انهار
انهار
مطالب خواندنی

روزه مسافر

بزرگ نمایی کوچک نمایی
احکام مسافر- آیت الله العظمی مکارم مدظله
روزه مسافر
1- روزه دانشجو
سؤال:اینجانب دانشجو هستم و ساکن تهران میباشم محل دانشگاه من شهر مسجد سلیمان ولی خوابگاه من در اهواز است که مسافت آن تا مسجد سلیمان بیش از 100کیلومتر است.دو سوال دارم 1) وضعیت نماز و روزه ام چگونه است 2) اگر سفری به اهواز ویا مسجد سلیمان بروم که مربوط به دانشگاه نمی شود(مثلا برای تفریح) وضعیت نماز و روزه ام چگونه است؟
پاسخ: در صورتی که حداقل هفته ای سه روز به اهواز رفت و آمد داشته باشید، و این کار برای مدتی ادامه داشته باشد (مثلاً یک ترم) کثیر السفر هستید و نماز و روزه شما در اهواز و بین راه تمام است ولی در سفرهای غیر درسی شکسته است و اگر برای مدت طولانی (مثلاً یک سال) هفته ای حداقل سه روز در اهواز سکونت داشته باشید آنجا حکم وطن شما خواهد بود و نمازتان حتی در سفرهای غیر درسی به اهواز تمام است اما در بین راه شکسته است.
2- نذر گرفتن روزه با علم به مسافر بودن
سؤال:اگر در حالیکه قصد داریم ایام البیض ماه رجب را در سفر باشیم، نذر کنیم که آن سه روز را روزه بگیریم، آیا این صحیح است و می توان به آن عمل کرد؟
پاسخ: کافی نیست مگر اینکه قصد ده روز کنید.
حد ترخص
1- بلاد کبیره و حد ترخص آن
سؤال:تهران بلاد کبیره است یا نه و در مود شهری که بلاد کبیره است تکلیف چیست؟ وحد ترخص در تهران کجاست؟
پاسخ:حکم بلاد کبیره و غیر کبیره یکسان است و محلات مختلف تهران جزو تهران محسوب می شود حد ترخص در هر شهری آن است که از آخرین خانه های شهر به قدری دور شوند که صدای اذان شهر را نشنوند.
مسافت شرعی
1- سفر هوایی در آسمان شهر
سؤال:خلبانی که به دلیل وظیفه اش مجبور است بیش از هشت فرسخ شرعی در آسمان محدوده شهر(یعنی مسافرت عمودی در فضا) گشت زنی کند- به فرض اینکه شغل همیشگی او نیست- حکم روزه اش چه می شود؟
پاسخ:گشت زنی در آسمان شهر سفر محسوب نمی شود.
2- معیار فاصله در سفر شرعی
سؤال:فاصله دو شهر کمتر از حد مسافت شرعی است ولی فاصله ای که شخص درشهر مقصد می پیماید بیش از ازمسافت شرعی می باشد، کدام ملاک است؟
سؤال:معیار فاصله بین دو شهر است، داخل شهرها جزو آن محسوب نمی شود.  

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -