انهار
انهار
مطالب خواندنی

کیفیت وضو

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال:  در هنگام وضو ريختن آب غير وضو بر روى دست چه حکمى دارد؟

جواب: مانع ندارد، و مى‌تواند به قصد وضو با آن آب، موضع را بشويد. آنچه اشکال دارد اين است که با آب غير وضو مسح کشيده شود.

سؤال:  يک پاى من قطع شده است و گاهى درون پاى مصنوعي، پايم زخم مي‌شود و مقدار گسترش آن بيشتر از حد مجاز شرعى مى شود، آيا براى نماز و حج، حکم زخم بسته را دارد و مى توانم بدون اعتنا به آن اعمالم را بجا آورم يا بايد پاى مصنوعى ام را درآورده و پايم را آب کشيده و بدون پاى مصنوعى اعمال حج يا نمازم را بجا آورم، در صورتى که بدون پاى مصنوعى دچار مشکل و مشقت مى گردم، تکليف ما چيست؟

جواب: اگر به گونه‌اى است که آب کشيدن براى بيشتر مردم يا براى خصوص شما سخت است، نسبت به تطهير آن تکليف و وظيفه‌اى نداريد در غير اين صورت بايد تطهير کنيد، و لازم نيست پاى مصنوعى را از خود جدا کنيد.

سؤال:  در خصوص وضو گرفتن براى بانوان بفرمائيد آيا براى ريختن آب بر روى دست بانوان بايد از جلوى آرنج بريزند و مردان از پشت آرنج چنانچه اين موضوع رعايت نشود و زنان هم مانند مردان از پشت دست آب بريزند حکم چيست؟

جواب: عمل مذکور براى زنان و مردان استحباب دارد، و اگر رعايت نشود وضو صحيح است.

سؤال:  آيا براى مسح پا، مسح بر انگشت شست کافيست؟

جواب: اگر از سر انگشت شَست تا مفصل ساقِ پا کشيده شود کافى است.

سؤال:  ظاهراً بر حسب فتواى جنابعالى مسح پا بايد تا مفصل کشيده شود. لطفاً توضيح فرماييد اگر شخصى مسح پا را تا روى برآمدگى مى‌کشيده است، آيا بايد نمازهايى را که با اين نوع وضو گرفتن خوانده است قضا نمايد؟ آيا اين شخص به تکليف خود عمل نکرده است؟

جواب: نسبت به گذشته محکوم به صحّت است و از اين به بعد، تا مفصل، مسح نمايد.

سؤال:  آيا چند بار کشيدن مسح باعث بطلان وضو مى‌‌شود؟

جواب: اگر پس از خشک کردن موضع مسح باشد و به حدّ وسواس هم نرسد اشکال ندارد.

سؤال:  من فکر مى‌کردم که شستن دست‌ها تا مچ کفايت مى‌کند چون مچ دست هنگام وضو خود به خود شسته مى‌شود. نمازهايى که به اين ترتيب خوانده‌ام چه حکمى دارد؟

جواب: هر نمازى را که يقين داريد با وضوى ناقص خوانده‌ايد (يعنى تا مچ دست را بيشتر نشسته‌ايد)، بايد آن نمازها را قضا کنيد.

سؤال:  آيا رساندن آب به زير ناخن در وضو واجب است؟

جواب: اگر بيشتر از حدّ معمول بلند نباشد، لازم نيست.

سؤال:  آيا بايد براى مسح پا حتماً انگشت شست مسح شود يا هر کدام از انگشت‌ها کافى است؟

جواب: در مسح پا، انگشت شست تعيّن ندارد و مسح بر هر يك از انگشتها تا اوّل ساق پا كافى است.

سؤال:  در صورتى كه هنگام شستن عضوى مانند دست آب از خارج روى آن بريزد (يا از شير آب و يا از عضو شسته شده) وضو چه حكمى دارد؟ آيا حكم مقدار كم و مقدار زياد آب ريخته شده از خارج فرق دارد؟

جواب: در بين شستن‌ها اشکال ندارد ولى پس از تکميل شستن دست چپ نبايد به کف دست‌ها آب خارج بريزد که ممکن است موجب اشکال در مسح‌ها شود.

سؤال:  آيا با لاک روى ناخن پا مى‌توان وضو گرفت؟ به شرط آنكه يكى از ناخنها لاك نداشته باشد.

جواب: در فرض سؤال مانع ندارد.

سؤال:  اگر موى سر خيس باشد و وقت تنگ باشد به صورتى كه وقت نباشد موى سر را خشك كرد و با همان حالت مسح سر را بكشيم آيا وضو صحيح مى‌باشد؟

جواب: اگر سر طورى خيس باشد که رطوبت دست بر آن اثر نمى‌کند نبايد به آن وضو اکتفا کند و بايد تيمم هم بکند.

سؤال:  آيا کمک گرفتن از ديگرى براى وضو گرفتن، مثلاً نگهداشتن شيلنگ آب، اشکال دارد؟

جواب: مانع ندارد هر چند کراهت دارد.

سؤال:  اگر هنگام وضو گرفتن دستمان به دمپايى يا شير آب برخورد كند آيا با همين دست مى‌توان مسح كرد يا بايد از اول وضو را تكرار كرد اگر آرى نمازهايى را كه بدين صورت خوانده‌ام بايد قضا كنم؟

جواب: در فرض مرقوم وضو اشكالى ندارد بلى اگر مسح سر يا پا با رطوبت شير آب يا جاى ديگر باشد، وضو صحيح نيست


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -