انهار
انهار
مطالب خواندنی

وطن ثانوى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  68 - آيا حكم وطن بر كسانى كه در يك مكان معين مدت طولانى بمانند ولى قصد اقامت دائم در آنجا نداشته باشند و راجع به آينده خود تصميم روشن ندارند بار مىشود يا خير؟ و تكليف آنان راجع به نماز و روزه چيست؟.

جواب: در صورتى كه قصد ماندن و سكونت بطور موقت نداشته باشند و سالها در شهر يا روستائى زندگى كنند، هر چند قصد اقامت دائم نداشته باشند حكم وطن بر آنها جارى مىشود و بايد در آنجا نماز را تمام بخوانند و روزه را بگيرند.

سؤال  69 - ما حكم صلوة وصيام المؤمنين المهاجرين من أوطانهم من جهة الحرب، في البلاد التي سكنوا فيها وبعضهم أشترى دارا و قصد التوطن فيها ما دامت الحرب قائمة وبعضهم سكن من قبل الدولة فهل يحسب وطنا لهم وإن صلاتهم تمام وعليهم الصيام أم لا؟.

جواب: في فرض المسئلة إن كان قصد هؤلاء، التوطن إلى حين انقضاء الحرب أو زمان معين فليس هذا البلد وطنا لهم فلا يصح منهم التمام إلا مع قصد إقامة عشرة أيام أو البقاء ثلاثين يوما مترددا.

سؤال  70 - حد توطن ثانوى چيست؟.

جواب: توطن ثانوى، گاه به اعراض از وطن سابق و اقامت در محل ديگر بدون قصد ترك آنجا به نحوى كه اهل آن محل شناخته شود، حاصل مىشود و گاه به اين كه شخصى با عدم اعراض از وطن سابق، محل ديگر را نيز وطن، قرار دهد كه سالى مثلا چند ماه، در آن توقف داشته باشد به نحوى كه عرفا او را صاحب دو وطن بشمارند.

سؤال  71 - شخصى كه وطنش، تهران است و در قم هم عيال اختيار كرده كه هفته‌اى يك بار مرتب بنا دارد بقم بيايد يك روز يا دو روز بماند و باز برگردد وظيفه او نسبت به نماز و روزه‌اش چيست؟.

جواب: اگر مىخواهد تا آخر، در دو مكان كه تهران و قم است زندگى داشته باشد بعيد نيست كه واجب باشد در قم هم نماز را تمام بخواند و اگر منزل قم، دائمى نيست و موقت است احتياطا نماز را در قم، جمع بخواند.

سؤال  72 - قصد توطن تنها در صدق وطن كافى است، يا بايد علاوه بر قصد توطن، مدت مديدى بدون تخلل سفر، در آن مكان، اقامت كند؟.

جواب: قصد توطن دائمى و توقف مقدارى كه عرفا صدق كند كه وطن او شده كافى است.

سؤال  73 - ملاك وطن هاى متعدده چيست؟ چه مقدارى بايد در هر يك از آنها سكونت كرد؟ و اگر در يكى از آنها فقط وقتى ضرورت اتفاق مىافتد يك روز و كمتر از ده روز بماند تكليف در خصوص نماز و روزه چيست؟.

جواب: چنانچه انسان تصميم داشته باشد سالى چند ماه در محلى بطور هميشگى بماند و صدق عرفى هم بكند، وطن او محسوب مىشود ولى با ماندن چند روز در سال صدق وطنيت نمىكند والله العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -