انهار
انهار
مطالب خواندنی

تصويب قانون مطبوعات (1358 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
تصويب قانون مطبوعات پس از انقلاب اسلامي(1358 ش)تصويب قانون مطبوعات پس از انقلاب اسلامي(1358 ش)
لايحه قانوني مطبوعات در بيستم مردادماه ۱۳۵۸ش به تصويب مجلس رسيد. اين قانون در چهل و يک ماده به تصويب رسيد که البته بعدها اصلاحاتي در آن صورت گرفت. در لايحه قانوني مصوب، موضوعاتي چون تعريف مطبوعات، شرايط کسب امتياز نشريه، جرائم مطبوعاتي و نحوه رسيدگي به جرائم پيش‏بيني شده بود.
• در سال ۱۲۸۶ش، نخستين قانون مطبوعات در ايران در پنجاه و سه ماده به تصويب رسيد. مورخان نوشته‏اند در عصر ناصرالدين‏شاه، کنت مونت فرت مستشرق ايتاليايي براي نخستين‏بار قانوني جزائي را براي ناصرالدين‏شاه به رشته تحرير درآورد که البته در آن موادي چند به جرائم مطبوعاتي اشاره داشت. نخستين قانون مطبوعاتي مدون پس از مشروطه به تصويب رسيد؛ لذا چون مطبوعات و آزادي بيان يکي از دغدغه‏هاي مشروطه‏طلبان بود، اين قانون به‏عنوان يکي از نخستين قوانين به تصويب رسيد. هرچند اين قانون با مخالفت برخي از روزنامه‏نگاران هم‏چون سيدرضا مساوات روبه‏رو شد. او در روزنامه خود با نام "مساوات" به‏شدت اين قانون را مورد انتقاد قرار داد. علاوه بر اين‏ها، قانوني براي مطبوعات در تاريخ سي‏ام فروردين‏ماه سال ۱۳۷۹ش از تصويب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي گذشت. در ماده دوم اين قانون، رسالت مطبوعات چنين تعريف شده است: رسالتي که مطبوعات در نظام جمهوري اسلامي بر عهده دارند عبارت است از: الف- روشن کردن افکار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در يک يا چند زمينه مورد اشاره در ماده يک. ب- پيشبرد اهدافي که در قانون اساسي جمهوري اسلامي بيان شده است. ج- تلاش براي نفي مرزبندي‌هاي کاذب و تفرقه‌انگيز و قرار ندادن اقشار مختلف جامعه در مقابل يکديگر مانند دسته‏بندي مردم براساس نژاد، زبان. رسوم، سنن محلي و... د- مبارزه با مظاهر فرهنگي استعماري (اسراف، تبذير، لغو، تجمل‏پرستي، اشاعه فحشا و...) و ترويج و تبليغ فرهنگ اصيل اسلامي و گسترش فضايل اخلاقي. هـ- حفظ و تحکيم سياست نه شرقي نه غربي. تبصره: هريک از مطبوعات بايد حداقل در تحقق يکي از موارد فوق‏الذکر سهيم و با موارد ديگر به هيچ‏وجه در تضاد نبوده و در مسير جمهوري اسلامي باشد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -