انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهادت آیةالله «شيخ‏ فضل‏ اللَّه نوری» (1327 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
شهادت عالم مجاهد و مبارز مشروطه ‏خواه آيت ‏اللَّه "شيخ‏فضل‏اللَّه نوري" (1327 ق)شهادت عالم مجاهد و مبارز مشروطه ‏خواه آيةاللَّه «شيخ‏ فضل‏ اللَّه نوري» (1327 ق)
آيت ‏اللَّه شيخ فضل اللَّه نوري در سال 1259 ق در تهران متولد شد. در جواني به همراه دايى و پدر زن خود حاج ميرزا حسين نوري، جهت تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كرد. وي از شاگردان برجسته ‏ي ميرزاي شيرازي بود. شيخ فضل اللَّه براي مقابله با استبداد، به همراه آيات عظام طباطبايى و بهبهاني در دوران مشروطيت، اين جنبش را رهبري مي‏كرد. وي در مهاجرت كُبري شركت داشت و در تهيه، تنظيم و تدوين قانون اساسي و متمم آن سهيم بود، به طوري كه اصل دوم متمم به ابتكار او تهيه شد. يكي از اصول پيشنهادي شيخ فضل اللَّه، حضور پنج عالم مجتهد در مجلس بود تا قوانين ضد اسلامي به تصويب نمايندگان نرسد. او در جمادي الاولي سال 1325 تصميم گرفت يك كانون تبليغاتي عليه مشروطه ‏ي غير مشروعه ايجاد كند. اقدامات تبليغي شيخ با مخالفت مجلسيان مواجه شد و شيخ فضل ‏اللَّه در حضرت عبدالعظيم تحصن اختيار كرد. شيخ فضل اللَّه سرانجام در 12 رجب سال 1327 از جانب فاتحين دستگير و عصر 13 رجب پس از يك محاكمه ‏ي كوتاه به مجازات مرگ محكوم شد. شيخ فضل اللَّه نوري سرانجام در سيزدهم رجب همان سال در ميدان توپخانه ‏ي تهران و در حضور هزاران نفر از مردم به دار آويخته شد. اكثريت كساني كه آن روز در پايين دارِ شيخِ شهيد جهت قتلِ او خوشحالي مي‏كردند، همان‏هايى بودند كه در ماه‏هاي قبل در استقبالِ آن عالمِ مجاهد در بازگشت از تَحصُّن، حضور داشتند. شيخ فضل اللَّه نوري كه خود در ابتدا از حاميان اصلي مشروطه بود، به محض اين كه خطر انحراف اين نهضت را تشخيص داد، خواهان مشروطه‏ ي مشروعه شد و اين چنين مرگبار پاسخ خود را دريافت كرد. مقبره‏ ي ايشان در صحن حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) واقع شده است.
شهادت آیةالله «شيخ‏ فضل‏ اللَّه نوری» (1327 ق) (۹ مرداد ۱۲۸۸ش)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -