انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز مسافر

بزرگ نمایی کوچک نمایی
احکام مسافر- آیت الله العظمی مکارم مدظله
نماز مسافر
سؤال:  شکسته خواندن نماز تمام و تمام خواندن نماز شکسته با عدم آگاهی به حکم چه حکمی دارد؟
پاسخ:اگر اصلا نمیدانستهاید که نماز مسافر شکسته است و بجای شکسته تمام خواندهاید، قضا ندارد، ولی اگر بجای نماز تمام شکسته خوانده باشید نماز باطل است
سؤال:  حد ترخص را توضیح دهید.
پاسخ:حد ترخص هر محل نزدیکترین جائی است که در آنجا صدای اذان شهر شنیده نمیشود، و دیوار شهر دیده نمیشود.
سؤال:  دانشجویی که وطن و محل تحصیل او بیش از چهار فرسخ شرعی (تقریباً 22 کیلومتر) فاصله دارد و تقریباً هر روز این مسیر را برای تحصیل میرود و بر میگردد، درباره نماز و روزه چه تکلیفی دارد؟
پاسخ:در غیر سفر اول، نماز تمام، و روزه صحیح است.
سؤال:  نماز و روزه دانشجویی که دو روز در هفته به محل تحصیل میرود و در همان روز به وطن بر میگردد و فاصله محل تحصیل و وطنش بیش از چهار فرسخ شرعی است، چگونه است؟
پاسخ:در غیر سفر اول، نماز تمام، و روزه صحیح است.
سؤال:   دانشجوی دانشگاه پیام نور که بعضاً هر دو هفته یک بار یا بیش از ده روز یک بار به محل درس میرود و برمیگردد، چه حکمی دارد؟
پاسخ:نمازش در بین راه و محل تحصیل شکسته است و روزه صحیح نیست.
سؤال:  مقلد مرجع تقلیدی هستم که نماز و روزهام را به جهت مسافرت برای تحصیل تمام میداند. اگر در بین دو ترم ده روز در وطن بمانم، در بازگشت به دانشگاه نمازم چه صورت دارد؟
پاسخ:در سفر اول بعد از ده روز که به محل تحصیل میروید نماز شکسته و در سفرهای بعدی تمام است.
سؤال:   حکم نماز و روزه استادانی که یک یا چند روز در هفته به محل تدریس رفت و آمد دارند، در دو صورت زیر چگونه است:
الف ـ محل تدریس یک شهر است.
ب ـ محل تدریس شهرهای مختلف است.
پاسخ:در هر دو صورت، در غیر سفر اول، نماز تمام، و روزه صحیح است.
سؤال:   دانشجویی که هر هفته شنبه به محل تحصیل میرود و چهارشنبه یا پنجشنبه به وطن مراجعت میکند، نماز و روزهاش چگونه است؟
پاسخ:در غیر سفر اول، نماز تمام، و روزه صحیح است.
سؤال:  اگر شخصی را در حال بیهوشی برای معالجه به شهری دیگر انتقال دهند و پزشکان، دوره درمانش در بیمارستان را کمتر از ده روز تعیین کنند، پس از به هوش آمدن ـ در مدتی که در بیمارستان است ـ نمازش تمام است یا شکسته؟
پاسخ:یکی از شرائط برای شکسته شدن نماز مسافر آن است که «از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد». بنابراین، شخصی که در حال بیهوشی به شهر دیگر منتقل شده است، قصد مسافرت نداشته و نمازش در آن شهر تمام است؛ هر چند کمتر از ده روز بماند.
سؤال: مسافری که میداند ده روز در محلی میماند، آیا لازم است قصد ماندن هم بکند؟
پاسخ:همین اندازه که بنا دارد ده روز در محل بماند، قصد است و کفایت میکند و نماز او تمام است.
سؤال: کسی که به خاطر سفر شغلی نمازش تمام است، اگر برای تفریح یا زیارت یا کار شخصی دیگری به محل کار بیاید نمازش چگونه است؟
پاسخ:در سفر به محل کار برای غیر جهت شغل، نماز شکسته است.
سؤال: وطن اولیه پدرم شهرستان بوده است؛ ولی من در تهران متولد شدم و رشد کردهام؛ اگر برای دیدن بستگان به آن شهرستان بروم، نمازم شکسته است یا تمام؟
پاسخ:در مورد سؤال، در مسافرت به وطن قبلی پدر، حکم مسافر را دارید و بدون قصد ده روز، نماز شما شکسته است.
سؤال: اساتید و کارمندانی که برای کار در کمتر از ده روز به سفر میروند، نمازشان چگونه است؟
پاسخ:در غیر سفر اول، نماز تمام و روزه صحیح است.
سؤال: کسی که از وطن اعراض کرده و قصد زندگی در آن محل را ندارد، ولی خانه شخصی خود را در آنجا نفروخته است، در هنگام مسافرت به آنجا، نمازش تمام یا شکسته است؟
پاسخ:با فرض اعراض، نماز او شکسته است و داشتن خانه در آن محل اثری در این جهت ندارد.
سؤال: دانشجویی که وطن و محل تحصیل او بیش از چهار فرسخ شرعی (تقریباً 5/22 کیلومتر) فاصله دارد و ده روز در محل تحصیل و وطن نمیماند، نماز و روزهاش چگونه است؟
پاسخ:در غیر سفر اول، نماز تمام و روزه صحیح است.
سؤال: آیا زن در انتخاب وطن، مستقل است یا تابع شوهر است؟
پاسخ:اگر بنا دارد با شوهر زندگی کند، تبعیت، قهری است و وطن شوهر، وطن او محسوب میگردد.
سؤال: شوهر از وطن قبلی اعراض نکرده، ولی زن در شهر دیگر زندگی میکند، اگر به وطن قبلی شوهر برود باید در آنجا نماز را تمام بخواند یا شکسته ؟
پاسخ:در فرض سؤال که زوجه با همسر خود در وطن سابق او زندگی نکرده است، وطن زن محسوب نمیشود، و حکم مسافر را دارد

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -