انهار
انهار
مطالب خواندنی

نماز و روزه كسى كه شغلش در سفر است

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  19 - كسى كه راننده نيست ولى صاحب كمپرسى و ماشين است و به كمك راننده با او به سفر در مسافت شرعى مىرود و به انجام كار مىپردازد آيا نمازش تمام و روزه را بايد بگيرد يا خير؟ و لطفا حكم آن را در فرضى كه هميشه با راننده نمىرود بلكه گاه گاه مىرود نيز بيان فرمائيد؟.

جواب: اگر صدق كند كه شغل او در سفر است يا سفر شغل او است، نمازش تمام و روزه‌اش صحيح است مشروط به اين كه ده روز در منزل نماند و در جائى هم به قصد توقف ده روز نماند، و در سفرهائى كه اتفاقا براى كارهاى شخصى خود مىرود اگر به قدر مسافت شرعى باشد نمازش قصر و روزه صحيح نيست.

سؤال  20 - من يك نفر نظامى هستم و در خانه هاى سازمانى ارتش زندگى مىكنم كه فاصله‌اش تا پادگان كه محل كار من است ده كيلومتر است، و هر روز صبح با سرويس به اين پادگان مىآيم و مراجعت مىنمايم و تا كنون كه مدت 3 سال است در اين حال زندگى مىكنم قصد ده روز در خانه‌ام ننموده‌ام، اگر مرخصى گرفته‌ام به شهرستان خودم رفته و در اين محل طورى نمانده‌ام كه ده روز از خانه خارج نشوم، تكليف نماز و روزه‌ام چيست؟.

جواب: در فرض سؤال، به نظر اينجانب در مدت مأموريت خدمت و محل سكونت و در بين راه نماز تمام و روزه صحيح است.

سؤال  21 - مقلدين آن جناب كه بين محل كار و محل سكونت آنها بيش از مسافت شرعيه و دائما در حال تردد بين آن دو هستند، نمازشان تمام و روزه مى گيرند، اكنون سؤالى كه پيش آمده اين است كه شركت، به آنها دستور داده جهت اخذ حقوق ماهيانه (بر خلاف سابق كه حقوق را به نزد آنان مىآوردند) به مركز استان روند، آيا در اين سفر هم روزه بگيرند؟ چون به دلخواه نمىروند، و مأموريت است و يا سفر شخصى محسوب شده افطار نمايند؟.

جواب: در فرض سؤال كه براى دريافت حقوق خود سفر مىكنند، جزء سفر شغل آنها محسوب مىشود و نمازشان تمام و روزه صحيح است.

سؤال  22 - اينجانب كارگر برق اروند كنار كه هشت فرسخى آبادان مىباشد هستم، و ساكن در آن بودم و زادگاهم مىباشد، ولى بر اثر جنگ تحميلى حدود 2 سال است كه در اهواز سكونت دارم و فعلا 15 روز كار و 15 روز استراحت دارم. در 15 روز استراحت دو بار مسافرت مىروم و ما تابع مقررات اداره مىباشيم. و در 15 روز كار يا در آبادان و يا شاديگان، و يا اروند كنار كه حدودا فاصله هر كدام، 40 يا 50 كيلومتر مىباشد، مشغول كار هستيم، تكليف من نسبت به نماز و روزه چيست؟.

جواب: در فرض سؤال كه در مدت پانزده روز استراحت هم مسافرت مىنمائيد كه ده روز در يك محل نمىمانيد، چه در روزهاى كار و چه در روزهاى استراحت، نماز شما تمام و روزه صحيح است. و اگر در روزهاى استراحت، در يك محل مىمانيد، نماز شما در ايام استراحت، تمام است و در پانزده روز كار كه نوشته‌ايد در يك محل نمىمانيد قصر است و روزه صحيح نيست.

سؤال  23 - شخصى كه در طول جنگ چهار ساله افغانستان، به خاطر اين كه در اين مبارزه سهم داشته باشد، دائما در سفر بوده، (گاهى در افغانستان و گاهى در ايران و پاكستان)، ولى قصد مسافرت دائم را نداشته، و قهرا چنين وضعى بوجود آمده، در آينده هم امكان دارد اين وضع ادامه پيدا كند، آيا روزه و نماز شخص مذكور تمام است يا نه؟ اگر تمام است، در ماه رمضان چنانچه مسافرت از ايران به پاكستان نمايد چه تكليفى دارد؟.

جواب: اگر هر يك از سفرهاى مذكور قهرا پيش آمده و شغلى نداشته كه لازمه‌اش اين اسفار باشد، نماز قصر است و روزه صحيح نيست.

سؤال  24 - بعضى از كارگران شركت نفت را گاهى براى مدت نا معلومى همه روزه به مسافت شرعى مىبرند و بعد از ظهر بر مىگردانند و چه بسا ممكن است اين كار چند هفته يا چند ماه طول بكشد و ممكن است رئيس آنها هم از مقدار امتداد اين سفر، مطلع نباشد، در اين صورت، تكليف نماز و روزه آنان چيست؟ و اگر بعدا معلوم شود كه تا چند روز ديگر، مسافرت طول مىكشد، آيا حكم كثير السفر را پيدا مىكند يا نه؟.

جواب: در صورتى كه مدت مسافرت، نا معلوم باشد، اين شخص، مسافر است، مگر آن كه بقدرى امتداد پيدا كند كه صدق كند شغل اين شخص در سفر است كه در اين صورت بايد نماز را تمام بخواند و روزه را هم بگيرد.

سؤال  25 - بعضى از كارگران شركت نفت در دوره سال، چند ماه بايد در مسافرت باشند مثلا براى توزيع يخ، در تابستان، همه روزه بايد مسافرت شرعى را بروند و برگردند اكنون تكليف نماز و روزه آنان چيست؟.

جواب: در اين مدت كه شغل آنان تقسيم يخ، در سفر است، نماز ايشان تمام و روزه آنان صحيح است، فقط در سفر اول، شكسته بخوانند.

سؤال  26 - شخصى كه كارش در تمام سال بردن جنس به تهران و آوردن جنس از آنجا و بردن به جاهاى ديگر است، آيا چنين شخصى تحت عنوان آنان كه شغلشان سفر است داخل مىباشد - چون شغل او تجارت و ملازم با مسافرت است - يا نه؟.

جواب: شخص مذكور، چنانچه ده روز متوالى در منزل نمىماند نماز او در سفر، تمام و روزه او صحيح و عين مصداق (التاجر يدور في تجارته)، مىباشد.

سؤال  27 - طلبه‌اى همه هفته، شبهاى جمعه، براى تبليغ به دهى مىرود كه فاصله آن از يك راه، يك فرسخ و نيم و از راه ديگر هفت فرسخ است كه روى هم رفته چهارده فرسخ مىشود، ضمنا مقدارى زمين و ملك نيز در آن ده دارد. آيا حكم مسافر بر او مترتب مىشود يا نه؟.

جواب: اگر همه هفته براى تبليغ به آن ده مىرود به نظر اينجانب، اگر چه از راهى كه مسافت آن هفت فرسخ است برود وظيفه‌اش اتمام نماز و گرفتن روزه است و در اين صورت اگر اتفاقا ده روز، در وطن، بى قصد يا با قصد و يا در خارج از وطن، با قصد، توقف كرد در سفر اول بايد نمازش را شكسته بخواند و روزه‌اش را افطار كند و داشتن يا نداشتن زمين و ملك به نظر حقير، دخالت در اين مسأله، ندارد.

سؤال  28 - اگر دائم السفر، بيش از ده روز، در منزل بماند و سپس به مسافرت رود و در اثناء سفر، بين دو محل كه مسافت شرعى است بيش از دو بار تردد نمايد آيا بار سوم، نماز را بايد تمام بخواند يا تمام خواندن نماز، مشروط به اين است كه مراجعت به منزل، و سفر دوم را از منزل، شروع نمايد. توضيح اين كه اهل قصبه (اطراف آبادان) اكثرا دائم السفرند و گاهى كه دوام سفر آنان در اثر ده روز ماندن در منزل، قطع مىگردد به دريا جهت صيد ماهى مسافرت مىنمايند و از دريا ماهى را به كويت كه با دريا بيش از چهار فرسخ فاصله دارد، براى فروش مىبرند و از كويت مجددا به دريا بر مىگردند و پس از صيد ماهى مجددا به كويت، براى فروش ماهى مراجعت مىنمايند و هكذا تا 5 و يا 6 بار، حال آيا نماز در كويت و دريا محكوم به قصر است يا تمام؟.

جواب: مراجعت به منزل، شرط نيست و در مفروض سؤال، دفعه دوم كه به كويت مىروند سفر دوم، محسوب و نماز، تمام است.

سؤال  29 - ماهى گيران قصبه كه در دريا صيد ماهى مىكنند، گاهى براى خريد لوازم كشتى و گاهى براى تهيه اوراق مربوطه و زمانى براى خريد لوازم زندگى خود و احيانا به جهت مراجعه به طبيب از هشت فرسخى و نه فرسخى و دوازده فرسخى به آبادان مىآيند و هيچ گاه آمدنشان به آبادان جنبه تفريحى ندارد و اكثر اينها مقلد مرحوم آية الله حكيم قدس سره بودند كه مطلق سفر - مگر سفر حج و زيارت - را جزء كسب مىدانستند، اكنون رجوع به حضرت آية الله نموده‌اند در اين صورت، نظر مبارك را مرقوم فرمائيد.

جواب: اگر مرحوم آية الله حكيم قدس سره فتوى داده باشند كه مطلق مسافرت كسى كه شغلش سفر است يا شغلش در سفر است حكم سفر در شغل يا سفرى را كه شغل است دارد. كسى كه اين مسأله را از ايشان در زمان حياتشان اخذ كرده و عمل نموده فعلا هم مىتواند به تقليد ايشان باقى بماند، ولى نظر حقير اين است كه سفر چنين شخصى در صورتى حكم كثير السفر را دارد كه يا حين سفر، در شغل يا سفرى كه شغل است باشد، يا از توابع و لوازم آن شمرده شود. اما سفر براى خريد آذوقه و اجناس و لباس براى خود و اهل و عيال، يا مراجعه به طبيب، از اين مسأله خارج است.

سؤال  30 - كسى براى تدريس و يا كار ديگرى به محلى رفت و آمد مىكند، در نتيجه شغل او در سفر است، آيا اين شخص، مانند كسى است كه سفر، شغل او باشد و يا چون شغل او در سفر است نه اين كه سفر شغل او باشد نمازش تمام و روزه را بايد بگيرد؟.

جواب: بلى تكليف او اتمام نماز و گرفتن روزه است و در اين هم كه شغل در سفر باشد فرق نمىكند كه در يك مكان خاص در موقع مسافرت، به كسبى مشغول باشد يا در اثناء سير، كسب كند.

سؤال  31 - عده‌اى از محصلين از بلاد مختلفه مانند بندر عباس و غيره و بعضى از كرمان در دانشسراى كشاورزى واقع در دو فرسخى كرمان براى مدت دو سال، مشغول تحصيل و تابستانها را به وطن خود مىروند، و سالى نه ماه، در دانشسرا شب و روز زندگى مىكنند و هر هفته يك روز به كرمان مىآيند و ممكن است اساسا از ابتداى امر هم پنج روز پشت سر هم در محل دانشسرا سكونت ننمايند، تكليفشان در دانشسرا از جهت قصر و اتمام، چيست؟.

جواب: در فرض سؤال، اهل كرمان، نمازشان تمام و روزه ايشان صحيح است و اشخاصى كه از منزلشان تا دانشسرا به قدر مسافت بوده، اگر يك مرتبه قصد اقامه ده روز كرده باشند و يك نماز چهار ركعتى بجا آورده باشند ديگر هر چه مسافرت به كرمان بنمايند و برگردند نماز آنها تمام و روزه آنها صحيح است و همچنين اگر هيچ گاه قصد اقامه ده روز نكنند، چون حكم دائم السفر را دارند.

سؤال  32 - مسافرى كه بعنوان كارگرى در محلى قصد مىكند كه مدتى بماند اما همه روز صبح بايد به سركار خود كه در يك فرسخى محل قصدش واقع است برود و شب برگردد آيا اشكالى در قصدش نمىشود؟ و تكليفش راجع به فرائض، چيست؟.

جواب: در فرض مسأله، قصد اقامه، محقق نشده لكن چنانچه بناى ادامه مدت معتد به را دارد پس از دو سه روز نماز او تمام و روزه‌اش صحيح است.

سؤال  33 - جمعى از مقلدين و ارادتمندان حضرتعالى، از اطراف ايران، به دهات اطراف كرمان آمده‌اند و در ذوب آهن، كار مىكنند و براى سكونت خود خانه هائى اجاره كرده‌اند كه تا محل كارشان بعضى چهار فرسخ و بعضى شش فرسخ، فاصله است اينها صبح مىروند و شب بر مىگردند و مدت چند سال است كه نماز خود را تمام مىخوانند و روزه رمضان را هم بدون قصد اقامه مىگيرند و در سالى چند مرتبه به شهرهاى خود مىروند ولى در اين رفت و آمد به شهرهاى خود به دستور مسافر، عمل مىكنند اكنون نماز و روزه آنان چه صورت دارد؟.

جواب: در فرض مرقوم، به نحوى كه عمل مىكرده‌اند تكليفشان، اتمام نماز و گرفتن روزه است. و در رفت و آمد به شهر خودشان كه اتفاقا مىروند و سفر در شغل و جهت شغل نيست حكم مسافر را دارند كه نمازشان قصر و روزه را بايد افطار كنند و اگر با قصد، ده روز، در محلى كه خانه را اجاره كرده‌اند يا در محل شغل بمانند تا در آن محل هستند نماز را تمام بخوانند و در سفر اول، بايد نماز را شكسته بخوانند و روزه را افطار كنند.

سؤال  34 - شخصى ساكن در شهر رى و اكثر هفته ها به ورامين كه چهار فرسخى است مسافرت مىنمايد و روز بعد مراجعت مىكند موضوع قصر و اتمام نماز او را بيان فرمائيد.

جواب: اگر شغل خود را به اين نحو قرار داده كه هر هفته يك مرتبه تا چهار فرسخى، مسافرت كند و فرداى آن روز مراجعت نمايد، نماز و روزه او تمام و صحيح است.

سؤال  35 - عده‌اى هستند اجيرند مدت يك ماه است روزى بيست فرسخ راه را تقريبا، جهت كارى مسافرت مىكنند، آيا اين عده، محكوم به حكم دائم السفر مىشوند يا نه؟.

جواب: اگر تصميم دارند مدت قابل اعتنائى كار خود را در سفر، انجام دهند حكم دائم السفر را دارند. نماز تمام و روزه آنان صحيح است و اگر فقط چهل يا پنجاه روز مثلا شغل خود را به اين ترتيب قرار داده‌اند مسافر هستند و نمازشان، قصر است روزه را نيز بايد افطار نمايند.

سؤال  36 - دائم السفر، در وطن خود، بر اثر مسدود شدن راه، ده روز يا زيادتر ماند و در بين اين ده روز مسافرتى به مسافت سه فرسخ و نيم رفت و برگشت كه مجموع، هفت فرسخ باشد، آيا براى سفر بعد، مسافر است كه نماز او قصر شود يا خير؟.

جواب: در فرض مسأله كه ده روز در منزل نمانده سفر اول نيز تمام است.

سؤال  37 - اشخاصى كه مقيم كويت هستند و معلوم نيست تا چند سال در كويت مىمانند هر روز از محل اقامتشان تا سر چهار فرسخ يا بيشتر براى كار كردن مىروند و بر مىگردند يا لا اقل در هر ماهى چند مرتبه تا سر چهار فرسخ آنها را مىبرند، تكليف آنان راجع به نماز و روزه چيست؟ و فرقى بين بوميها و مهاجرين مقيمين هست يا نه؟.

جواب: اشخاص مذكور، اگر در كويت، قصد توطن نكرده‌اند و عازمند كه پس از مدتى به وطن خود بازگردند مسافر هستند و ما دامى كه قصد ده روز نكرده‌اند يا سى روز مرددا نمانده‌اند نماز آنان قصر است و روزه را بايد افطار كنند، بلى اگر سفر طولانى شود كه دائم السفر باشند، نمازشان تمام و روزه آنان صحيح است و همچنين اگر در مدت معتنابهى همه روزه هشت فرسخ بروند و يا چهار فرسخ بروند و چهار فرسخ برگردند حكم دائم السفر را دارند و هر گاه ده روز در يك جا قصد نمايند در سفر اول، نماز، قصر و در سفرهاى بعد تمام است و اگر ده روز بى قصد بمانند در سفر اول احتياطا جمع و در سفرهاى بعد، تمام بخوانند.

سؤال  38 - اين حقير با استفتاء از آن حضرت به علت معامله و رانندگى هر دو، كه شغل اصلىام معامله بوده، دائم السفر بوده و نماز خود را تمام مىخواندم و روزه را مىگرفتم، اخيرا گرچه مسافرتها باقى است ولى در رابطه با معامله كمتر است، يعنى سابق، هر دو روز يك بار با رانندگى خودم، جهت انجام معامله، حتما مسافرت مىكردم ولى الآن با اين كه 9 روز در محلى نمىمانم ولى همه سفرها براى معامله نيست، مثلا در طول ماه اگر 10 مسافرت داشته باشم 3 الى 4 بار آن در رابطه با معاملات است، و بقيه سفرها براى كارهاى ضرورى ديگرى غير از امرار معاش انجام مىگيرد، و استدعا دارد وظيفه اينجانب را بيان فرمائيد؟.
جواب: در صورتى كه كارهاى ضرورى شما هم مربوط به زندگى و امرار معاشتان باشد و در سفر بايد انجام شود باز هم حكم دائم السفر داريد كه نمازتان تمام است و روزه را بايد بگيريد، ولى اگر مسافرت، براى زيارت يا ديدن يا عيادت مريض و امثال اينها از امورى كه مربوط به امرار معاش نيست، باشد حكم مسافر را داريد.

سؤال  39 - اينجانب معلم مىباشم و در تابستان و مواقع تعطيل، با اتومبيل به كار مسافر برى يا باربرى از شهر محل سكونتم به خارج شهر مىروم، نماز اينجانب در بيرون از شهر چگونه است؟ ضمنا محل كارم هنگام تدريس در روستائى است كه در 30 كيلومترى محلم واقع شده و هر روز صبح از آنجا به محل كارم مىروم و شبها بر مىگردم، تكليف نماز اينجانب چگونه است؟.

جواب: اگر در تمام دوازده ماه، سه ماه بنحو مذكور، مسافر برى يا باربرى مىكنيد و سفر شما به مقدار مسافت شرعى است و نه ماه براى شغل خود كه معلمى است، بنحو مذكور در سؤال رفته و آمد مىكنيد، در تمام سال، بايد نماز را تمام خوانده و روزه را بگيريد.

سؤال  40 - بعضى از پرسنل نظامى، محل سكونتشان پايگاه نوژه همدان است و در محله‌اى زندگى مىكنند كه آنجا وطن آنها نيست و محل كارشان در جائى قرار گرفته كه از درب پايگاه تا محل كار (سايت) 21 كيلومتر است، پرسنل فوق الذكر از پايگاه تا محل كارشان هر روز يا هفته‌اى چند روز رفت و آمد مىنمايند نماز و روزه آنها چگونه است؟ توضيح اين كه پرسنل مذكور حد اقل سه سال است كه وضعش چنين است؟.

جواب: در فرض مذكور اگر در محل زندگى كه وطن پرسنل نيست قصد اقامت ده روز كرده باشند و با اين قصد يك نماز چهار ركعتى تماما خوانده باشند بعد از اين، نماز در هر دو محل و بين دو محل تمام و روزه صحيح است، مادامى كه مجددا به مسافت شرعيه مسافرت نكرده باشند و اما اگر يك نماز چهار ركعتى تماما با قصد اقامت بجا نياورده باشند تا سفر طول نكشيده نماز قصر است و روزه صحيح نيست و بعد از صدق طول سفر نماز تمام و روزه صحيح است.

سؤال  41 - اينجانب فردى هستم دانشجو كه از شهرستان اراك جهت تحصيل به تهران آمده‌ام و نظر به اين كه محل تحصيل با منزلى كه در آن سكونت دارم (اجاره كرده‌ام) در حدود 20 الى 24 كيلو متر فاصله دارد و هر روز اين مسير را طى مىكنم و همچنين قصد توطن هم در تهران نكرده‌ام نماز و روزه‌ام چگونه است؟.

جواب: در فرض سؤال اگر در بين ايامى كه در تهران اشتغال به تحصيل داريد ده روز را در يك محل نمىمانيد و در بين نه ماهى كه اشتغال داريد گاهى به اراك مراجعه مىكنيد در اراك هم ده روز مستمرا نمىمانيد، نماز شما تمام است و روزه را بايد بگيريد.

سؤال  42 - اينجانب متولد و ساكن اصفهان هستم و مدت دو سال است كه به محل كارم در شهر كرد كه واقع در يكصد كيلو مترى اصفهان است همه روزه رفت و آمد مىنمايم و در مدت گذشته نمازها را در آنجا شكسته بجاى آوردم و در مورد روزه نيز به حكم مسافر عمل مىنمودم. ولى امسال در ايام ماه مبارك رمضان، از استفتائى كه از حضرتعالى شده بود با خبر شدم كه مىبايست در آنجا نماز را تمام بخوانم و روزه بگيرم. تكليف در مورد نمازها و روزه هاى مدت دو سال گذشته چيست؟.

جواب: در فرض سؤال نمازهائى را كه شكسته خوانده‌ايد و روزه هائى را كه افطار نموده‌ايد بايد قضا كنيد.

سؤال  43 - لو سكن المهاجر من وطنه من جهة الحرب في محل يبعد من البلد مسافة شرعية وكان مضطرا للوصول إلى البلد لشراء لوازمه الضرورية أو لمعالجة مريضه في كل أسبوع مرة أو أكثر فما حكم صلاته وصيامه في محل سكناه؟

جواب: في فرض السؤال، لو طالت المدة به مقدار معتنى به مثل أربعة أو خمسة أشهر مثلا والحال هذه فصلاته تامة ويجب عليه الصيام.

سؤال  44 - دائم السفرى بعد از ماندن ده روز در وطن، در سفر اول جنسى از وطن به كرج كه فاصله بيش از هشت فرسخ است مىبرد، و چون جنس در آنجا به فروش نمىرود آن را به طهران مىبرد، آيا به تهران بردن سفر دوم است يا خير؟.

جواب: سفر اول، از وطن به مقصد است و از آنجا به مقصد ديگر، سفر دوم محسوب است و بايد نماز را تمام بخواند.

سؤال  45 - بنده شغلم پرورش زنبور عسل مىباشد و در سال مدت هشت ماه سيار هستم، و زنبورها را اين طرف و آن طرف مىبرم، گرچه زنبورها مدت اقامتشان از مدت ده روز زيادتر است ولى خود من نه در خانه ده روز مىمانم و نه در سركار، مرتب در رفت و آمد هستم و در بين رفت و آمدها سفرهاى اتفاقى هم برايم روى مىدهد، و چهار ماه زمستان هم كه در منزل هستم در بين ده روزى كه مىخواهم در خانه بمانم، يك مسافرت مصلحتى مىنمايم تكليف روزه و نماز بنده چگونه است؟.

جواب: در فرض سؤال نماز شما در هشت ماهى كه در سفر هستيد تمام است و روزه را هم بايد بگيريد، ولى در چهار ماهى كه در منزل هستيد گرچه در بين ده روز سفر مصلحتى هم بكنيد حكم دائم السفر را نداريد يعنى در صورت مسافرت نماز شكسته است و روزه هم صحيح نيست.

سؤال  46 - آيا مرحوم سيد قدس سره در عروة الوثقى شخصى را كه شغلش در سفر است و يا شغل او سفر است دو عنوان قرار داده، و اگر عنوانى در عروه دارد؟ مرقوم فرمائيد كه كجاى آن است؟.

جواب: كسى كه سفر شغل او است در ذيل هفتمين شرط قصر و كسى را كه شغلش در سفر است در مسأله 54 (التاجر الذى يدور...) ذكر فرموده و خلاصه هر دو نوع سفر، شغل است لكن يك جا سفر تابع شغل است مثل تاجر كه براى تجارت، سفر كند و يك جا سفر بالاستقلال شغل است مثل قاصد و سائق و ملاح.

سؤال  47 - شخصى در قم محصل علوم دينيه است و تصميم دارد كه تا اسباب تحصيل، فراهم است در قم بماند و قصد ندارد كه در غير قم حتى در قريه خودش بعنوان اقامت هميشگى بماند ولى از وطن خود هم اعراض نكرده و چند سال است در قم، ساكن و منزل هم از خودش دارد و هر هفته جهت سر پرستى هيئت و جلسه قرائت، جمعه را به تهران، مسافرت مىكند و در اثناء اين مدت، مسافرتى هم به وطن خود و بجاى ديگر نموده و مراجعت مىكند و در سال، ايام ماه مبارك رمضان و محرم و صفر، جهت تبليغ، مسافرت مىكند در اين صورت، نمازش در قم و تهران چگونه است و در مراجعت از غير تهران در موقع تبليغ، نماز و روزه‌اش چه حكمى دارد؟.

جواب: با فرض آن كه قصد دارد هميشه در قم باشد و از وطن هم اعراض نكرده، در قم و وطن اصلى، نمازش تمام است و در مواقعى كه همه هفته به تهران مىرود از سفر دوم، نماز را تمام بخواند و اگر در بين، ده روز، در وطن، توقف كند، سفر اول، شكسته و سفر دوم، تمام است و در غير وطن نيز چنانچه با قصد ده روز، توقف نمايد در سفر اول، شكسته و در سفر دوم، تمام است و اگر توقف ده روز، در غير وطن بدون قصد باشد بنابر احتياط واجب، در سفر اول، جمع بين قصر و اتمام كند و در مورد مراجعت از غير تهران، چنانچه سفر تبليغى باشد و در محل تبليغ كمتر از ده روز مانده باشد نماز تمام است و اگر سفر براى غير تبليغ باشد قصر است.

سؤال  48 - شخصى است كه حدود 8 سال است كه در كارخانه ايران خودرو طهران مشغول كار است، و منزلش در تهران در خزانه بخارائى است، آيا حكم مسافر دارد و نمازش قصر مىباشد يا نه؟.

جواب: در فرض سؤال اگر محل كار خارج تهران باشد و از منزل تا محل كار به اندازه مسافت شرعيه باشد و هر هفته از منزل به محل كار رفت و آمد كند نماز را بايد تمام بخواند و روزه را بايد بگيرد.

سؤال  49 - رانندگان تاكسى معمولا در شهر و اطراف شهر، كار مىكنند و نوع روزها بيشتر از سه فرسخ از شهر دور نمىشوند، ولى ممكن است در بعضى وقتها مثلا ماهى دو سه مرتبه هشت فرسخ يا زيادتر، هم بروند، خلاصه سفرهاى شرعى آنان نسبت به سفرهاى كمتر از مسافت، نادر است، بنابر اين رانندگان مذكور حكم كثير السفر را دارند يا نه؟.

جواب: رانندگان مذكور كه شغلشان رانندگى در كمتر از مسافتى است كه شرعا موجب قصر مىشود، حكم كثير السفر را ندارند مگر آن كه به نحوى مسافرت كنند كه صدق بكند كه رانندگى در مسافرت شرعى ولو ملفقا، شغل آنها است.

سؤال  50 - شخصى راننده ماشين باركش شهرى است، ولى هفته‌اى يك مرتبه و يا دو مرتبه و گاهى هم ده روز پى در پى مسافرت به مسافت شرعى مىنمايد، آيا كثير السفر درباره اين شخص، صدق مىكند يا نه؟.

جواب: در صورتى كه تصميم دارد در مدت قابل اعتنائى هر هفته، مسافرت مزبور را ادامه دهد، حكم دائم السفر را دارد.

سؤال  51 - شخصى مىگويد كه من راننده فلان اداره هستم ممكن است در ماه، چندين مرتبه از اداره مربوطه‌ام مسافرت نمايم و گاهى هم در ماه يك مرتبه، بنابر اين تكليفم نسبت به نماز و روزه چيست؟.

جواب: در فرض مسأله اگر شغل او رانندگى در مسافت باشد نماز او تمام و روزه او صحيح است، مگر هر وقت كه قصد كند ده روز در محلى بماند كه در سفر اول، نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار كند و در سفر دوم، نماز، تمام و روزه‌اش صحيح است و اگر شغل او رانندگى در شهر و كمتر از مسافت باشد در موقع سفر اتفاقى، نماز را شكسته و روزه را بايد افطار كند.

سؤال  52 - كسى كه (مانند راننده ماشين) شغل او سفر است و در اثناء راه به علت نقص فنى كه اتومبيل پيدا مىكند، اتومبيل را در محل مىگذارد و براى رفع نواقص و تكميل بعض لوازم اتومبيل، به نقطه‌اى سفر مىكند و دو روز هم مثلا طول مىكشد آيا در اين دو روز هم بايد نمازش را تمام و روزه‌اش را، بگيرد يا نه؟.

جواب: اين سفر هم جزء توابع سفرى است كه شغل او است و وظيفه اش اتمام نماز و گرفتن روزه است.

سؤال  53 - شخصى كه شغلش رانندگى است به مقصد هشت فرسخى، مسافر مىبرد ولى در بازگشت، بدون گرفتن مسافر بلكه فقط به خاطر كار شخصى خود بر مىگردد، آيا وقت برگشتن، نماز او تمام است يا نه؟.

جواب: رجوع از سفرى كه شغل او است حكم خود سفر را دارد و نماز او تمام است.

سؤال  54 - راننده‌اى كه در يك مسير خاصى به رانندگى و بردن مسافر اشتغال دارد، اگر به خاطر انجام يك كار شخصى با ماشين مسافربرى خود در مسير ديگر و به مقصد شهر ديگر به سفر رود و در ضمن قصدش اين است كه طبق روال سابق، در بين راه مسافركشى نمايد در اين هنگام كه هدف اصليش انجام كار شخصى است و قصد ضمنى و تبعى او بردن مسافر است آيا در سفر روزه بگيرد و نمازش تمام است يا نه؟.

جواب: در فرض سؤال هر كدام از دو قصد كه در نظر او اقوى و مستقل باشد و ديگرى تبعى باشد معتبر است، اگر كار شخصى است، نماز قصر و اگر مسافربرى باشد نماز تمام، و روزه صحيح مىباشد.

سؤال  55 - راننده كاميونى ده روز در منزل مانده اما به خاطر اين كه به مسافرت نرفته در بعد از ظهر روز نهم، يك مسافرت شرعى با ماشين خودش بدون بار، كرده است، به اين معنى چهار فرسخ رفته و چهار فرسخ برگشته، در صورتى كه نماز مغرب و عشاء را در آنجا خوانده، آيا روز يازدهم كه با بار به مسافرت برود، در سفر اول بايد نماز را تمام بخواند يا شكسته؟.
جواب: در فرض سؤال بايد نماز را تمام بخواند.

سؤال  56 - اگر راننده‌اى كه دائم السفر است به قصد زيارت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام با خانواده خود با ماشين بارى خود اما خالى، مسافرت كند آيا نمازش شكسته است يا تمام؟.

جواب: در اين سفر نمازش شكسته است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -