انهار
انهار
مطالب خواندنی

به نقل از تبیان زنجان

بزرگ نمایی کوچک نمایی
آیت‌الله حاج‌ شیخ‌ جعفر صبوری‌ قمی‌ در سال‌ ۱۲۹۰ ش‌ در محله‌ی‌ «چهار مردان‌» قم‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ حسین‌ به‌ کشاورزی‌ اشتغال‌ داشت‌. شیخ‌ جعفر تحصیلات‌ خود را از مکتب‌خانه‌های‌ قدیمی‌ با فراگیری‌ قرآن‌، نصاب‌الصبیان‌ و گلستان‌ سعدی‌ آغاز کرد. سپس‌ در یازده‌ سالگی‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ پرداخت‌. چندی‌ در درس‌ آیت‌الله صدر حاضر شد و بعدها علاوه‌ بر شاگردی‌ ایشان‌ در نوشتن‌ کتاب‌ «المهدی‌»، او را یاری‌ کرد.
علاوه‌ بر این‌ چندی‌ در مدرسه‌ی‌ مروی‌ تهران‌ اقامت‌ گزید و از میرزا احمد آشتیانی‌، مکاسب‌ را فرا گرفت‌. همچنین‌ زمانی‌ که‌ از سوی‌ آیت‌الله صدر نامه‌ای‌ مبنی‌ بر حمایت‌ از مخالفت‌ حاج‌ آقا حسین‌ قمی‌ با رضاشاه‌ برای‌ آیت‌الله بروجردی‌ برده‌ بود، چند ماهی‌ در بروجرد در درس‌ آیت‌الله حاضر شد. شرکت‌ در درس‌ شمسیه‌ی‌ امام‌ خمینی‌ در مدرسه‌ی‌ دارالشفا و درس‌ منطق‌ منظومه‌ی‌ ایشان‌ از دیگر فعالیت‌های‌ تحصیلی‌ وی‌ بود.
نامه‌ی‌ آیت‌الله خالصی‌زاده‌ به‌ آیت‌الله صدر مبنی‌ بر آشفتگی‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ کاشان‌، موجب‌ شد که‌ آیت‌الله صدر هنگام‌ درس‌ این‌ تقاضا را مطرح‌ کند که‌ فردی‌ برای‌ تدریس‌ و سرپرستی‌ حوزه‌ی‌ کاشان‌ به‌ آن‌ شهر برود. متعاقب‌ آن‌، او برای‌ عزیمت‌ به‌ کاشان‌ اعلام‌ آمادگی‌ نمود و در ربیع‌الاول‌ سال‌ ۱۳۶۳ق رهسپار آنجا شد و در آن‌ شهر در مسجد باباولی‌ از مقدمات‌ تا لمعه‌ را صبح‌ و عصر تدریس‌ می‌کرد؛
ولی‌ حسادت‌ها و ناملایمت‌های‌ برخی‌ از افراد موجب‌ شد که‌ به‌ قم‌ بازگردد. چندی‌ بعد مردم‌ کاشان‌ به‌ آیت‌الله بروجردی‌ ـ زعیم‌ وقت‌ حوزه‌ ـ مراجعه‌ کرده‌ و بازگشت‌ آیت‌الله صبوری‌ را خواستار شدند. آیت‌الله بروجردی‌ نیز با فرستادن‌ امام‌ خمینی‌ به‌ منزل‌ وی‌ درخواست‌ مردم‌ کاشان‌ را به‌ او رساند و آیت‌الله صبوری‌ دیگر باره‌ و برای‌ همیشه‌ به‌ کاشان‌ عزیمت‌ کرد.
آیت‌الله صبوری‌ از همان‌ دوران‌ تحصیل‌ به‌ تدریس‌ دروس‌ از مقدمات‌ تا لمعه‌ اشتغال‌ داشت‌. پس‌ از اقامت‌ در کاشان‌ در ادوار مختلف‌ به‌ تدریس‌ از مقدمات‌ تا سطوح‌ عالی‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ پرداخت‌. تا مدتی‌ مسجد گذر باباولی‌ محل‌ تدریس‌ وی‌ بود،
ولی‌ پس‌ از چندی‌ طلبه‌ای‌ پیشنهاد کرد تا محل‌ درس‌ به‌ مدرسه‌ی‌ سلطانی‌ ـ که‌ توسط‌ ملااحمد نراقی‌ در زمان‌ فتحعلی‌ شاه‌ ساخته‌ شده‌ بود ـ منتقل‌ شود. وی‌ ابتدا این‌ پیشنهاد را قبول‌ نکرد، اما سرانجام‌ بر اثر اصرار طلاب‌، حاضر به‌ قبول‌ این‌ درخواست‌ شد. بر اثر تلاش‌ و همت‌ وی‌ مدرسه‌ی‌ سلطانی‌ رونق‌ یافت‌ و پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ به‌ مدرسه‌ی‌ امام‌ تغییر نام‌ یافت‌.
آیت‌الله صبوری‌ در دورانی‌ مسئولیت‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ کاشان‌ را پذیرفت‌ که‌ کشور ایران‌ رویدادهای‌ پرتلاطم‌ پس‌ از شهریور ۱۳۲۰ را از سر می‌گذراند. وی‌ از همان‌ آغاز ورود به‌ کاشان‌ با آیت‌الله خالصی‌زاده‌، عالم‌ مبارز تبعیدی‌ از عراق، ارتباط‌ برقرار کرد. همچنین‌ با نواب‌ صفوی‌ و واحدی‌، رهبران‌ فدائیان‌ اسلام‌ روابطی‌ نزدیک‌ داشت‌ و آنان‌ در سفرهایشان‌ به‌ کاشان‌ در منزل‌ وی‌ مأوا می‌گزیدند.
با شروع‌ نهضت‌ امام‌ خمینی‌ علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌، آیت‌الله صبوری‌ نیز به‌ نهضت‌ پیوست‌ و مانند علمای‌ دیگر بلاد برای‌ مرجعیت‌ ایشان‌ کوشید و به‌ نشر و توزیع‌ رساله‌ی‌ امام‌ در میان‌ مردم‌ کاشان‌ همت‌ گماشت. (مصاحبه با…).
در اردیبهشت ۱۳۴۲ همراه با علمای برجسته‌ی کاشان، با صدور اعلامیه‌ای، حمایت و پشتیبانی خود را از امام خمینی(ره) در مبارزه علیه اقدامات ضددینی رژیم اعلام کردند (اسناد اسلامی، ج ۳، ۷۵).
این‌ فعالیت‌ها تا تبعید رهبر کبیر انقلاب‌ تداوم‌ یافت‌ و با شهادت‌ حاج‌ آقا مصطفی‌ خمینی‌ وارد مرحله‌ی‌ تازه‌ای‌ شد؛ به‌ طوری‌ که‌ مجلس‌ بزرگداشتی‌ بدین‌ مناسبت‌ در مسجد باباولی‌ توسط‌ آیت‌الله صبوری‌ برگزار شد و از مسجد مذکور اولین‌ راهپیمایی‌ ضد رژیم‌ پهلوی‌ در کاشان‌ انجام‌ گرفت‌ (مصاحبه با…).
پس از توهین روزنامه‌ی اطلاعات به امام خمینی (ره)، در قالب جامعه‌ی روحانیت مبارز کاشان، با ارسال نامه‌ای به مراجع عظام تقلید، اقدام رژیم در توهین به مرجعیت و نیز حمله‌ی رژیم به تجمع اعتراض‌آمیز مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶ را محکوم کردند و اعلام نمودند در اعتراض به این اقدام رژیم، به مدت چند روز از اقامه‌ی نماز جماعت و تدریس خودداری خواهند کرد (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۳۵).
پس از سرکوبی قیام مردم تبریز در ۲۲ بهمن ۱۳۵۶ همراه روحانیون مبارز کاشان، با صدور اعلامیه آن اقدام رژیم را محکوم و خواستار مجازات عاملین آن حادثه و نیز عاملین حادثه ۱۹ دی ۱۳۵۶قم شد (همان، ۲۵۳ـ ۲۵۴)
در پی حمله‌ی مأموران رژیم به دبیرستان پهلوی کاشان در ۸/۷/۱۳۵۷ و زخمی و مجروح نمودن محصلین، دانش‌آموزان و دبیران معترض به سیاست‌های رژیم، همراه علمای کاشان با صدور اعلامیه‌ای، به افشاگری در این زمینه پرداخته آن را محکوم کردند (همان، ۳۸۹).
وی در کاشان در اغلب تظاهرات و تجمعات سیاسی حضور داشت. حضور آیت‌الله صبوری‌ در این‌گونه‌ راهپیمایی‌ها موجب‌ تحریک‌ و تشویق‌ طبقات‌ مختلف‌ شهر می‌شد. با سفر امام‌ خمینی‌ به‌ فرانسه‌، آیت‌الله برای‌ حمایت‌ و بیعت‌ مجدد با رهبر کبیر انقلاب‌، پسرش‌ احمد را نزد ایشان‌ فرستاد. در ۲۸/۹/۱۳۵۷ ش نیز همراه علمای مبارز کاشان اعلامیه‌ای در حمایت از اعتصاب کارکنان صنعت نفت صادر کرد (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۵۰۱ـ ۵۰۲)
با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، آیت‌ الله صبوری‌ چندی‌ در سمت‌ حاکم‌ شرع‌ کاشان‌ انجام‌ وظیفه‌ نمود، ولی‌ بعد از مدتی‌ در اعتراض‌ به‌ عملکرد دادگاه‌ انقلاب‌، از این‌ سمت‌ استعفا داد.
همچنین‌ وی‌ به‌رغم‌ انتصاب‌ ایشان‌ به‌ امامت‌ جمعه‌ی‌ کاشان‌ توسط‌ امام‌ خمینی‌ ـ به‌ سبب‌ آنکه‌ قبلاً نماز جمعه‌ی‌ شهر توسط‌ آیت‌الله سید مهدی‌ یثربی‌ اقامه‌ می‌گردید ـ با تواضع‌ از این‌ سمت‌ استنکاف‌ ورزید. آیت‌الله صبوری‌ به‌رغم‌ اختلاف‌نظرهایی‌ که‌ با رهبر فقید انقلاب‌ در مسائلی‌ چون‌ ادامه‌ی‌ جنگ‌ تحمیلی‌ داشت‌، همواره‌ مورد احترام‌ امام‌ قرار داشت‌ و به‌ عنوان‌ معتمد ایشان‌ سرپرستی‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ کاشان‌ را عهده‌دار بود.
آیت‌الله صبوری‌ علاوه‌ بر تدریس‌ و فعالیت‌ مبارزاتی‌ به‌ فعالیت‌های‌ اجتماعی‌ و قلمی‌ نیز اشتغال‌ داشته‌ است‌. بازسازی‌ مسجد باباولی‌، احیای‌ مدرسه‌ی‌ سلطانی (امام‌ (ره‌)) و احداث‌ کتابخانه‌ای‌ با هشت‌ هزار جلد کتاب‌ در کاشان‌ از جمله‌ اقدامات‌ وی‌ می‌باشد. همچنین‌ وی‌ کتاب‌هایی‌ در مسائل‌ گوناگون‌ اسلامی‌ تألیف‌ کرده‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ کتاب‌های‌ اخلاق جعفری‌ در اخلاق عملی‌، خبرهای‌ غیبی‌، دروس‌ فی‌ امثال‌ القرآن‌ من‌ القصص‌ و البرهان‌، الدرالبهیه‌ فی‌ ترجمة‌ الوصیه‌ لعلی‌ الی‌ ابنیه‌ الحسن‌ (علیه السلام)، السلک‌ الدرر فی‌ نظم‌ الاثر اشاره‌ کرد.
او در ۱۳۸۳ درگذشت‌ و در شهر قم‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد (درگذشتگان‌، ۱۲۳).

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -