انهار
انهار
مطالب خواندنی

شكيات نماز

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  283 ـ اگر كسى در حال نماز شك كند، نمازى كه مى خواند، نماز ظهر است يا عصر و يا مغرب است يا عشا، تكليف چيست؟

جواب: در فرض سؤال بنا بگذارد كه نماز ظهر است يا مغرب ونماز را تمام كند و بعد نماز بعدى را بخواند مگر اينكه در وقت اختصاصى باشد.

 

سؤال  284 ـ اگر نمازگزار در هنگام گفتن «سمع الله» شك كند كه ركوع را انجام داده يا نه تكليفش چيست؟ و همچنين اگر در حال قنوت شك كند كه حمد و سوره را خوانده است يا خير، شك او شك بعد از محل است ياخير؟

جواب: در فرض سؤال ركوع را انجام دهد و اين فرض شك بعد از محل نيست. بلى اگر در حال قنوت شك كرد كه حمد و سوره را خوانده يا نه اعتنا نكند و شك او شك بعد از محل است.

 

سؤال  285 ـ آياكثيرالشك، در نمازهاى دو ركعتى و سه ركعتى هم نبايد به شك خود اعتنا كند؟ در نمازهاى چهار ركعتى كه شك او در 1 و 2 است چطور؟

جواب: بلى كثيرالشك نبايد اعتنا كند و فرقى بين نمازها و شك در 1 و 2 و غيره نيست.

 سؤال  286 ـ شخصى در اثناى نماز، شك در صحت نماز خود مى كند و آنرا رها كرده و بلافاصله و بدون انجام كارى كه نماز را باطل مى كند، مجدداً نماز ديگرى شروع مى كند، آيا نمازش صحيح است و آيا در اين مسأله فرقى بين اول نماز يا وسط آن وجود دارد؟

جواب: اولاً به صرف شك، قطع نماز جايز نمى شود بلكه لازم است مسائل شكيات را بطوريكه در توضيح المسائل بيان شده، ياد بگيرند و در هنگام عروض شك طبق آنها عمل كنند. و ثانياً نيت قطع، بدون انجام كارى كه موجب بطلان نماز شود، نمازگزار را از نمازى كه مشغول بوده خارج نمى كند لذا در مواردى كه مى خواهند نمازى را رها كنند و نماز ديگرى را شروع كنند بايد منافى انجام دهند، مثلاً حرف بزنند يا پشت به قبله كنند، پس از آن به نماز ديگرى مشغول شوند و در اين مسأله فرقى بين نماز جماعت و فرادى و اول و وسط نماز نيست.

 

سؤال  287 ـ اگر كسى به خيال اين كه به ركوع امام مى رسد اقتدا كرد ولى به ركوع نرسيد سپس نماز را قطع كرد و بدون انجام دادن كارى كه نماز را باطل مى كند مجدداً تكبيرة الاحرام گفت و نماز را به جماعت يا فرادى خواند وظيفه اش چيست؟

جواب: درفرض سؤال بايد نماز را اعاده كند وفرقى بين جماعت و فرادا نيست.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -