انهار
انهار
مطالب خواندنی

نقش علامه اميني در پاسداشت واقعه غديرخم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
اعتراف انديشمندان اهل سنت به نقش وحدت آفرين«الغدير»
علامه اميتي در عصري دست به نگارش کتاب گرانسنگ« الغدير» زد که بسياري از نويسندگان عرب در آثار و تأليف هاى خود، انديشه شيعه را به چالش کشانده و از هيچ تهمت و افترائي عليه مکتب تشيع دريغ نمي کردند و او در پاسخ به اين هجمه هاي جاهلانه، با نگارش «الغدير» و نام‌بردن از 110 تن از صحابه و 84 نفر از تابعين پيامبر (ص) كه حديث غدير را رويات كرده‌اند، ولايت مطلقه ائمه معصومين را از طريق اثبات خلافت بلافصل امام علي (ع) اثبات مي کند.به گزارش خبرگزاري مهر، شعر در صدر اسلام به عنوان سريعترين و ماندگارترين رسانه محسوب مي شده و در واقع اساس کار مرحوم علامه اميني (ره) در مجموعه 11 جلدي «الغدير» راجع به همين مسئله است که وي ديدگاه شعراي بزرگ عرب را از کلمه «مولا» و قصه غدير مورد بررسي قرار مي دهد. از معجزات الهي اين بود که يک شاعر پر توان به نام« حسان بن ثابت» که در واقعه غدير حضور داشته است، پس از خطابه پيامبر(ص) در مورد ولايت حضرت علي(ع) از پيامبر اجازه مي گيرد که اين واقعه را به شعر بيان کند و او بلند مي شود و در قصيده اي قراء اين واقعه را مي سرايد و ماندگار مي شود.
سروده عمرعاص در مورد واقعه غدير خم
علامه اميني به بررسي اشعار شعرايي از اين دست که معروف هستند پرداخته است و بررسي مي کند که مثلا در قرن اول که حسان بن ثابت در واقعه غدير بوده و شعر گفته است استنباطش از مولا و غدير چه بوده و يا در قرن دوم که «کميت اسدي» بوده است چگونه و به همين ترتيب جلو مي رود. از نکات جالبي که مرحوم علامه اميني بدان پرداخته اين است که علامه در «الغدير» به شعري از يکي از شعرايي که به واقعه غدير به همان نحوي که در باور شيعه است، اشاره مي کند و اين شاعر يکي از دشمنان اهل بيت(ع) و اميرالمؤمنين(ع) است و او کسي نيست جز عمروعاص.
عمروعاص قصيده اي دارد به نام «جلجليه» که از شاهکارهاي ادبي عرب است. وقتي معاويه عمروعاص را به فرمانداري مصر منصوب مي کند، پس از مدتي از او خراج مصر را طلب مي کند و با شانه خالي کردن عمروعاص از پرداخت ماليات، معاويه او را تهديد مي کند که اگر خراج مصر را ندهي تو را عزل مي کنم و عمروعاص در جواب معاويه اين قصيده را مي فرستد. جلجل صداي زنگ شتر را مي گويند و عمروعاص در آخر قصيده خطاب به معاويه مي گويد نگذار اين شتر گردنش تکان بخورد و صداي جلجل بلند شود که آبروي تو مي رود. اين قصيده دقيقا به مر غدير و خلافت و ولايت اميرالمؤمين(ع) بر اساس همان اعتقاد شيعه اشاره مي کند. حتي بزرگان مذاهب اهل سنت مثل شافعي شعرهايي در مورد اميرالمؤمنين(ع) دارد که اگر کسي نداند فکر مي کند سيد رضي آن را سروده است آنجا که مي گويد: "لَو اَنَّ المُرتَضَي اَبدَي مَحَلَّهُ لَصَارَ النَّاسُ طُرّاً سُجّداً لَهُ وَ مَاتَ الشَّافِعِي وَ لَيسَ يَدْرِي عَلِيٌّ رَبُّهُ اَمْ رَبُّهُ الله" يعني « اگر علي جايگاه و حقيقت خويش را براي مردم آشکار کند، هر آينه مردم دسته دسته در برابر او به سجده خواهند افتاد، شافعي مُرد و عاقبت نفهميد پروردگار او علي است يا خدا.» شافعي در اين شعر آنقدر غلو مي کند که به حضرت علي(ع) مقام ربوبيت مي دهد.
مقابله يک تنه علامه اميني در برابر تحريف بزرگ تاريخي
در عصر علامه امينى بسياري از نويسندگان عرب در آثار و تأليف هاى خود، انديشه شيعه را به چالش کشاندند و از هيچ تهمت و افترائي عليه مکتب تشيع دريغ نمي کردند. علامه امينى با بسيارى از آنان از طريق نامه يا ملاقات حضورى تماس مي گرفت و به درست نويسى و حق جويى دعوتشان مي کرد و علما وبزرگان را بدادن پاسخ هاي علمى و منطقى به آنها ترغيب مي کرد تا شايد از نگارش و سخنرانى هاى تفرقه افکن بپرهيزند .
علامه امينـى( 1320 - 1390 ه .ق) براي تأليف كتاب گرانقدر الغدير كه در اثبات حقانيت مولي الموحدين(ع) تاثير بسزايي داشته است، زحمات بسياري را متحمل شد. علامه اميني شخصيتي است كه يك تنه در برابر تحريف كنندگان تاريخ قيام كرد و با قلم توانا و آتشين و در عين حال منطقي و علمي خود، پرده‌ها را كنار زد و حقايق را از لابلاي زواياي تاريك تاريخ، بيرون كشيد.
بيش از پنجاه سال است كه از تدوين كتاب الغدير مي‌گذرد و با اطمينان مي‌توان گفت كه جامعه محققين اعم از شيعه و سني با نام الغدير و با نوشته‌هاي علمي و عميق و محققانه و پر احساس علامه اميني آشنا هستند. اما در طول اين زمان هنوز كسي نتوانسته براي الغدير حتي صفحه‌اي ردّيه و يا نقدي كه قابل اعتنا باشد، بنويسد و اين خود نشانگر استحكام و متقن بودن مطالب اين كتاب است كه حتي مخالفين شيعه نيز نتوانسته‌اند اشكالي بر آن وارد نمايند.
علامه اميني در شبانه روز حدود 17 ساعت مطالعه و كار مي‌كرد و براي مطالعه كتبي كه در دسترس نداشت رنج سفرهاي گوناگوني به جان خريد؛ علامه در اين باره مي گويد: من براي نوشتن الغدير 10 هزار جلد كتاب از «باء» بسم ‌الله تا «تاء» تمّت آن خوانده‌ام و به 100هزار جلد كتاب، مراجعات مكرر داشته‌‌ام.
علامه امينى در اين مجموعه با نقد آثار و تأليفات کساني چون ابن تيميه، آلوسي، قصيمي، و رشيد رضا، در صدد بر آمد وحدت و اخوت اسلامي را در جهان اسلام گسترش و تخمهاي کينه و نفاق و تفرقه را بخشکاند. علامه اميني در کتاب الغدير به ترتيب حروف الفبا به ذکر راويان حديث غدير از صحابه پيامبر (ص) مي پردازد. وي 110 تن از اصحاب را نام ميبرد که حديث غدير را روايت کردهاند و به نام 84 تابعي اشاره مينمايد. سپس طبقات راويان حديث غدير از علما را بر ميشمارد و از علماي قرن دوم هجري تا قرن چهاردهم، 360 تن را ذکر ميکند که حديث شريف غدير را نقل کرده اند.
مجموعه 11 جلدي الغدير به زبان عربي، با نثري شيوا و رسا نگارش يافته است و از مهمترين نكات قابل توجه اين است كه علامه اميني بر خلاف اكثريت علما، به صورت كاناليزه مطالعه نمي‌كردند و در مورد موضوع تحقيقي خود تنها به متون رشته‌اي خاص مراجعه نمي‌نمودند. بلكه به تمامي منابع مطبوع و مخطوط موجود كه به آن موضوع خاص پرداخته بودند رجوع نموده و در تحليل‌هاي علمي خود از همگي آنها استفاده مي‌كردند. وي براي نگارش الغدير كليه كتاب‌هاي تفسيري، روايي، تاريخي، رجالي، انصاب، لغت، و دواوين شعري را با دقت، مورد مطالعه قرار داده‌اند. با عنايت به همين موضوع است كه علامه اميني خود در ابتداي الغدير نوشته‌اند: «الغدير في الكتاب والسنه والادب. كتابٌ دينيٌ، علميٌ، فنيٌ، تاريخيٌ، ادبيٌ، اخلاقيٌ.» كه همين شيوه منحصر بفرد، يكي از علل جاودانه شدن الغدير شده است.
مباحث جلد اول و دوم الغدير
در مورد محتواي 11 جلد منتشر شده «الغدير» بايد گفت که علامه در جلد اول الغدير، به داستان غدير، بررسي سند حديث غدير، آيات مربوط به حديث غدير كه عبارتند از: آيه تبليغ (مائده/16)، آيه اكمال (مائده/ 3)، آيه سألَ سائل (معارج/1-3) و بررسي دلالت حديث غدير پرداخته است. در جلد دوم الغدير، علامه ابتدا اهميت و چگونگي شعر در دنياي اسلام را مورد بحث قرار داده است و در ادامه به ذكر غديريه‌هايي كه توسط شاعران به زبان عربي سروده شده پرداخته است. علامه ذيل هر غديريه به شرح حال غديريه سرا پرداخته و اگر چنانچه در غديريه و يا در ديگر اشعار غديريه سراي مورد نظر، اشاراتي نسبت به مناقب اميرالمومنين و ساير اهل‌بيت عليهم السلام شده باشد منابع روايي اثبات آن مناقب را ذكر كرده‌ است. در اين جلد غديريه‌هاي قرن اول و دوم مورد بررسي قرار گرفته است كه غديريه حضرت علي (ع) نيز در اين جلد وجود دارد. يكي از غديريه سراهاي اين دوره عمرو عاص است كه علامه به تفصيل در مورد حيات وي بحث كرده است.
مباحث جلد سوم الغدير
علامه در مجلد سوم الغدير که ناظر به معرفي غديريه‌هاي قرون سوم و چهارم است؛ صرفا به غديريه هاي مسلمانان اشاره نکرده است بلکه غديريه هاي برخي شاعران مسيحي را نيز در اين مجلد معرفي و به شرح آنها پرداخته است. آنچه كه از غديريه‌هاي مسيحيان استفاده مي‌شود اين است كه جامعه مسيحيت نيز از فرمايشات پيامبر (ص) در غدير خم چيزي جز ولايت و امامت حضرت علي (ع) استنباط نكرده‌اند. در اين مجلد علامه اميني ضمن پاسخ به افتراها و تهمتهايي که اهل سنت به شيعه زده اند، 16 كتاب كه در آنها به شيعه افتراهاي نامربوط زده‌اند؛ معرفي کرده و آنها را مورد نقد و بررسي قرار داده است.
مباحث جلد چهارم و پنجم الغدير
در جلد چهارم غديريه‌هاي قرون چهار، پنجم و ششم مورد بررسي قرار گرفته است. غديريه سرايان اين دوره 31 نفر مي‌باشند. درباره شرح حال اين 31 نفر كه از علما و شعراي برجسته هستند؛ به طور مبسوط در اين جلد بحث شده و خصوصا ميزان توانايي ادبي آنها مورد بررسي دقيق قرار گرفته است. در واقع، روح حاكم بر اين جلد، شعر و ادب است. در ميان غديريه سرايان اين دوره، چهره‌هاي برجسته‌اي نظير شريف رضي، سيد مرتضي و خطيب خوارزمي ديده مي‌شود.
غديريه‌هاي جلد پنجم مربوط به اواخر قرن ششم تا اواخر قرن هفتم است. غديريه سرايان اين دوره 12 نفر هستند. قابل توجه است كه در غديريه‌ها به برخي از مناقب و فضائل اميرالمؤمنين علي(ع) نيز اشاره شده است كه علامه اميني آن مناقب را ذكر و مورد بررسي قرار داده است. از جمله مناقب حضرت، حديث ردّ الشمس است كه اين داستان در اين جلد بررسي شده است و نيز در باب جعل احاديث در خصوص خلافت خلفاي غاصب نيز به صورت مشروح، سخن به ميان آمده است. علامه اميني در اثبات مناقب ائمه هدي (ع)، تحقيقات عميق و گسترده خود را در چند مرحله ارائه كرده است.
مبحث مهم ديگري را كه علامه در اين جلد به آن پرداخته‌اند مبحث جعل احاديثي در خصوص خلافت خلفاي غاصب است. روايان دروغگو و كذاب براي اينكه انحراف از امامت حضرت علي (ع) را توجيه كنند به ساختن اكاذيب متوسل شدند و در مقابل هر يك از احاديث در منقبت اميرالمومنين علي (ع)، حديثي را براي خلفا جعل كرده‌اند.البته جعل حديث تنها به خلفا ختم نشد و پس از آن در مورد ابوحنيفه، شافعي، مالك و احمدبن حنبل هم رواج يافت و در مورد ايشان نيز احاديثي جعل شد.
در جلد پنجم الغدير نام 700 راوي از بزرگان اهل تسنن ذكر شده است كه همگي آنها كذاب بوده‌اند. روايات و احاديثي كه اين 700 نفر ساخته‌اند در تمامي كتب اهل تسنن پراكنده است. شايان ذكر است كه تنها 43 نفر از اين 700 راوي، تعداد 408684 حديث ساخته‌اند.
مباحث جلد ششم الغدير
غديريه‌هاي هفت تن از غديريه سرايان سده هشتم، با شرح و بررسي در اين جلد نقل گرديده است. گفته شد كه جعل كنندگان حديث، در مقابل مناقب حضرت علي (ع)، مناقب و فضائلي براي خلفاء جعل مي‌كردند. يكي از مناقب اميرالمومنين علي (ع) اعلميت ايشان است كه حديث سازان براي خليفه دوم احاديثي در باب علمش جعل نموده‌اند و علامه اميني 200 نمونه از اين احاديث جعلي را در كتاب الغدير ثبت كرده است كه 100 مورد آن در جلد ششم درج و با مستندات محکم جعلي بودن آنها را اثبات کرده است.
مباحث جلد هفتم الغدير
غديريه‌هاي سه غديريه‌سرا در جلد هفتم الغدير آمده است. اين غديريه‌ها متعلق به سده نهم ه. ق مي‌باشد. در اين جلد نيز علامه جداي از ذكر غديريه‌ها، به رد داستانهاي ساخته شده در مورد ملکات نفساني خليفه اول، پرداخته و معناي ملكات نفساني را بيان مي کند.
مباحث جلد هشتم الغدير
راوياني كه به حديث سازي و نشر اكاذيب اشتغال داشته‌اند مناقب بسياري براي خليفه اول جعل كرده‌اند. به شهادت تاريخ، تمامي مناقب و فضائلي كه به ابوبكر نسبت داده‌اند دروغ محض است. در جلد هفتم الغدير به 28 نمونه از اين مناقب جعلي اشاره شده، و در جلد هشتم نيز 42 نمونه ديگر از فضائل دروغين ابوبكر و 11 نمونه از مناقب مجعول خليفه دوم مورد بررسي قرار گرفته است. در اين جلد پيرامون حكومت، قضاوت‌ها، فساد مالي، بدعت‌هاي عثمان و نحوه برخورد وي با مخالفين به تفصيل سخن رفته است.
مباحث جلد نهم الغدير
در اين جلد موضوع بحث، عثمان مي‌باشد كه كارهاي خلاف و نامشروع او بالاخره داد مردم را در آورد و مورد حمله قرار گرفت. در جلد نهم تبعيد ابوذر، عبدالله بن مسعود، مالك اشتر و اصحابش كه جملگي توسط عثمان انجام شده، مورد بررسي قرار گرفته است.
مباحث جلد دهم و يازدهم
در اين كتاب موضوع بحث در مورد عبدالله بن عمر و معاويه است. معاويه نيز جزء كساني است كه حديث سازان براي او نيز مناقب و فضائل بسياري جعل كرده‌اند كه در اين جلد به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته است.
در جلد يازدهم علامه اميني به موضوع معاويه و امام حسن مجتبي(ع) مي پردازد و در اينجا به طور مبسوط به كشتارها و جنايات معاويه اشاره کرده و جريان قتل بزرگاني چون حجربن عدي، عمربن حمق، مالك اشتر، محمدبن ابي بكر و ... را مفصلا ذكر مي کند. موضوع ديگري كه در اين جلد مورد بررسي دقيق قرار گرفته عبارت است از طرح100 نمونه از غلوها و قصه‌هاي خرافي كه در طول تاريخ اسلام براي برخي از صحابه، تابعين، ائمه مذاهب، علما و عرفا جعل شده است.
نقش الغدير در معرفي شيعه و ايجاد وحدت اسلامي
با انتشار دايرة المعارف بزرگ و گران مايه «الغدير» ستايش ها آغاز و نامههاي فراواني در تقريظ ، تمجيد و تشکر براي علامه اميني فرستاده ميشود. اين تقريظها گاه از دانشمندان بزرگ شيعه و اهل سنت است و گاه از پادشاهان کشورهاي اسلامي. پذيرش غدير به عنوان محور حرکت اسلامي و بنيان حکومت ديني و مذهبي اسلام وجه اشتراک همه ستايشها است. محمد عبدالغني حسن مصري، در تقريظ خود بر الغدير مي‏گويد : " از خداوند مسئلت مي‏كنم كه بركه آب زلال ( غدير) شما را ، سبب صلح و صفا ميان دو برادر شيعه و سني قرار دهد تا دست به دست هم داده و امت اسلامي را بسازند" (مقدمه، تحقيق مؤسسه دايرة المعارف فقه ،ص 314)
عادل غضبان مدير مجله مصري " الكتاب " مي‏گويد : " اين كتاب ، منطق شيعه را روشن مي‏كند و اهل سنت مي‏توانند به وسيله اين‏ كتاب شيعه را به طور صحيح بشناسند . شناسايي صحيح شيعه سبب مي‏شود كه‏ آراء شيعه و سني به يكديگر نزديك شود ، و مجموعا صف واحدي تشكيل دهند " . (همان، ص 331)
دكتر عبدالرحمان كيالي حلبي، پس از اشاره به انحطاط مسلمين در عصر حاضر، و اينكه‏ چه عواملي مي‏ تواند مسلمين را نجات دهد ، و پس از اشاره به اينكه شناخت‏ صحيح وصي پيغمبر اكرم يكي از آن عوامل است ، مي‏گويد : " كتاب الغدير و محتويات پر بار آن، چيزي است كه سزاوار است هر مسلماني از آن آگاهي يابد ، تا دانسته شود چگونه مورخان كوتاهي كرده‏اند ، و حقيقت كجاست . ما به اين وسيله بايد گذشته را جبران كنيم و با كوشش‏ در راه اتحاد مسلمين به اجر و ثواب نايل گرديم"(همان، ص 331)
علامه اميني با نگاه وحدت بخشي که بين جوامع اسلامي داشته است؛ با نگارش «الغدير» روشن مي سازد که اولا منطق مستدل‏ شيعه چيست و ثابت مي‏کند که گرايش بيش از صد ميليون مسلمان به‏ تشيع بر خلاف تبليغات زهر آگين عده ‏اي، مولود جريانهاي سياسي يا نژادي و غيره نبوده است، بلکه يک منطق قوي متکي به قرآن و سنت موجب اين‏ گرايش شده است، ثانيا ثابت مي‏کند که بسياري از اتهام ها به شيعه که سبب‏ فاصله گرفتن مسلمانان ديگر از شيعه شده است بي اساس و دروغ است و ثالثا اميرالمؤمنين علي (ع) را که مظلومترين و مجهول‏ القدرترين شخصيت بزرگ اسلامي است، مي‏تواند مقتداي عموم مسلمين واقع‏ شود و همچنين ذريه اطهارش را به جهان اسلام معرفي مي‏کند.
علامه اميني با نگاهي که به مسئله وحدت اسلامي دارد، در پايان جلد سوم (جلد 4 تحقيق مؤسسه دايرة المعارف فقه اسلامي) پس از انتقاد از چند كتاب از كتب قدما ، از قبيل عقد الفريد ابن عبدربه ، الانتصار ابوالحسين خياط معتزلي ، الفرق بين‏ الفرق ابومنصور بغدادي ، الفصل ابن حزم اندلسي ، الملل و النحل محمد بن عبدالكريم شهرستاني ، منهاج السنه ابن تيميه ، والبداية و النهايه ابن كثير و چند كتاب از كتب متأخرين ، از قبيل تاريخ الامم‏ الاسلاميه شيخ محمد خضري ، فجر الاسلام احمد امين ، الجولة في ربوع الشرق‏ الادني محمد ثابت مصري ، الصراع بين الاسلام و الوثنيه قصيمي ، و الوشيعه‏ موسي جار الله مي‏گويد : " هدف ما از نقل و انتقاد اين كتب ، اين است كه به امت اسلام اعلام‏ خطر كنيم و آنان را بيدار نماييم كه اين كتابها بزرگترين خطر را براي‏ جامعه اسلامي به وجود مي‏آورد، زيرا وحدت اسلامي را متزلزل مي‏كند، صفوف‏ مسلمين را مي‏پراكند ، هيچ عاملي بيش از اين كتب، صفوف مسلمين را از هم‏ نمي‏پاشد و وحدتشان را از بين نمي‏برد و رشته اخوت اسلامي را پاره نمي‏كند.
زندگينامه مختصر علامه اميني/ خاکسپاري علامه اميني در نجف اشرف
عبدالحسين احمد اميني كه بعدها به «علامه اميني» معروف شد، بيش از يك قرن پيش يعني در سال 1285 هجري شمسي، در يكي از روستاهاي سراب از توابع تبريز به دنيا آمد. وي پس از كسب معارف اوليه در مدرسه علميه تبريز و بهره‌مندي از محضر اساتيدي هم‌چون سيدمحمد موسوي (مولانا) و حضرات آيات سيدمرتضي خسروشاهي و حسن توتونچي، در سن 16 سالگي راهي نجف اشرف شد. شيخ عبدالحسين در نجف، از محضر اساتيدي هم‌چون سيدابوالحسن اصفهاني، ميرزا محمد نائيني، شيخ محمدحسين كمپاني، شيخ محمدحسين كاشف‌الغطاء، سيدمحمد حسيني فيروزآبادي، سيدابوتراب خوانساري، ميرزا علي ايرواني و ميرزا ابوالحسن مشكيني بهره‌مند شد. وي پس از 16 سال تلمّذ از محضر اساتيد و بهره‌مندي از معنويات اميرالمؤمنين (ع) در نجف اشرف، در سن 32 سالگي به كشور بازگشت. اما شيفتگي او به مقام اميرالمؤمنين (ع) بار ديگر او را به نجف بازگرداند و در اين مراجعت، به درجه اجتهاد نائل آمد.
مرحوم علامه اميني، از مجتهدان بزرگي همچون سيد ابوالحسن موسوي اصفهاني، علي‌اصغر ملكي تبريزي و آقابزرگ تهراني اجازه روايت و نقل حديث دريافت كرد. علامه اميني پس از مدتي تدريس، به تأليف كتاب‌هاي ديني روي آورد و رسالاتي هم‌چون «شهداء‌الفضيلة»، «سيرتنا وسنّتنا»، «تفسير فاتحة‌الكتاب»، «ثمرات الأسفار»، «رياض الأنس» و «المقاصد العلية» را به رشته تحرير در آورد. اما مهم‌ترين اقدام علامه اميني در حوزه تأليف، كتاب «الغدير» است. علامه اميني در دوازدهم تيرماه سال 1349 در تهران دار فاني را وداع گفت و پيکر پاکش را به نجف منتقل کرده و در محلي نزديک حرم امام علي (ع) به خاک سپرده شد، مدفن اين عالم شيعي در «شارع الرسول» نجف اشرف واقع است؛ خياباني که هم مدرسه الهندي و مزار آيت الله حکيم ( بزرگ ) و خانه امام خميني(ره) و هم کتابخانه علامه اميني و نيز مزار ايشان در آن قرار دارد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -