انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «ابوبدالله محمدبن ادریس شافعی» (204 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مذهب شافعی، منتسب است به ابوعبدالله محمّد بن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع ، معروف به شافعى.
وى در سال ۱۵۰ هجرى در «غزه» متولّد شد و در سال ۲۰۴ هجرى در مصر وفات یافت.
اساتید شافعی
از سویى شاگرد زعیم مدرسه حدیث، مالک بن انس و از سوى دیگر شاگرد ابراهیم بن محمد بن یحیی مدینی شاگرد امام صادق(علیه السلام) بود. او همچنین از محمد بن حسن شیبانی شاگرد ابوحنیفه نیز بهره ها برد. [۱]
بیشترین روایات شافعى از ابراهیم بن محمد، شاگرد امام صادق است. مذهب شافعى حدّ فاصل میان مذهب حنفی و مالکی است.
شاگردان شافعی
نوشته اند: از مشهورترین شاگردان وى، یوسف بن یحیی (م۲۳۱); احمد بن حنبل (م۲۴۱); اسماعیل بن یحیی (م ۲۶۴) و ربیع بن سلیمان بن عبدالجبار(م۲۷۰) بودند. [۲]
مذهب شافعى به دست شاگردانش در بسیارى از بلاد اسلامى گسترش یافت و در مصر و عراق و خراسان و ماوراء النهر نفوذ کرد و رقیب نزدیک مذهب حنفی به شمار مى رفت [۳] و امروزه در مصر، اردن، سوریه، لبنان، عراق، هند و اندونزى مذهب شافعى پیروان فراوانى دارد. [۴]
مصادر فقهى شافعى
شافعی در فتوا دادن، از کتاب، سنت، اجماع و قیاس بهره مى گرفت; البتّه وى خبر واحد را از فرد موثق ـ هر چند آن خبر مشهور نباشد (بر خلاف نظر ابوحنیفه) و هر چند موافق عمل مردم مدینه نباشد (برخلاف شیوه مالک) ـ حجّت مى دانست.
در قیاس نیز، اگر اصل و ریشه معیّنى در کتاب و سنت داشته باشد، در نظر وى حجّت است. او استحسان را ـ برخلاف شیوه ابوحنیفه و مالک ـ حجّت نمى دانست و مى گفت: «من استحسن فقد شرّع; هر کس به استحسان روى آورد، تشریع کرده و بدعت گذارده است». [۵] [۶] او مصالح مرسله و حجیت عمل اهل مدینه را قبول نداشت. [۷] [۸] در ردّ عمل به استحسان، کتابى به نام ابطال الاستحسان و در ردّ عمل به مصالح مرسله، کتابى به نام الاستصلاح نوشته و در کتاب معروفش الام حجیت عمل مردم مدینه را انکار کرده است. [۹]
لازم به ذکر است که شافعی در کتاب الاُمّ فتوا هاى تازه و تجدید نظرهاى فقهى را ذکر کرده است. [۱۰] به تصریح برخى از اندیشمندان اهل سنت، فقه شافعی به فقه شیعه امامیه نزدیک و موارد اختلافى میان آنان، نسبت به دیگر مذاهب کمتر است. [۱۱]
پانویس
۱. ادوار علم الفقه، ص ۱۵۷.
۲. الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۵۲-۵۱.
۳. تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۸۰۴.
۴. تاریخ الفقه الاسلامى، ص ۱۴۳.
۵. الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۵۱ .
۶. تاریخ الفقه الاسلامى، ص ۱۴۰-۱۳۹.
۷. الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۵۱ .
۸. المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى، ص ۱۹۶.
۹. ادوار علم الفقه، ص ۱۵۹.
۱۰. الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۵۱.
۱۱. الفقه الاسلامى و ادلّته، ج ۱، ص ۵۹.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -