انهار
انهار
مطالب خواندنی

حدّ قذف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال12:حكم كسي را كه بون دليل به عيال خود(كه ساليان دراز در منزل او زحمت كشيده) تهمتهاي ناروا از قبيل زاني و غيره بزند از نظر شرعي مشخص نموده و جرم آن را معلوم  داريد؟

جواب :جايز نيست و اگر نزد حاكم شرع ثابت شود كه نسبت زاني به او داده و نتواند اثبات كند حد شرعي دارد.

سؤال13:اگر شخصي بر اثر ناراحتي زياد كتباً به فردي فحش بدهد (مثلاًدر نامه بنويسد فلان تخم حرام ولد الزنا به من ظلم كرده است)و صدش نباشد كه كسي بفهمد آيا چنين فحشي از نظر شرع مقدس باعث حد قذف و يا تعزير مي شوديا خير؟

جواب :در فرض سوال تنها كتابت قذف محسوب نيست و حد يا تعزير ندارد.

سؤال14:در صورتي كه به شهادت يك شاهد يا بيشتر براي قاضي علم حاصل شود آيا باز شهود كه شرايط شهادت در آنان جمع نيست بايد حد قذف بخورند يا خير؟

جواب :در فرض مذكور حد قذف ساقط است.

سؤال15:اگر كسي عمل خلاف شرعي را به كسي نسبت بدهد و دليلي يا شهودي بر گفتارش نداشته باشد و بعد معلوم شود تهمت زده است آيا حكم شرعي مساله دارديا خير؟اگر دارد چه مقدار است؟در غير اين صورتت حكم شرعي مساله چيست؟

جواب :«تهمت»تعزير دارد مگر به حد قذف برسد كه حد شرعي دارد و تعزير يا حد بايد به نظر حاكم شرع بشد.

سؤال16:جواني دختري را عقد كرده  قبل از اين كه دختر را به خانه بياورد(تحت تاثير عواملي)سوء ظن برايش حاصل شده كه دختر باكره نيست،لذا مساله را به طور پنهاني با پدر دختر مطرح مي كند پدر هم از اين كار ناراحت شده و نهايتاً كار به دادگاه مي كشد تا بالاخره جوان به وسيلهٔ پزشك متخصص مي فهمد كه سوء ظنش بيجا بوده است لذا پشيمان شده و ا ز پدر دختر تقاضاي تشكيل زندگي با دختر وي را مي نمايد؛ ولي پدر دختر از اين كار ممانعت نموده مي گويد تا حكم شرعي در مورد پسر اجراء نشود به هيچ وجه راضي به ازدواج نمي شود ؛استدعا دارد بفرمائيد آياپدر دختر چنين حقي را دارد؟

جواب :اگر عقد واقع شده شوهر مي تواند زن خود را به منزلش ببرد و پدر دختر حق مزاحمت ندارد و رسيدگي به اتهام-اگر باشد-موكول به دادگاه است و ربطي به پدر دختر ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -