انهار
انهار
مطالب خواندنی

کتک خوردن نانوا از زنان در عصر ظفر السلطنه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
وقتی نانوا از زن‌ها کتک می‌خورد
چند نفر زن در سر خريداري نان با خبازي گفتگو مي‌نمايند؛ بالاخره منجر به نزاع مي‌شود. چند نفر زن ديگر هم ملحق به آنها شده، خباز را کتک مي زنند و رفته رفته جمعيتشان زياد شده به طرف خانه علماء مي‌روند.
قائم آنلاین: اين بار، باز داستان نان است و زنان. گراني و کمبود نان، پاي زنان را به عرصه اجتماع باز مي‌کند؛ زمان و مکان نمي‌شناسد. شايد حس مادرانه است که براي سير کردن طفل خويش زنان را اين گونه به ميدان مي‌آورد. در اين  مطلب خبري از کرمان و سيستان در خصوص گراني نان است و پيامدش حمله زنان به نانوا و نتيجه: پناه بردن زنان به خانه علماء و عزيزالله ميرزا ظفرالسلطنه، حاکم کرمان و سيستان، و ارزاني نان. ده پانزده نفري به عنوان الواط محرک اين زنان، دستگير شدند؛ تو گويي آن زنان خود نمي‌دانستند که توانايي خريد نان گران را ندارند و حضوري مردانه، آن هم از جنس الواط ، را محتاجند محض اعتراض.
وقتی یک نانوا از زنان کتک می‌خورد
کرمان و سيستان:
از قرار خبر تلگرافي، دو سه هفته قبل، چند نفر زن در سر خريداري نان با خبازي گفتگو مي‌نمايند؛ بالاخره منجر به نزاع مي‌شود. چند نفر زن ديگر هم ملحق به آنها شده، خباز را کتک مي زنند و رفته رفته جمعيتشان زياد شده به طرف خانه علماء مي‌روند که ايشان را با خود متحد سازند. از طرف آقايان علماء همين قدر با آنها همراهي مي‌شود که به نواب والا سردار والي مملکت مي‌نويسند که استدعاي اهالي اين است نان قدري ارزان‌تر شود. سردار هم با اينکه هنوز غله تازه به دست نيامده و موقع اقتضاء نداشت، محض تسلي خاطر و ترضيه حال مردم، قرار مي‌دهند نان مخلوط با آرد جو را يک من هزار دينار و گندم خالص را يک هزار و پانصد دينار بفروشند. از معتضد ديوان هم مردم شکايت داشتند. از مداخله در امور ديوانخانه خلع شد. مردم متفرق گرديده، چند ساعت بعد باز ازدحامي کرده به خانه يوسف نام خباز ريخته، خسارت زياد رسانيدند. خبر به نواب والا سردار رسيده، فورا ناصر لشکر، لشکرنويس باشي، را با چند دسته سرباز و نوکرهاي شخصي خودشان مامور به جلوگيري از آنها نموده. وقتي رسيدند که از خانه يوسف فراغت يافته، قصد خانه ابوالمظفر ميرزا و چند خانه ديگر را نموده بودند. هنوز دست به کار نشده که پانزده نفر الواط و اشرار سردسته شورشيان، که محرک زنها بودند، گرفتار گرديده باقي مردم متفرق شدند. مقصرين و فتنه جويان را در ميدان مشق به اندازه جناياتشان مکافات داده، به کلي رفع غائله شد و سربازان را انعام و شخص ناصر لشکر را هم، که در انجام اين خدمت شرط کفايت را به جاي آورده بود، خلعت دادند.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -