سؤال 1101 - چه مىفرمائيد در اين مسأله شرعيه كه شخصى ملكى را وقف وتوليت آن را به اين شرح در وقف نامه ذكر مىنمايد (توليت آن مادام العمر مفوض است به شخص واقف و بعد از فوت او با اكبر و ارشد اولاد ذكور او نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و اگر در بعضى از طبقات اولاد ذكور نباشد توليت با اصلح واتقى از اناث همان طبقه مىباشد نسلا بعد نسل و هر گاه طبقات از اناث و ذكور منقرض شد توليت با پنج نفر از صلحاى بلد مىباشد كه منافع عين موقوفه را برداشته و همه ساله به شرحى كه ذكر شد به مصرف برسانند با نظارت يكديگر الى ان ينقرضوا) - شخص واقف كه داراى سه فرزند ذكور است فوت مىنمايد و فرزند بزرگش توليت ملك را عهدهدار مىشود حال چنانچه متولى مذكور با داشتن دو فرزند ذكور كبير فوت نمايد آيا با توجه بمضمون وقف نامه توليت ملك به برادر بزرگ ديگر متولى خواهد رسيد يا به فرزند ذكور اكبرش.
جواب: به نظر حقير ظاهر عبارت نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن آنست كه تا يك نفر از اولاد ذكور واقف حيات دارد به اولاد اولاد نمىرسد و هم چنين در طبقات بعد الاقرب فالاقرب به واقف مقدم هستند و تا عمو حيات دارد توليت به برادر زاده نمىرسد والله العالم.
سؤال 1102 - شخصى مسجدى ساخته و توليتش را مادام الحيات با خودش و بعدا با يكى از اقارب معينهاش و سپس با امام جماعت مسجد ديگرى قرار داده در اين صورت مىتواند توليتش را تغيير داده و با وجودى كه خودش زنده است با امام راتب مسجد خودش قرار بدهد يا نه.
جواب: به نظر حقير قرار دادن متولى براى آن معنى ندارد نه واقف متولى آن است نه غير او بلى اگر واقف بخواهد رقباتى را هم براى مسجد وقف نمايد مىتواند در ضمن عقد وقف، توليت آن رقبات را با خود يا ديگرى قرار دهد و الا بعد از تمام شدن عقد وتحقق وقفيت واقف هم مانند ديگران اجنبى از وقف مىشود و نيز چنانچه در ضمن عقد وقف، توليت را براى خود يا ديگرى قرار داد بعدا حق عزل و نصب ندارد مگر اين كه در ضمن عقد وقف، براى خود شرط عزل و نصب متولى را هم نموده باشد.
سؤال 1103 - در موقوفههائى كه توليت آن با حاكم شرع يا منصوب از جانب او است هر گاه حاكم شرع يا منصوب او نباشد يا دسترسى به آنها ممكن نباشد تكليف چيست.
جواب: در مورد سؤال توليت با عدول مؤمنين است و در صورت نبودن عدول توليت با مؤمنين موثق و امين است.
سؤال 1104 - در مواردى كه واقف براى موقوفه متولى قرار نداده مسلما امر آن با حاكم شرع است بفرمائيد در صورتى كه متولى غير اهل قرار داده يا بعدها از اهليت خارج شده مثلا توليت را با عادل از فرزندان خود قرار داده و در بين آنها عادل وجود ندارد يا عادل بوده و بعد فاسق شده تكليف چيست.
جواب: مورد سؤال مثل موردى است كه متولى تعيين نكرده باشد و اختيار آن با حاكم شرع است.
سؤال 1105 - شخصى كه از طرف حاكم شرع متولى موقوفه نشده ولى
مردم او را امين مىدانند و موقوفات خود را به او واگذار نمودهاند آيا اين شخص حق تصرف در اين موقوفات دارد يا نه.
جواب: شخص مذكور اگر از طرف متولى شرعى وكالت داشته باشد تا حدى كه متولى اختيار دارد و به وكيل اختيار داده مىتواند دخالت نمايد و زايد بر آن جايز نيست.
سؤال 1106 - به نظر حضرت آية اللهى ولايت فقيه در وقف عام مانند مسجد و نظائر آن از امور عامه ثابت است چنانچه مرحوم سيد محمد كاظم قدس سره در جلد دوم عروه فرموده است يا نه.
جواب: مسجد اگر موقوفاتى داشته باشد كه متولى ندارد ولايت حاكم شرع در آن موقوفات ثابت است.
سؤال 1107 - موقوفه اى است وقف حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام وواقف در وقف نامه تذكر داده كه توليت با اعلم و اوثق و ازهد اولاد باشد نوه دخترى واجد شرائط است و مدت قريب چهل سال است در اختيار ايشان بوده و در اين مدت مواظبت و جمع آورى نموده و به مصرف عزا دارى مىرساند فعلا نبيره پسرى واقف ادعاى توليت مىنمايد در صورتى كه واجد شرائط توليت نيست اما نوه دخترى عالم محل است و اهالى در حل وفصل اختلافات وسائر امور شرعيه به او مراجعه مىنمايند در اين صورت كدام يك از اين دو اولويت دارند.
جواب: صورت وقف نامه ديده شد عبارت توليت با اولاد مطلق است چه آن فرزند از نسل ذكور باشد و چه از نسل اناث عليهذا هر كدام از اولاد كه واجد شرائط مقرر در وقف نامه است باشد توليت با او است نوه و نبيره دخترى باشد يا پسرى.
سؤال 1108 - اگر واقف توليت وقف يا نظارت آن را براى خود قرار دهد آيا لازم است عادل باشد يا خير.
جواب: لازم نيست بلكه اگر براى ديگرى هم قرار دهد لازم نيست عادل باشد بلى معتبر است امين و داراى كفايت باشد پس متولى قرار دادن شخص خائن كه اطمينانى به او نيست و همين طور كسى كه كفايت براى سرپرستى امور وقف را ندارد جايز نيست و مخصوصا در وقف بر جهات و مصالح عمومى.
سؤال 1109 - اينجانب چند جلد كتاب موقوفه در اختيار دارم كه توليت آنها به موجب وصيت آباء و اجداد راجع به بنده است و مضمون وقف نامه واقف قرين اين عبارت است (وقف شرعى نمود مثلا زيد اين كتب رابر كافه علماء اثنى عشريه وتوليت آن را در دست علماء اين ناحيه قرار داد) و فعلا اين كتب در آن محل مورد حاجت نيست و عاطل و باطل مانده است فلذا سؤال مىشود آيا جائز است بنده اين كتب را بقم انتقال دهم و در يكى از كتابخانهها بگذارم وتوليت آن را در دست امثال حضرت آية اللهى قرار بدهم در اين صورت آيا مخالفت وصيت وقف مىشود يا نه و مفروض اين است كه علماء محل توليت را قبول نمىكنند و بنده هم گمان مىكنم كه پس از فوت من كتب تلف شود.
جواب: توليت وقف قابل تفويض به غير نيست بلى متولى مىتواند اگر شرط مباشرت خودش در وقف نشده باشد ديگرى را كه امين باشد وكيل نمايد و در اصل مسئله هم اگر كتابها مورد انتفاع در محل نيست و محل اقرب از قم كه انتفاع از آن ممكن است نباشد به هر كدام از كتابخانههاى قم كه بيشتر مورد مراجعه باشد و قبول كنند بعنوان امانت بدهيد كه هر وقت در محل مورد انتفاع است استرداد شود.
سؤال 1110 - شخصى ملكى را وقف كرده است و در هنگام اجراء صيغه وقف توليت موقوفه را براى خودش مادام الحيوة قرار داده است و پس از فوت امر توليت را براى شخص ديگرى نسلا بعد نسل قرار داده است و پس از گذشت سه سال افرادى مغرض واقف را فريب داده و گول زدهاند و براى كوتاه كردن دست متولى بعد از فوت واقف يك وصيتنامه در دفتر يكى از سر دفترهاى دربارى
تنظيم وتوليت بعد از فوت را از جانب واقف به ديگرى واگذار مىنمايد آيا اين عمل خلاف شرع از جانب واقف هست يا نيست بطور كلى متولى در امور موقوفات از جانب واقف بعد از اجراء صيغه و تعيين متولى بدون تقصير قابل عزل و نصب هست يا نيست.
جواب: از خصوص مورد سؤال اطلاع ندارم بطور كلى اختيار جعل توليت بدست واقف است ولى بعد از آن كه شخص را معين نمود جايز نيست او را از توليت عزل نمايد مگر آن كه بفهمد كه شرائط توليت را ندارد كه در اين صورت خود به خود منعزل مىشود.
سؤال 1111 - واقف زمينى را وقف نموده و متولى شرعى را اكبر اولاد ذكور خود قرار داده نسلا بعد نسل و عوائد آن صرف عزا دارى حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام در ايام محرم بشود در اين صورت متولى مىتواند حق التوليه خود را در مقابل گرفتن پولى براى هميشه به يكى از اقارب خود غير از اولاد واقف انتقال دهد يا نه كه توليت آن با شخص دوم باشد و متولى اول حق نداشته باشد.
جواب: در فرض سؤال واگذار نمودن متولى شرعى منصوص توليت خود را به غير جائز نيست خواه مجانى باشد يا غير مجانى و با اين عمل ديگرى داراى توليت نمىشود و تصرفات او در موقوفه جائز نيست بلى متولى شرعى جائز است ديگرى را از طرف خود براى انجام اعمال موقوفه وكيل نمايد.
سؤال 1112 - (1) وقفى است كه متولى آن، آن را به اين جانب واگذار كرده كه اجاره آن را گرفته به مصرف موقوف عليهم برسانم الان از طرفى به جهت پيرى قدرت بر اين كار ندارم و از طرفى اگر تحويل متولى بدهم مىدانم به آن عمل نخواهد كرد وظيفه من در اين ميان چيست؟ (2) موقوفه ديگريست كه متولى آن عدول مؤمنين مىباشند
و چند سال است كه در دست اينجانب است ولى اكنون به خاطر سالخوردگى نمىتوانم فعاليت كنم و به هر كس از عدول المؤمنين محل خواستهام واگذار كنم قبول نمىكنند تكليف چيست؟
جواب: در هر دو مسأله چنانچه ممكن است شخص امين و فعالى را وكيل نمائيد كه امور هر دو موقوفه را انجام دهد و در صورتى كه تعيين وكيل براى شما ميسور نباشد به حاكم شرع تفويض نمائيد.
سؤال 1113 - هر گاه واقف مادام الحياة توليت موقوفه را به خودش اختصاص دهد و در متن صيغه وقف حق التوليه خود را چندين برابر اجرة المثل قرار دهد مثلا بگويد نه عشر كل منافع وقف حق التولية من است آيا اين وقف باطل است چنانچه مرحوم ميرزاى قمى قائل است يا نه.
جواب: وقف مذكور در مورد سؤال خالى از اشكال نيست.
سؤال 1114 - هر گاه واقف مقدار معينى از منافع وقف را براى متولى قرار دهد كه اجرت او محسوب مىشود و آن مقدار كمتر از اجرة المثل باشد آيا جايز است متولى به مقدار اجرة المثل بردارد يا نه.
جواب: جايز نيست بلى اگر واقف مقدار معينى را ذكر نكند متولى حق دارد به مقدار اجرة المثل بردارد.
سؤال 1115 - زيد متولى آب يا زمينى است كه بايد به موارد معينه صرف نمايد اگر خلاف كند و به موارد معينه مصرف نكند و كسى قدرت داشته باشد از دست او بگيرد و به مصارف معينه صرف كند جايز است يا نه.
جواب: متولى اگر خائن باشد بايد حاكم شرع ضم امين نمايد و اگر قبول ضم امين نكند حاكم بايد او را بر كنار نمايد و شخص امينى را متصدى نمايد كه عمل به وقف نمايد.
سؤال 1116 - توليت زمينهاى موقوفهاى نسلا بعد نسل براى اولاد بزرگتر
است و حالا متولى به خاطر ضعف و ناتوانى انجام كارهاى مربوطه برايش مشقت دارد در اين صورت آيا مىتواند زمينها را به عالم محل يا به كسى ديگر كه مورد اطمينانش باشد واگذار كند يا نه.
جواب: نمىتواند مگر اين كه در توليتى كه واقف به او داده چنين اختيارى را براى او قرار داده باشد بلى مىتواند ديگرى را براى انجام كارهاى مربوط به موقوفه وكيل نمايد مگر اين كه شرط مباشرت شده باشد.
سؤال 1117 - هر گاه زيد توليت وقف را براى عمرو قرار داد آيا قبول آن بر عمرو واجب است يا خير.
جواب: واجب نيست اگر چه در موقع وقف نمودن وجعل توليت حاضر نباشد و بعد از موت واقف، خبر به او برسد.
سؤال 1118 - هر گاه واقف توليت وقف را براى اشخاصى بنحو ترتيب قرار دهد مثلا بگويد توليت با زيد باشد و پس از او با عمرو پس از او با بكر وزيد و عمرو قبول كنند آيا لازم است بكر هم قبول كند يا خير.
جواب: قبول توليت بر بكر لازم نيست و اگر قبول نكند موقوفه بدون متولى منصوب محسوب مىشود.
سؤال 1119 - موقوفهاى است كه در وقف نامه آن نوشته شده (در هيچ عصرى از اعصار قضات و مجتهدين احكام وعرف به هيچ وجه دخل و تصرف در عين و منافع موقوفات ننمايند و محاسبه متولى نكنند) در صورتى كه احتمال سوء استفاده در آن قوى است و سازمان اوقاف كه مىخواهد حساب آن را رسيدگى نمايد متولى به استناد جمله مندرجه در وقف نامه از ارائه صورت حساب شانه خالى مىكند و اظهار مىدارد هيچ كس حتى مجتهدين و مراجع حكومت اسلامى حق محاسبه اينجانب را ندارد و مايل است به رويه قبلى ادامه دهد و اين سازمان قبل از رسيدگى به دفاتر و حساب ها نمىتواند اظهار نظر قطعى نمايد نظر مبارك را نسبت به مشروعيت و لزوم اتباع از قيد
مزبور كه در وقف نامه آمده و هم چنين ساير متوليانى كه حاضر به رعايت وقف نيستند بفرمائيد.
جواب: در صورتى كه از طرف موقوف عليهم نزد حاكم شرع شكايتى بشود و مدعى خيانت متولى باشند رسيدگى به دعوا، مزاحمت متولى نيست بلى بعد از رسيدگى با فرض عدم ثبوت خيانت كسى حق ممانعت از تصدى او و دخالت در كار او ندارد.
سؤال 1120 - شخصى وقف نامهاى از او باقيمانده و عين عبارت وقف نامه چنين است كه توليت با ولد صلبى خود (فلان) باشد و بعد از وفات آن مفوض داشت توليت آن را به اعلم و اعدل اولاد ذكور متولى كه بطن اعلاى آن مقدم بر بطن اسفل باشد و چنانچه اولاد ذكور منقرص شود توليت را به اعلم و اعدل اولاد اناث متولى كه بطن اعلى مقدم بر بطن اسفل و چنانچه همه منقرض شود به عدول مؤمنين مستدعى است كه بطن اعلا مقدم بر بطن اسفل را كاملا روشن فرمائيد.
جواب: اولاد بلا واسطه نسبت به اولاد خودشان بطن اعلى و اول و اولاد اولاد نسبت به اولاد خودشان و هر طبقه نسبت بما بعد خود بطن اعلى و طبقه بعدى اسفل محسوب مىشود و چنانچه يك نفر از اولاد ذكور از بطن اول موجود باشد نوبت به بطن بعدى نمىرسد
سؤال 1121 - در صورتى كه بطن اعلى شرائط اعدل و اعلم در او نباشد آيا بطن اسفل مىتواند توليت آن را داشته باشد يا نه.
جواب: اگر يك نفر از اولاد ذكور بطن اول موجود باشد توليت به او مىرسد مگر اين كه مجنون و مانند آن باشد كه در اين صورت توليت منتقل به بطن بعدى مىشود.
سؤال 1122 - يك قطعه زمين را جهت سكونت طلاب علوى دينى از املاك شخصى خود وقف نموده و در وقف نامه شخصى را بعد از فوت خودم بعنوان متولى تعيين نمودم و ساختمان اين زمين هنوز به اتمام نرسيده و محل به تصرف طلاب در نيامده بعللى
مىخواهم متولى را معزول و بجاى نامبرده شخص ديگرى را بعنوان متولى انتخاب نمايم در وقف نامه از نظر فرمول قانونى قيد شده كه ساختمان به تصرف طلاب در آمده آيا انجام اين عمل و اين حق براى اينجانب هست يا خير.
جواب: در مورد سؤال در صورتى كه متولى مذكور هيچ دخالتى تاكنون در عمل ساختمان موقوفه نداشته و به تصرف او داده نشده واقف مىتواند او را عزل و ديگرى را منصوب نمايد