صنعت تنباکو برداشتند. اولین اعتراضات از سوی شیراز بود.از هر شهری فریادی برخاست و فریادها رفته رفته سطح مملکت را فرا گرفت. پس از اوج گرفتن مخالفت و درگیری، قشرها مختلف مردم به علمای دینی در شهرهای مختلف رجوع کرده و کسب تکلیف نمودند؛ به طور مثال در اصفهان به آیتالله آقانجفی اصفهانی، در شیراز به سید علیاکبر فال اسیری، در تهران به شیخ فضلالله نوری و میرزا حسن آشتیانی، در تبریز به میرزا جواد مجتهد تبریزی متوسل شدند.
در اصفهان آقانجفی دست به ابتکاری زد و با فتوای خود و سایر علمای اصفهان، تنباکو را تحریم نمود. فتوای تحریم تنباکو در اصفهان مؤثر واقع شد و کمپانی در آن منطقه فلج گردید، بنابراین به دولت شکایت برد. دولت تهدید کرد که اگر علما تسلیم نشوند و مردم شورش کنند، خانههای مردم را به توپ خواهد بست. اما علما به جز یکی دو نفر، بقیه در مقابل این تهدیدها ایستادگی کردند. سرانجام میرزای شیرزای حکم تاریخی خود را از سامرا صادر کرد: متن حکم میرزا چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجلالله تعالی فرجه است.»
الاحقر ــ محمدحسن الحسینی
پس از کشمکشهای فراوان سرانجام ناصرالدین مجبور شد، قرارداد رژی را ملغی کند.