اِبْنِ سیرین، ابوبكر محمد بن سیرین در 31 یا 33- شوال 110هجری قمری چشم به جهان گشود، محدث و فقیه تابعى بصری كه چند سده پس از مرگش به عنوان خوابگزاری چیرهدست نامور گردید. پدرش، سیرین در 12ق/633م هنگام فتح عینالتمر شهركى در عراق در نزدیكى انبار به دست خالد بن ولید، به اسارت درآمد. سیرین پس از اسارت، مولای انس بن مالك، صحابى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) شد و با پرداخت بیست هزار درهم خود را آزاد ساخت از اینرو او و فرزندانش را موالى انس خواندهاند. مادرش صفیه از موالى ابوبكر زنى پارسا بود. محمد ناشنوا بود و برخلاف سنت جاری در میان موالى، زنى عرب را به همسری گرفت كه برایش 30 فرزند آورد، اما جز یكى به نام عبدالله همه از دست رفتند. ابن سعد او را به علم و پارسایى ستوده است. ویژگیهایى چون رعایت جانب احتیاط در مسائل شرعى، یك روز در میان روزه گرفتن، شب زندهداری، بردباری، نرمخویى، پرهیز از مراء، اعتراف به لغزشهای خویش و امیدواری فراوان به رحمت خداوند از وی چهرهای چونان زاهدان و پارسایان بزرگ ساخته است و همین امر موجب شده تا برخى از كسانى كه در زمینة سیر و سلوك كتابهای مهم پرداختهاند، در وی به گونة الگوی پرهیزگاری و پارسایى بنگرند. گرچه او با نسبت دادن هر كاری به ارادة خداوند، اعتقاد به قدر را مىپذیرفت، اما از شركت جستن در اینگونه بحثها سخت گریزان بود. وی نیز مانند بیشتر كسانى كه به زهد شهرت دارند، زاویهنشینى و پرداختن به سلوك فردی را از درگیر شدن در امور سیاسى و اجتماعى، برتر مىشمرده است. از اینرو با اینكه در دوران پرآشوبى مىزیست و از دور و نزدیك شاهد رویدادهای هولناكى از جمله فاجعة كربلا، ویران ساختن كعبه و كشتارهای بىرحمانه حجاج بن یوسف بود، اما واكنشى از وی در برابر این رویدادها دیده نمىشود، و حتى گاه دیگران را نیز از سخن گفتن دربارة بیدادگریهای حاكمان زمان، تحت عنوان نهى از غیبت باز مىداشت. وی امیدوار بود كه خداوند از كردههای حجاج و برخى دیگر از حكمرانان اموی درگذرداما گاه نیز به كنایه از معاویه و عایشه خرده مىگرفت و از امام على علیهالسلام، امام حسین علیهالسلام، ابوذر و حجر بن عدی جانبداری مىكرد. وی در روزگار فرمانروایى عبدالله بن زبیر در مكه به حج رفت و با عبدالله دیدار كرد و از وی حدیث شنید. سپس به كوفه آمد، چندگاهى به پارچه فروشى پرداخت و از علقمه حدیث شنید. او همچنین به مداین و واسط سفر كرد و چهار سال نیز در دمشق به سر برد. ابن سیرین كه به بازرگانى اشتغال داشت در حدود 93ق تنها به سبب پیدا شدن پلیدی در یكى از خمهای روغنى كه به چهل هزار درهم خریده بود، همه را دور ریخت و با تحمل خسارتى هنگفت به زندان افتاد. چون انس بن مالك در همان سال در بصره درگذشت و وصیت كرده بود كه ابن سیرین او را تجهیز و تكفین كند، به او اجازه دادند تا برای اجرای وصیت از زندان بیرون آید.ولى ظاهراً او تا پایان عمر نتوانست بدهیهای خود را بپردازد.
وی در روزگار فرمانروایى خشونت بار عمربن هبیره در عراق نتوانست ناخشنودیش را از حكومت وی كتمان كند و از پذیرفتن مالى كه ابن هبیره برایش فرستاده بود، سرباز زد. او از پذیرفتن منصب قضا نیز تن زد و ناچار یك بار به شام و بار دیگر به یمامه گریخت، اما گاه به صورت پنهانى به بصره مىآمد. ابن سیرین در واپسین سالهای زندگى به بصره بازگشت، اما در مراسم تشییع جنازه حسن بصری كه 100 روز پیش از مردن ابن سیرین رخ داد، شركت نكرد. این نشان مىدهد كه ابن سیرین پس از یك دوستى نزدیك، سرانجام از حسن كناره گرفته است.
بررسى گذرا در روایات و آراء ابن سیرین در صحاح ششگانه بیانگر این واقعیت است كه نویسندگان صحاح به ابن سیرین به عنوان فقیهى برجسته مىنگریستند و رفتار و گفتارش را حجّت مىدانستند. در این كتابها بیش از آنكه از او حدیثى روایت شده باشد، شاهد فتواهایش در بابهای گوناگون فقه هستیم. ابن سیرین برای احادیث اهمیت بسیار قائل بود و مىگفت كه این حدیثها دین است، بنگرید كه دین خود را از چه كسى مىگیرید.
ابن سیرین 30 تن از اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله را درك كرد و از كسانى چون انس بن مالك، ابوهریره، ابوسعید خدری،
عبدالله بن عمر، شریح قاضى، زید بن ثابت، یحیى بن جزار، عمران بن حصین، عدی بن حاتم، ابودرداء و دیگران روایت كرد.
ابن سیرین و خوابگزاری:
كتابها و نسخههای خطى گوناگونى در فن خوابگزاری و با ترجمه به زبانهای مختلف به نام ابن سیرین وجود دارد، ولى ملاحظات زیر نشان مىدهد كه وی هیچ نوشتهای در این زمینه یا زمینههای دیگر نداشته است و تنها روایتهای انگشت شماری از خوابگزاریهای وی، آن هم در منابع متأخّر آمده است. شافعى، ابن سعد، ابن معین و خلیفة بن خیاط دربارة خوابگزاری ابن سیرین سخنى ندارند. پس از اینان احمد بن حنبل روایتى آورده كه نشان مىدهد وی چندان به خوابگزاری و آنچه در خواب دیده مىشود، اهمیتى نمىداد. در پى او جاحظ در این باره سه روایت از ابن سیرین نقل كرده كه دو مورد آن تؤم با تردید است. سپس بخاری دو نكته و یك حدیث به واسطة او در مورد رؤیا نقل كرده است. ابن قتیبه روایتى از او آورده كه نشان مىدهد وی چندان علاقهای به خوابگزاری نداشته است، وكیع هم در این باره یك روایت آورده، و ابن عبدربه نیز روایتى نقل كرده كه شخصى در این باب با ابن سیرین شوخى كرده است. به رغم سكوت 30 منبع دربارة شهرت ابن سیرین در خوابگزاری و انتساب نوشتهای در این فن به وی، ابن ندیم كتابى به نام تعبیر الرؤیا به او نسبت داده است و ابونعیم نخستین كسى است كه 10 روایت از خوابگزاریهای او را آورده است كه این روایات در هیچ یك از منابع پیش از او یافت نمىشود. حتى خطیب بغدادی كه به خواب و خوابگزاری علاقمند است، هیچ اشارهای در این مورد ندارد. ابن عساكر چند روایت از خوابگزاریهایش را آورده و ابن خلكان از مهارت زیاد وی در این فن سخن گفته است. مزی روایتى از عبدالله بن شوذب آورده كه وی در واسط با ابن سیرین دیدار كرده و او مهارت زیادی در فن خوابگزاری داشته است. ابن خلدون نیز ضمن معرفى وی به عنوان یكى از مشهورترین عالمان تعبیر رؤیا مىنویسد: قوانین این فن از وی اخذ و تدوین شده است. ابن تغری بردی هم از او به عنوان «صاحب التعبیر» یاد مىكند. با اینهمه چگونه مىتوان پذیرفت كه ابن سیرین كتابى نوشته باشد، خاصه آنكه به شدت از نوشتن حدیث و هرگونه مطلبى پرهیز مىكرده است و حتى هیچگونه نوشتهای هم نزد خود نگاه نمىداشت.
آثار منسوب به وی:
1. تفسیر الاحلام الكبیر، كه با این عنوان به طور مستقل و بار دیگر با عنوان منتخب الكلام فى تفسیر الاحلام در حاشیة جلد اول تعطیر الانام نابلسى به چاپ رسیده است. در این كتاب نام كسانى چون سفیان ثوری (د 161ق)، شافعى، ابن قتیبه و ابوسعد واعظ خرگوشى دیده مىشود كه اینان همه پس از وی مىزیستهاند. همچنین بررسیهای ما نشان مىدهد كه پارههایى از این كتاب (بیش از 50 مورد) از كتاب تعبیر الرؤیای ارطامیدورس خوابگزار یونانى كه توسط حنین ابن اسحاق (د 260ق/873م) به عربى ترجمه شده، برگرفته شده است.
مىتوان احتمال داد كه تفسیر الاحلام نوشتة یكى از شاگردان ابوسعد خرگوشى بوده باشد كه كتابى هم به نام البشارة و النذارة در خوابگزاری نوشته است زیرا اوّلاً بیش از 30 مورد از گفتههای ابوسعد با ذكر نام او در این كتاب نقل شده است كه تدوین كنندة كتاب در نقل برخى از این گفتهها با جملة «استاد چنین گفت» از ابوسعد یاد مىكند؛ ثانیاً مشایخ روایى در تفسیر الاحلام همان مشایخ ابوسعد در شرف النبى است كه از آن جمله مىتوان ابوبكر محمد بن احمد اصفهانى و ابوسعید عبدالله بن محمد رازی را نام برد. ثالثاً برخى از گفتههای ابوسعد را كه ابن شاهین در الاشارات فى علم العبارات خویش آورده، در تفسیر الاحلام مىیابیم بنابراین شكى باقى نمىماند كه تفسیر الاحلام از ابن سیرین نیست.
2. تعبیر الرؤیا، این كتاب بارها به چاپ رسیده است و در آن نیز به نام كسانى چون ابوحنیفه و شافعى بر مىخوریم كه نمىتوان پذیرفت ابن سیرین شاگرد آنان بوده، یا حتى آنان را دیده باشد. برخى از فقرهها و روایتهای این كتاب نیز با تفسیر الاحلام مطابقت دارد.
3. تعبیر الرؤیا، این كتاب در نجف به چاپ رسیده و نام «شیخ عبدالله بن سیرین» به عنوان نویسنده بر روی آن آمده كه هویت او شناخته نیست.
یكى از معاصران دربارة سبب اینكه مترجمان و نویسندگان سدههای بعد آثار خود را به ابن سیرین نسبت دادهاند، نوشته است كه آنان برای مقبول افتادن آثارشان ناگزیر بودهاند كه آنها را به یكى از بزرگان متقدم نسبت دهند.