انهار
انهار
مطالب خواندنی

انتخاب شهيد « رجايي» به نخست ‏وزيری (1359ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
انتخاب شهيد "محمدعلي رجايي" به عنوان نخست ‏وزير جمهوري اسلامي ايران (1359ش)انتخاب شهيد «محمدعلي رجايي» به عنوان نخست ‏وزير جمهوري اسلامي ايران (1359ش)
پس از انتخاب ابوالحسن بني‏صدر به رياست جمهوري، به دليل آن كه مجلس شوراي اسلامي، نامزدهاي معرفي شده از طرف او براي احراز پست نخست‏وزيري را واجد صلاحيت‏هاي اسلامي و انقلابي نمي‏دانست كار اختلاف مجلس با بني‏ صدر بالا گرفت. در نهايت قرار براين شد كه از ميان هيئت پنج نفره‏اي از نمايندگان مجلس، فردي به عنوان نخست وزير معرفي گردد. از اين رو پس از بررسي‏هاي طولاني و پس از حذف دو نفر از آنان به دليل حزبي بودن،نظر هيئت سه نفره به اتفاق آرا بر اين قرار گرفت كه شهيد رجايي شايستگي تصدي مسؤوليت خطير نخست وزيري را دارد. در جريان راي اعتماد مجلس كه 153 راي موافق اخذ شد، شهيد رجايي با سه جمله خود را اينگونه معرفي كرد: من مقلد امام، فرزند مجلس و برادر رييس جمهورم. بني‏ صدر ابتدا در برابر اين انتخاب بناي مخالفت گذاشت ولي وقتي احساس كرد در مقابل مجلس كاري از پيش نخواهد بُرد به ناچار با اين پيشنهاد موافقت نمود. اما در هر فرصت ممكن از تضعيف شخصيت شهيد رجايي در افكار عمومي با به كارگيري تعابير و القاب زشت و ناپسند خودداري نمي‏كرد. در برابر اين جسارت‏ها و توهين‏ هاي بني‏ صدر به عنوان رييس جمهور، شهيد رجايي با توجه به حساسيت جو موجود، تمامي اين تلخي‏ها و اهانت‏ها را در كمال صبر و بردباري و متانت تحمل و در مواقع لزوم با ارايه استدلال‏هاي محكم و منطقي به ايرادات مكرر بني صدر پاسخ مي‏داد. سرانجام كارشكني‏ هاي بني‏ صدر و اختلاف ‏آفريني او كار را به جايي رسانيد كه بنا به توصيه حضرت امام، مجلس شوراي اسلامي مسأله عدم كفايت سياسي او را با توجه به اخباري كه دالّ بر مسلّح كردن منافقين توسط او بود به بحث گذاشت و با راي مثبت به آن، بني صدر از رياست جمهوري عزل گرديد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -