انهار
انهار
مطالب خواندنی

حضانت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
1- حق حضانت پس از ازدواج زن
سؤال:آیا در سقوط حقّ حضانت (حقّ سرپرستى و نگهدارى کودک) به وسیله ازدواج مجدّد فرقى بین ازدواج موقّت و دائم هست؟ و در صورتى که زن از شوهر دوّم طلاق بگیرد آیا حقّ حضانت که به خاطر شوهر کردنش ساقط شده بود دوباره باز مى گردد؟
پاسخ:در صورت ازدواج حقّ حضانت زن ساقط مى شود خواه ازدواج دائم باشد یا موقّت، مگر این که مدّت ازدواج موقّت کم و کوتاه باشد که در این صورت ساقط نمى شود و هرگاه از شوهر دوّم طلاق بگیرد حقّ حضانت باز نمى گردد هر چند احتیاط مستحب آن است که زوج و زوجه در این مورد تراضى و تصالح کنند.
2- ساقط شدن حق حضانت پدر
سؤال:اگر عمل به حقّ الحضانه مستلزم عسر و حرج فوق العاده نسبت به دیگرى باشد مثل این که گرفتن فرزند از مادر بعد از دو سال و ردّ به پدر باعث مشقّت غیر قابل تحمّل براى او باشد که این مشقّت اضافه بر اصل مشقّت فراق است که معمولا متوجّه مادر مى شود ـ و یا عمل به حقّ الحضانه باعث فساد و انحراف اخلاقى و تربیتى باشد و کودک در معرض فساد قرار گیرد در این صورت آیا باز هم حقّ حضانت ثابت است یا به حکم حرج و فساد ساقط مى شود؟
پاسخ:در صورتى که به تشخیص حاکم شرع، فرزند با حضانت پدر در معرض انحراف و فساد قرار مى گیرد حقّ حضانت او ساقط مى شود.
3- حق حضانت مادر منحرف
سؤال:اگر کسى همسر منحرف خود را که رابطه نامشروع داشته ومحکوم به 75 ضربه شلاّق شده، طلاق دهد ودختر سه ساله اى داشته باشد آیا از نظر شرع مقدّس،این زن مطلّقه منحرف مى تواند حضانت او را بر عهده گیرد؟
پاسخ:اگر خوف انحراف بچه باشد،نباید بچه را به چنان مادرى سپرد.
4- حضانت ولد غیر مشروع
سؤال:بچّه اى که از زنا متولّد شده آیا به زانى داده مى شود یا به زانیه؟
پاسخ:از نظر حق حضانت و نگهدارى مانند فرزند حلال زاده است.
5- سپردن والدالزنا به بهزیستی
سؤال:اگر بچّه ولدالزّنا به دست زانیه داده شود باعث فساد مى شود و موجب لطمه به آبروى یک عدّه مومن آن روستا مى شود امّا اگر شرع مقدّس یا قانون دولت، این بچه را به اداره بهزیستى تحویل نماید، هم فساد کم مى شود و هم آبروى چندین مؤمن حفظ مى شود، در این صورت وظیفه چیست؟
پاسخ:باید حاکم شرع در این گونه موارد تصمیم بگیرد و اگر فسادى هست جلوى آن را بگیرد.
6- حضانت مادر صغیر در صورتی که شوهر کند
سؤال:همسر شهیدى که یک پسر دارد پس از گذشتن چند سالى ازدواج کرده است، پدر شهید مى گوید: من به عنوان ولىّ نمى گذارم نوه ام در خانه بیگانه بماند چون من وظیفه دارم او را پرورش دهم و فعلا این پسر بچه 5 ساله است، مادرش مى گوید: من به عنوان مادر، او را پرورش مى دهم، از نظر اسلام کدام یک مقدّم هستند؟
پاسخ:در مورد نگهدارى بچه و پرورش او تا زمان بلوغ، مادر بچه بر جدّ او مقدّم است حتّى در صورتى که شوهر کند، ولى در مسأله ولایت بر اموال حق با جدّ است و مادر ولایتى بر اموال کودک ندارد.
7- حکم حضانت فرزندان
سؤال:لطفاً فتواى خود را با شرایط فعلى زنان در جامعه، و با توجّه به مهر و علاقه اى که خداوند در ضمیر آنان نهاده، در مورد اصلاح مدّت حضانت فرزندان در نزد مادران بفرمایید، تا با ارائه آن به مجلس و قانون گذاران بتوانیم این مادّه قانونى را اصلاح نماییم.
پاسخ:مشهور در میان فقهاى ما این است که حضانت دختر تا هفت سال، و پسر تا دو سال، در اختیار مادر است; مگر این که عسر و حرج شدیدى براى مادر پیدا شود، که براى پدر نباشد، و بیش از این مقدار را ایجاب کند. ضمناً به این نکته توجّه داشته باشید که قوانین اسلام ـ بلکه هر قانونى ـ ناظر به حال اکثریّت است، و موارد نادر و اتّفاقى معیار نیست. بى شکّ مصلحت فرزندان غالباً ایجاب مى کند که زیر نظر پدران باشند، و به خاطر همین بوده که اسلام چنین قانونى وضع کرده است، ولى چون شما تنها به موارد خاصّى توجّه کرده اید، تعجّب نموده اید. البتّه مسأله صلاحیّت پدر، یا مادر در مورد حضانت شرط است، و اگر یکى از آن دو فاقد صلاحیّت باشد، حقّ آنها سلب مى شود.
8- تاثیر شرایط روحی و روانی کودک در مدت حضانت
سؤال:پسر بچّه اى دو سال دوران حضانت خود را نزد مادر سپرى نموده است. اکنون با انقضاى مدّت حضانت مادر، پدر قصد استرداد طفل را دارد. امّا طفل و مادر آن چنان به یکدیگر وابسته و علاقه مند هستند، که جدا کردن آنها حتّى هفته اى یک روز، با مشقّت صورت مى گیرد. با توجّه به این مطلب، در صورتى که متخصّصین روانشناسى نظر دهند که جدا کردن طفل از مادر، به سلامت روحى و روانى و جسمانى کودک صدمه وارد مى کند، و موجب مشقّت و فشار شدید روحى و روانى به مادر خواهد بود، تکلیف چیست؟ اگر پدر به دلیل اشتغال خارج از منزل، بلکه خارج از شهرِ محلِّ سکونت، بخواهد طفل را به دیگرى بسپارد، چه حکمى دارد؟
پاسخ:در صورتى که طبق گواهى کارشناسان خبره و متدیّن ثابت شود که جدا کردن پسر بچّه دو ساله از مادرش خطرات شدیدى براى مادر یا آن بچّه به همراه دارد، نباید او را از مادرش جدا کرد.
9- حضانت طفل خنثای مشکل
سؤال:حضانت طفل خنثاى مشکل پس از اتمام مدّت شیرخوارگى با کدام یک از والدین خواهد بود؟ و ملاک آن چیست؟
پاسخ:در صورتى که بتوانند با هم توافق کنند مشکل نیست; در غیر این صورت قرعه مى زنند.
10- تاثیر کفر در حضانت
سؤال:آیا کفر مانع حقّ حضانت به شمار مى آید؟
پاسخ:در صورتى که خطر مادّى و معنوى بچّه را تهدید نکند اشکالى ندارد; هر چند (بنابر احتیاط) در زمان حیات پدر مسلمان، حضانت آنها در اختیار اوست.
11- مباشرت یا استنابت در حضانت
سؤال:آیا مباشرت در حضانت ضرورى است، و با عدم امکان آن، حقّ حضانت ساقط مى شود، یا استنابت نیز جایز است؟
پاسخ:ستفاده از کمکِ خادم، یا کمک کار با نظارت خودش مانعى ندارد، ولى سپردن به دیگرى به طور کامل اشکال دارد.
12- اجازه دادگاه برای حضانت زن
سؤال:در حکم دادگاه آمده: «چون براى نگهدارى و حضانت طفل از محکمه اذن نگرفته، حقّ حضانت ندارد» این مسأله چه صورت دارد؟
پاسخ:در مدّتى که حضانت وظیفه زن است، اجازه دادگاه شرط نیست.
13- حضانت ولدالزنا
سؤال:طبق مادّه 1167 قانون مدنى، ولد زنا ملحق به زانى نیست، آیا مى توان با درنظر گرفتن وضعیّت این اطفال و آینده آنان، ولایت قهرى پدرشان را بر آنان مقرّر نموده، و از این باب آنان را ملزم به حضانت طفل و پرداخت نفقه و نگهدارى از آنان نمود؟ و در صورت نبودن پدر، جدّ پدرى، و در صورت فقدان وى، دیگر اقوام پدرى را، با رعایت قاعده الأقرب فالأقرب، ملزم به این کار کرد؟
پاسخ:عدم الحاق ولد الزنا به زانى در مورد ارث است; ولى در نفقه و حضانت، زانى موظّف است آن را بر عهده بگیرد. به تعبیر دیگر، ولد الزّنا احکام ولد را دارد، الاّ ما خرج بالدلیل.
14- علت تقدم حضانت پدر
سؤال:مى دانیم که مادر، 9 ماه فرزند را در شکم دارد، و بسیارى از قوّت و نیروى او به این طریق از دست مى رود، و به خاطر زایمان، نیز دچار بیماریهایى مى شود. چرا با تمام این مشکلات، که یک زن در بزرگ کردن طفل خود و حتّى شیر دادن او دارد، به هنگام جدایى زن و شوهر از یکدیگر، (جز در موارد معدودى) فرزند به پدر سپرده مى شود؟
پاسخ:شکّى نیست که مرد براى حمایت از فرزند خود قدرت بیشترى دارد، و موارد استثنایى نمى تواند حکم کلّى را تغییر دهد.
15- حقوق شرعیه زن و فرزند پس از اثبات نسب
سؤال:اگر شخصى زنى را صیغه کند، و آن زن بچّه اى به دنیا آورد، و مرد منکر شود. در صورت اثبات نسب، هرچند پس از ده سال، آیا تمام حقّ و حقوق این زن از قبیل حضانت، اجرت شیر دادن، نفقه طفل و مانند آن به او تعلّق مى گیرد؟
پاسخ:حقوق شرعیّه این زن و بچّه بعد از اثبات ازدواج و تولّد، در هر حال ثابت است.
16- حضانت فرزندانی که پدر و جد پدری ندارند
سؤال:بنده یک خواهر دارم که دارای دو فرزند است که یکی دختر و دیگری پسر می باشد. شوهر خواهرم طی یک سانحه رانندگی فوت کرده و از آنجا که جد پدری فرزندان نیز به رحمت خدا رفته حق حضانت بچه ها به عهده چه کسی می باشد؟
پاسخ:حضانت آن با حاکم شرع است. می توانید در این زمینه به یکی از علمای محل که از سوی مراجع مأذون است است مراجعه کنید تا شما یا شخص دیگری که صلاح باشد را برای حضانت تعیین کند

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -