انهار
انهار
مطالب خواندنی

عنوان مسجد به چه چيز محقق مىشود

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  46 - در حومه مسجد سليمان، مكانى بود كه در اثر نداشتن مسجد، آن مكان را صيغه مسجديت خوانده‌اند. اينك در نزديكى آن مكان، خانه‌هائى بنا شده و جاى مسجد صيغه خوانده شده، آلوده به كثافات و آشغال دان محله گرديده آيا جائز است در اين محل (يعنى جاى مسجد مزبور) خانه بنا نمود يا نه؟.

جواب: در صورتى كه نماز هم در آن محل، خوانده شده باشد، تغيير آن، جائز نيست و لازم است مسلمين آن را تعمير نمايند ولا اقل در اطراف آن، ديوار بكشند كه از نجاست و توهين، محفوظ بماند و اگر فقط صيغه خوانده شده و نماز در آن نخوانده‌اند مسجد نشده و تغيير آن، اشكال ندارد.

سؤال  47 - اگر كافر مسجدى بسازد و در اختيار مسلمانان بگذارد نماز خواندن در آن مسجد، صحيح است يا نه؟.

جواب: وقف كردن كافر مسجد را محل اشكال است لكن اگر زمين را به مسلمين واگذار نمايد و مسلمين قبول و تملك نمايند و وقف كنند، اشكال ندارد.

سؤال  48 - زمينى كه جهت مسجد شدن معين مىشود به چه چيز عنوان مسجد پيدا مىكند؟

واب: به اين كه در زمين مذكور بعنوان مسجد نماز خوانده شود و نيز اگر زمين را وقف مسجد كرده باشند و تحويل مسلمين داده و آنان به عنوان مسجد بودن ديوار اطراف آن را بنا كنند مسجد شدن آن بعيد نيست.

سؤال  49 - شخصى است كه منزلش تا مسجد محل، فاصله نسبتا زياد دارد و براى تمام نمازهايش نمىتواند به مسجد برود آيا مىتواند براى درك ثواب نماز در مسجد در منزل خودش اطاقى بنام مسجد بسازد و نمازهاى خود را در آن بخواند؟ و بر فرض جواز، تمام احكام مسجد، از حرمت نجس كردن و عدم جواز فروش و نيز ثواب ساختن مسجد، بر اين مكان، مترتب مىشود يا نه؟.

جواب: مستحب است كه محلى را در منزل، براى نماز خود معين كند و اين عمل اگر چه ثواب و فضليت دارد و لكن چون اختصاص به خود او دارد، احكام مسجد و ثواب خواندن نماز در مسجد، بر آن مترتب نيست.

سؤال  50 - مصلى هائى كه براى اقامه جمعه بنا مىكنند البته اسم مسجد روى آن نمىگذارند. آيا احكام مسجد بر آنها بار است يا خير؟.

جواب: در صورتى كه زمين محل نماز، اهداء يا وقف شده باشد و به همين عنوان ساخته شود و يك نماز در آن خوانده شود در حكم مسجد است و احكام مسجد بر آن جارى است.

سؤال  51 - بانوئى زمينى را جهت مسجد داده و خود بناى آن را به اتمام رسانيده و از ابتداء، قصد داشته يك محوطه از داخل شبستان مسجد را، از مسجديت به ملاحظه احكام خاصه آن مستثنى نمايد ولى چون مسجد مورد نياز اهالى محل بوده، قبل از آن كه تعميرات داخلى به اتمام برسد، اهالى محل با اجازه بانيه از تمام مسجد استفاده كرده و اقامه جماعت مىكنند و در آن نماز مىخوانند، سؤال اين است اكنون كه بناى مسجد تمام شده و مدتها نيز مورد بهره بردارى بوده آيا بانيه اصلى مىتواند باعتبار نيت اوليه‌اى كه داشته و هيچ وقت هم از آن نيت منصرف نشده بوده، مقدار مورد نظر را مستثنى نمايد يا خير؟.

جواب: به فرض اين كه از نيت خودش برنگشته باشد مىتواند آن را استثناء نمايد.

سؤال  52 - قطعه زمينى است كه آن را شخصى به نيت مسجد خريدارى كرده و در صدد ساختن آن بوده، لكن قبل از آن كه آنجا را ساختمان كند و قسمت شبستان و دستشوئى و توالت آن را معين نمايد مرحوم شد. بعد از او چند نفر ديگر، با خرج خودشان قسمت شمالى زمين، كه مورد نظر بانى براى شبستان بوده ساختند (مورد نظر از اين جهت كه بانى در آن قسمت زمين، گاهى نماز مىخوانده و آن قسمت را هموار كرده بود) و چون بانى زمين مرحوم شده و قسمت توالت و دستشوئى را معلوم نكرده، هنوز مسجد فاقد توالت است. در حالى كه وراث بانى هستند و براى هرگونه اصلاحى، به صورتى كه شرع مقدس اجازه فرمايد حاضرند، تقاضا مىشود نظر مبارك را در مورد ساختن دستشوئى و توالت مرقوم فرمائيد. كه انشاء الله مشكل حل شود.

جواب: در محلى كه بعنوان مسجد نماز در آن خوانده نشده، هر طورى كه معمار و مهندس صلاح بدانند و با نقشه ساختمان مخالف نباشد، ساختن توالت و دستشوئى مانعى ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -