انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «سید محمد محقق داماد» (1347 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
= = = = =
سید محمد محقق داماد (۱۳۲۵ - ۱۳۸۸قفقیه، اصولی و از مدرسین حوزه علمیه قم بود. بسیاری از روحانیونی که در انقلاب نقش داشتند و در جمهوری اسلامی مسئولیت پذیرفتند از شاگردان او محسوب می‌شوند. وی داماد آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم بود و به همین دلیل لقب داماد را به او دادند. سید علی و سید مصطفی محقق داماد فرزندان او هستند.
زندگینامه و تحصیلات
سید محمد محقق داماد در سال ۱۳۲۵ه.ق در احمد آباد اردكان به دنیا آمد. پدرش قبل از تولد او برای زیارت به عتبات عالیات رفته و در همین سفر درگذشت.[۱] در شش سالگی مادرش را نیز از دست داد. سید محمد پس از تحصیل علوم مقدماتی در اردكان راهی شهر یزد شد.
در حوزه یزد در درس آقا سید احمد مدرسی‌، حاج‌ سید یحیی‌ واعظ‌ و سید محمدعلیرضا حائری‌ حاضر شد و بعد از اقامت‌ نه‌ ساله‌ در یزد، بنا به‌ پیشنهاد شیخ‌ غلامرضا یزدی‌ در سال‌ ۱۳۴۱ق به‌ قم‌ نقل‌ مکان‌ کرد و در حوزه‌ی‌ درس‌ اساتید بزرگ‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ از قبیل‌ میرسید علی‌ کاشانی‌، سید محمد تقی‌ خوانساری‌، میرزا محمد همدانی‌، سید محمد حجت‌ و شیخ‌عبدالکریم‌ حائری‌ شرکت‌ کرد.[۲] آیت‌الله‌ داماد مورد توجه‌ و عنایت‌ آیت‌الله‌ حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌ (مؤسس‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌) قرار گرفت‌. روابط‌ آنها تا به‌ آنجا رسید که‌ وی‌ با دختر آیت‌الله حائری‌ ازدواج‌ کرد و به‌ داماد ملقب‌ شد.[۳]
اساتید
سید احمد مدرس
غلامرضا فقیه یزدی
میرزا محمد همدانی
سید یحیی واعظ یزدی
سید حسین باغِ گندمی
تدریس
پس وفات شیخ در سال ۱۳۱۵ شمسی، سید محمد محقق داماد جزو فضلای جوان حوزه قم محسوب می‌شد و حوزه درس وی به تدریج رونق گرفت. در زمان مرجعیت آیت‌الله‌ بروجردی، داماد جزو ممتحنین حوزه بود که در کنار علمایی چون شیخ مرتضی حائری یزدی از طلاب امتحان شفاهی می گرفت.[۵] وی در طول سه دهه تدریس در حوزه قم و با وجود بیان دشوار و محتوای سنگینی که در درس وی وجود داشت، به یکی از شاگردپرورترین استادان تاریخ حوزه قم بدل شد و اکثر شاگردان وی در زمان استاد از فضلای حوزه بودند و بعدها در سلک عالمان و مجتهدان نامدار معاصر درآمدند. آیت الله شبیری زنجانی از شاگردان درس آیت الله محقق داماد می‌گوید:
«در درس آقای داماد طلبه‌های ممتاز شرکت می‌کردند، علتش ویژگی‌هایی بود که در خود ایشان و درسش بود: یکی اینکه رئیس نبود لذا مطامع غیر علمی در میان نبود تا شخص برای آنها در درس وی حاضر شود. از طرفی آقای داماد بیان روشنی نداشت و خیلی احتیاج به مقدمات مطویه داشت و لازم بود طلبه مقدمات دیگری برای فهم مطالب در ذهن داشته باشد. از طرف دیگر مطالب ایشان نوعا مشکل بود چون دقیق النظر بود.[۶]
شاگردان
آثار
حاشیه بر عروة الوثقی كه به قلم خود او نگارش یافته است.
آیت الله عبدالله جوادی آملی، مباحث حج، صلوة، صوم، اعتكاف، خمس، و قسمت عمده زكات را تقریر کرده است. دوره «كتاب الحج» در سه جلد چاپ شده است.
آیت الله ناصر مكارم شیرازی، دوره اصول را تقریر کرد.
آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی، مبحث طهارت و دوره اصول را تقریر کرده است.
آیت الله شیخ محمد مؤمن، بحث صلوة را نوشته است.[۹]
فعالیت‌های سیاسی
بنا به گفته آیت‌الله جوادی آملی که از جمله مقررین درس این استاد بوده است، آیت الله محقق داماد در عین اعتقاد به ملازمه دین و سیاست، از هرگونه فعالیت غیرعلمی پرهیز می‌کرده و همه وقت خود را مصروف تحقیق و تدریس کرده بود.[۱۰] تنها مباحثی که از وی در این زمینه نقل شده است حضور در جمع معترضین به تصویب‌ لایحه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ در اوائل دهه چهل است.
به‌ دنبال‌ انتشار خبر تصویب‌ لایحه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ توسط‌ روزنامه‌ها، او‌ همراه‌امام‌ خمینی‌، آیت‌الله شریعتمداری‌، آیت‌الله نجفی‌ و آیت‌الله گلپایگانی‌ در منزل‌ آیت‌الله شیخ‌ مرتضی‌ حائری‌ تشکیل‌ جلسه‌ دادند و به‌ تبادل‌نظر درباره‌ی‌ اوضاع‌ جاری‌ پرداختند. سرانجام‌ تصمیم‌ گرفتند که‌ تا پایان‌ کار و لغو تصویبنامه‌، هفته‌ای‌ یک‌ شب‌ جلساتی‌ را در منزل‌ یکی‌ از آیات‌ عظام‌ برقرار سازند و به‌ مبارزه‌ ادامه‌ دهند.[۱۱] بعد از جلسه‌ی‌ ۱۶ مهر ۱۳۴۱ آیات‌ عظام‌ تلگرافی‌ در اعتراض‌ به‌ تصمیم‌ دولت‌ اسدالله علم‌ در تصویب‌ لایحه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ به‌ شاه‌ مخابره‌ کردند. آیت‌الله سید محمد داماد نیز همراه‌ آیت‌الله سید احمد زنجانی‌، مرتضی‌ حائری‌ تلگرافی‌ به‌ شاه‌ مخابره‌ و مسائلی‌ همچون‌ تساوی‌ مسلمان‌ و کافر و قید کتاب‌ آسمانی‌ به‌ جای‌ قرآن‌ در مراسم‌ تحلیف‌ را، مخالف‌ مصالح‌ عالیه‌ی‌ اسلام‌ و نص‌  قانون‌ اساسی‌ قلمداد کردند و خواستار لغو این‌ تصویبنامه‌ شدند. در جلسه‌ی‌ بعدی‌ که‌ آیت‌الله داماد نیز حضور داشت، تصمیم‌ گرفته‌ شد که‌ علاوه‌ بر تلگراف‌ اعزامی‌ به‌ شاه‌ و شکایت‌ از تصویبنامه‌، موضوع‌ را به‌ اطلاع‌ علمای‌ تهران‌ و شهرستان‌ها نیز برسانند تا آنان‌ نیز پشتیبانی‌ خود را از اقدامات‌ مراجع‌ قم‌ اعلام‌ کنند.[۱۲]
شاه‌ در پاسخ‌ تلگراف، موضوع‌ را به‌ دولت‌ احاله‌ کرد. بعد از وصول‌ تلگراف‌ شاه‌، آیات‌ عظام‌ جلسه‌ی‌ فوق‌العاده‌ای‌ تشکیل‌ دادند. در این‌ جلسه‌ بعد از قرائت‌ تلگراف‌ شاه‌، به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند که‌ مستقیماً با اسدالله علم‌، نخست‌ وزیر، تماس‌ بگیرند و ضمن‌ نصحیت‌ و ارشاد وی‌، از او بخواهند که‌ جواب‌ صریحی‌ به‌ آقایان‌ بدهد. به‌ دنبال‌ این‌ تصمیم‌، وی‌ همراه‌ با آیات‌ عظام‌: زنجانی‌، حائری‌ و آملی‌ طی‌ تلگرافی‌ به‌ اسدالله علم‌، تصویبنامه‌ی‌ مربوط‌ به‌ تشکیل‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ را به‌ دلیل‌ مخالفت‌ مفاد آن‌ با قواعد مقدسه‌ی‌ اسلام‌ و اصول‌ قانون‌ اساسی‌ و متمم‌ آن‌، ملغی‌ اعلام‌ کرده‌ و خواستار لغو رسمی‌ آن‌ شدند[۱۳]
درگذشت
آیت الله سید محمد محقق داماد روز چهارشنبه ۲ ذی الحجه الحرام سال ۱۳۸۸ هـ.ق بر اثر سكته قلبی پس از ۷۵ روز بیماری درگذشت و در مقبره‌ای از مقابر سمت شرقی حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
پانویس
1 مجله نور علم، نشریه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ش مسلسل ۱۷شهریور۱۳۶۵ص ۹۷.
2 رازی‌، محمدشریف‌، گنجینه‌ی‌ دانشمندان‌ اسلامی‌، تهران، کتابفروشی‌ اسلامی‌، ۱۳۵۲، ص ۱۶۳.
3 رازی‌، محمدشریف‌، گنجینه‌ی‌ دانشمندان‌ اسلامی‌، تهران، کتابفروشی‌ اسلامی‌، ۱۳۵۲، ص ۱۴۲.
4 مجله درسهایی از مكتب اسلام سال دهم شماره ۴ص ۲۲۶.
5 احمدی میانجی، آیت‌الله میرزا علی، خاطرات فقیه اخلاقی آیت‌الله احمدی میانجی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص۸۱ بنقل از تورجان.
6   آیت الله شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا، جلد۳ ، ص۵۲۲.
7 مجله درسهایی از مکتب اسلام، سال دهم، شماره ۴، ص ۲۲۶.
8 مجله نور علم، ش ۱۷، ص ۹۸.
9   مجله نور علم، ش ۱۷ص ۱۰۲.
 10 جوادی آملی، آیت‌الله عبدالله، کتاب الحج، قم: انتشارات مهر، جلد ۱، ص ۱۹، بنقل از تورجان.
11 باقری‌، علی‌،۱۳۷۶، ص ۱۹.
12 دوانی‌، علی‌، نهضت‌ روحانیون‌ ایران‌، ج ۳ و ۴‌، تهران‌، چ دوم، ۱۳۷۷. ص ۴۵.
13 دوانی‌، علی‌، نهضت‌ روحانیون‌ ایران‌، ج ۳ و ۴‌، تهران‌، چ دوم، ۱۳۷۷ ص ۵۰.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -