انهار
انهار
مطالب خواندنی

بخوانیم و بگرییم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
== == == == ==
تخریب بقیع
تخریب بقیع، به معنای تخریب و ویرانی آرامگاه‌ها و بناهای مذهبی و تاریخی قبرستان بقیع مدینه به دست وهابیان در دوران معاصر است. تخریب بقیع اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. وهابیان دو بار، یکی در ۱۲۲۰ و دیگر ۱۳۴۴ قمری به تخریب اماکن و قبور بقیع دست زدند. بسیاری از شیعیان در هشتم شوال هر سال که با عنوان یوم الهدم شهرت یافته، مجالسی برگزار می‌کنند و به مرثیه‌خوانی و یادآوری حادثه تخریب بقیع می‌پردازند.
تاریخچه تخریب
بنابر گزارش‌های تاریخی، انتخاب بقیع به عنوان قبرستان مسلمانان به تصمیم پیامبر اکرم(ص) در سال اول قمری بازمی‌گردد.[1] از آن پس صحابه و مسلمانان بسیاری در این قبرستان دفن شدند و در سال‌ها و قرون بعد، به تدریج بر برخی از قبور، از جمله قبور عباس عموی پیامبر(ص) و چهار امام معصوم(ع) گنبدها و نشانه‌هایی ساخته شد.[2]
اماکن مقدس و تاریخی این قبرستان همواره کانون توجه مسلمانان جهان بود و آنان هنگام ادای فریضه حج غالبا به شهر مدینه نیز می‌رفتند و به زیارت این قبرستان و مقبره‌ها و بارگاههای موجود در آن اهتمام داشتند.
با ظهور وهابیان در حجاز که از اعتقادات ابن تیمیه، الهام گرفته‌، بنای بر قبور و و زیارت آنها را با توحید ناسازگار می‌دانند، هر گونه بنایی از این دست در مناطق مختلف حجاز هدف تخریب آنان قرار گرفت. در سال ۱۲۲۰ق. وهابیان مدینه را محاصره کردند. پس از تسلیم شدن شهر، سعود بن عبدالعزیز همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن حرم نبوی، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.[3]
گویا وهابیان نخستین گروهی هستند که با دیدگاه مذهبی، مراقد و بارگاه‌ها را ویران کردند. گاه کسانی جز وهابیان، به بهانه وجود کتاب‌هایی در نکوهش خلفا در حرم بقیع، کوشیدند این بارگاه‌ها را ویران کنند؛ اما موفق نشدند.[4] وهابیان افزون بر ویرانی قبرهای طائف، جده، کربلا و جاهای دیگر[5]، مهم‌ترین هدف خود را در ویران کردن بارگاه‌ها و گنبدهای معلات در مکه و بقیع در مدینه متمرکز ساختند.
بارگاه امامان چهارگانه و گنبد حضرت فاطمه(س) موسوم به بیت الاحزان در حمله نخست وهابیان در همان سال از میان رفتند یا خسارت جدی به آنها وارد شد.[6] به گزارش عبدالرحمن جَبَرتی، نیروهای وهابی پس از یک سال و نیم محاصره و ایجاد قحطی در مدینه وارد شهر شدند و جز مرقد نبوی دیگر بارگاه‌ها را از میان بردند.[7]
دولت عثمانی لشکری برای تصرف مدینه فرستاد و در ذی‌حجه ۱۲۲۷ق. آن شهر را بازپس گرفت. برخی از بارگاهها در سال ۱۲۳۴ق. به دستور سلطان محمود ثانی (حکومت: ۱۲۲۳-۱۲۵۵ق.) بازسازی شد[8]؛ چنان که برخی گزارشها از وجود بارگاه پس از این سالها حکایت می‌کند. از جمله کسانی که از بارگاه امامان(ع) دیدن و گزارش کرده‌اند، حسام السلطنه فرزند عباس میرزا قاجار، نایب السلطنه است که در سفر حج خود به سال ۱۲۹۷ قمری به مدینه نیز رفته و بارگاه امامان و بیت الاحزان را زیارت کرده است.[9] او بیش از ده بنا و بارگاه را در بقیع معرفی کرده است. بقعه امامان چهارگانه(ع) محرابی داشته و در سمت چپ آن ضریحی سبز چوبین بر مزار امامان بوده است. بیت الاحزان حضرت فاطمه(س) پشت بقعه امامان بوده است.[10] سفرنامه حاج ایازخان قشقایی در ۱۳۴۱ قمری یعنی دو سال و اندی پیش از تخریب(۱۳۴۴ق.) حاوی گزارشهایی از بناهای بقیع است. به گفته او، امامان چهارگانه شیعه در یک بقعه(بارگاه) جای داشته‌اند اما مدفن هر یک معلوم بوده است. ایازخان همچنین از بقعه‌های ابراهیم فرزند پیامبر و عبدالله بن جعفر طیار در بقیع و نیز بقعه صفیه عمه پیامبر و عاتکه خواهر صفیه، ام البنین مادر حضرت عباس و چند تن دیگر از بنی هاشم واقع در کوچه‌ای نزدیک بقیع یاد کرده است. به ظاهر، او از واپسین زائران ایرانی است که بیت الاحزان بقیع را زیارت کرده است.[11]
با حمله دیگر بار وهابیان به سال ۱۳۴۴ق. همه آثار تاریخی این قبرستان به فتوای شیخ عبدالله بلیهد، قاضی القضاة سعودی، به بهانه شرک و بدعت بودنِ زیارت قبور در هشتم شوال این سال ویران شد.[12]
واکنش مسلمانان
بنای قبور به باور بیشتر مسلمانان شیعه و سنی بر خلاف اعتقادات وهابی، با اصول و معتقدات اسلامی در تضاد نیست و زیارت قبور بزرگان دین و مزار مومنان یک عمل مستحب و در سنت اسلامی دارای پیشینه است.[13] اماکن و بناهای مذهبی در بقیع، افزون بر وجهه مذهبی، وجهه تاریخی نیز داشتند و برای مسلمانان نشانگر هویت تاریخی آنان بودند. بدین رو، تخریب بقیع، از همان آغاز اعتراضات گسترده‌ای را در میان مسلمانان برانگیخت و برخی دولتهای کشورهای اسلامی را به واکنش واداشت.
ویرانی بقیع و دیگر اماکن مقدس و تاریخی حجاز موجی از خشم و نفرت و نگرانی را در میان مسلمانان برانگیخت. بسیاری از سران و نمایندگان سیاسی و مذهبی کشورهای اسلامی به این رفتار وهابیان واکنش نشان دادند و آن را محکوم کردند. اندکی پس از این تخریب‌ها، کسانی از خود وهابیان و سعودی‌ها به مخالفت با سران خویش پرداختند و کارهای تندروانه آن‌ها را محکوم کردند.[14]
از کشورها و شهرهای دور و نزدیک نیز به شکل‌های گوناگون به ویرانی گنبدها و مکان‌های متبرک اعتراض نمودند. مردم آذربایجان شوروی، ازبکستان، ترکمنستان، ایران، ترکیه، افغانستان، عراق، چین، مغولستان، و هند در نامه‌ها و مکاتبات بسیار، ضمن اظهار تأسف و محکومیت، به فرجام ویرانی مرقد نبوی هشدار دادند.[15]
سید ابوالحسن اصفهانی و دیگر عالمان دینی و بزرگان نجف و قم علیه وهابیان موضع تند گرفتند. آورده‌اند که گزارش ویرانی آرامگاه‌های بقیع، گریه آیت الله حائری، بنیان‌گذار حوزه علمیه قم، را بر منبر درس برانگیخت و او درس خود را تعطیل کرد و بازار قم تعطیل شد.[16]
در کنفرانس اسلامی کراچی نیز عالمانی چون محمد حسین کاشف الغطاء و محمد تقی طالقانی، نماینده آیت الله بروجردی، با نماینده سعودیان گفت‌وگو نمودند و بر لزوم بازسازی آرامگاه‌های بقیع تأکید کردند.[17]
دولت ایران روز ۱۶ صفر سال ۱۳۴۴ق. را به مناسبت هتک حرمت به بقیع، عزای عمومی اعلان کرد و آیت الله مدرس در مجلس ایران تلاش‌هایی را برای مقابله با این عمل آغاز کرد. مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. مسلمانان در کشورهایی چون هند، پاکستان مناطقی از روسیه با برپایی تجمعات و ارسال پیام به این اقدام اعتراض کردند. دولت سعودی برای پیشگیری از خشم مسلمانان و توجیه تخریب اماکن مذهبی، نمایندگان دولت‌های مسلمان را به مکه فراخواند. از ایران هیأتی مرکب از غفار خان جلال السلطنه، وزیر مختار ایران در مصر، و حبیب الله خان هویدا در تاریخ ۲۴/۶/۱۳۰۴ق. وارد جده شد. با ترفندهای دولت سعودی و عدم پیگیری جدی از سوی مقام‌های کشورهای اسلامی، این قضیه مسکوت ماند.[18]
حبیب الله خان هویدا در سفر حجاز با عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود دیدار کرد. به نقل او، عبدالعزیز ویرانی اماکن مقدس بقیع را بر عهده «بدوی‌های جاهل» انداخت و خود را از این عمل بریء دانست.[19]
در ایران، نمایندگان مجلس شورای ملی به آل سعود اعتراض کردند و با تشکیل کمیسیونی، هیئتی برای تحقیق در ۱۳۰۴ش. به حجاز فرستادند.[20] در روزنامه‌ها و نشریات ایران از طرح‌هایی در رویارویی با آل سعود سخن می‌رفت.[21] آورده‌اند که آیت الله بروجردی، نماینده خود، محمدتقی طالقانی (آل احمد)، را برای بررسی امور به مدینه فرستاد. سید محسن امین برای بررسی اوضاع به حجاز رفت و نتیجه تحقیق خود را در کتاب کشف الارتیاب به مسلمانان عرضه کرد. همچنین شماری از فقیهان به لزوم بنای مجدد بارگاه‌های بقیع فتوا دادند.[22]
برخی حج‌گزاران و رجال سیاسی ایرانی که هم‌زمان با تخریب و پس از آن در حجاز بوده‌اند، وضع اندوه‌زای بقیع را وصف کرده‌اند.[23] دیدن بقیع در این وضع، موجب ناخرسندی زائران می‌شد. آنان ضمن بازگویی اندوه خود، آرزوی ساختن بارگاه‌ها را در خاطراتشان نوشته‌اند.[24] کسانی از غربیان نیز پس از ویرانی این مرقدها از آن‌ها دیدار کرده و وضع را گزارش نموده‌اند.[25] سر هارد فورد در خاطراتش به ویرانی گنبدهای امامان بقیع و چپاول گوهرهای مرقد نبوی اشاره کرده است.[26] ریتر، رفتار وهابیان در ویرانی مرقدهای بقیع را به زلزله‌ای ویرانگر تشبیه کرده است. دونالدسون نیز وضع ناگوار پس از اقدام وهابیان در ویرانی قبرها را وصف کرده است.[27]
عدم بازسازی اماکن تخریب شده بقیع توسط آل سعود، تا سالها مانع آن شد که حکومت ایران دولت سعودی را به رسمیت بشناسد و پس از آن نیز این مسئله، تا مدتها موجب تیرگی روابط طرفین بود.[28]
نگارش آثار مکتوب
از دیگر واکنش‌ها به ویرانی قبور، نگارش کتاب و رساله در تحکیم مبانی فقهیِ ساختن بنا بر قبور بود. محمد جواد بلاغی در رساله رد الفتوی بهدم قبور الائمة فی البقیع زیربنای اندیشه وهابیان در جواز ویرانی قبرها را مخدوش ساخت.[29] نیز کتاب‌هایی در گزارش سوگمندانه ویرانی قبرهای بقیع نوشته شد. از جمله عبدالرزاق موسوی آل مقرم در کتاب ثامن شوال رخداد سال۱۳۴۳ق. را به تفصیل گزارش کرد.[30] در البقیع قصة تدمیر آل سعود للآثار الاسلامیه نوشته یوسف هاجری و قبور ائمة البقیع قبل تهدیمها اثر عبدالحسین حیدری موسوی، روند ویرانی بارگاه امامان بقیع بازگو شده است. کتاب بقیع الغرقد نوشته حسن آل برغانی تاریخچه حمله نخست وهابیان به مدینه و ویرانی قبرهای بقیع را آورده است. واکنش سوگوارانه دیگر مسلمانان به این رفتار وهابیان، اظهار ناخرسندی در قالب سروده‌ها است. شاعران بسیاری، ناخرسندی خود را از ویرانی قبرها در قالب اشعار بازگو کرده‌اند.[31]
وضعیت کنونی
هم اکنون مدفن امامان چهارگانه و بزرگان صدر اسلام در بقیع جز تکه‌های سنگ، هیچ نشانی ندارد. وضعیت بقیع نسبت به دوره تخریب، هرچند شکل مناسب‌تری یافته ولی دولت سعودی از رسیدگی شایسته به این قبرستان خودداری می‌کند. مسلمانان به ویژه شیعیان واقعه تخریب را فراموش نکرده‌اند و هم اینک هنگام سفر به شهر مدینه، علی رغم محدودیتهایی که حکومت سعودی برای زائران بقیع ترتیب داده است، در بقیع حضور می‌یابند و مزار ویران شده بزرگان مذهبی مدفون در این قبرستان را زیارت و از تخریب بارگاههای آنها اعلام انزجار می‌کنند.
حدود چهل سال پس از واقعه، حکومت سعودی بر اثر تلاش‌ها و پیگیریی‌های شیعیان عراق به رهبری شیخ کاشف الغطاء و پیگیری‌های امیر اعلم، سفیر ایران در حجاز، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگچین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.[32] نیز دیوار بقیع در دوران ملک فهد بن عبدالعزیز بازسازی گشت و سپس در سال‌های ۱۴۱۸-۱۴۱۹ق. مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.[33]
امروزه اداره‌ای موسوم به اداره امر به معروف و نهی از منکر نزدیک در اصلی بقیع مستقر شده است که از نزدیکی زائران به قبور و تبرک جستن به آن‌ها پیشگیری می‌کند.[34]

[1] نک: معالم مکة و المدینه، ص۴۲۰.
[2] نک: ابن شبه، اخبار مدینة الرسول، ص۱۵۳؛ ابن بطوطه، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۵.
[3] من اخبار الحجاز و النجد، ص۱۰۴؛ البقیع قصة التدمیر، ص۸۴.
[4] صفویه در عرصه فرهنگ، ج۲، ص۷۸۳، ۸۴۲.
[5] عجائب الآثار، ج۳، ص۴۰۹؛ کشف الارتیاب، ص۱۵، ۱۹- ۲۱.
[6] عجائب الآثار، ج۳، ص۹۱.
[7] عجائب الآثار، ج۳، ص۹۱.
[8] پنجاه سفرنامه، ج۳، ص۱۹۶.
[9] حسام السلطنه، دلیل الانام فی سبیل زیارة بیت الله الحرام، ص۱۵۲.
[10] حسام السلطنه، دلیل الانام، ص۱۵۲.
[11] ایازخان قشقایی، سفرنامۀ حاج ایازخان قشقایی به مکه، مدینه و عتبات عالیات در روزگار احمد شاه قاجار، ص۴۵۵.
[12] البقیع قصة التدمیر، ص۱۱۳-۱۳۹؛ بقیع الغرقد، ص۴۹.
[13] التاریخ الامین، ص۴۳۱-۴۵۰؛ بقیع الغرقد، ص۱۲.
[14] نک: خزانة التواریخ النجدیه، ج۸، ص۱۵۹-۱۶۰.
[15] تخریب و بازسازی بقیع، ص۵۵-۵۶؛ بقیع الغرقد، ص۵۲-۵۳.
[16] بقیع الغرقد، ص۵۳.
[17] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۳۹۳، «بقیع».
[18] نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص۴۱-۶۰.
[19] اسناد و تاریخ دیپلماسی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (1304-1357ه.ش)، به کوشش علی محقق، تهران، مرکز چاپ و
[20] انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول 1379، ص 46-54، ش 12 و 13، 11دی1304ه.ش.
[21] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۳۹۳، «بقیع».
[22] گزیده مقالات و روزنامه‌های مهم، ص۱۹۵.
[23] بقیع الغرقد، ص۵۵.
[24] سفرنامه فرهاد میرزا، ص۱۷۰؛ سفرنامه مکه حسام السلطنه، ص۱۵۱-۱۵۲؛ چهل سال تاریخ ایران، ج۲، ص۶۲۴.
[25] تذکرة الطریق، ص۱۳۹.
[26] موسوعة العتبات المقدسه، ج۳، ص۲۱۸-۲۱۹.
[27] خاطرات سرهارد فورد، ص۱۰.
[28] الموسوعة العتبات المقدسه، ج۳، ص۲۱۸، ۳۳۰.
[29] http://www.dinonline.com/doc/note/fa/5291/
[30] معجم ما کتب فی الحج، ص۱۷۱.
[31] معجم ما کتب فی الحج، ص۸۵.
[32] التاریخ الامین، ص۳۶۶-۳۶۸؛ بقیع الغرقد، ص۳۳۵-۳۴۱؛ نک: دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۳۸۵، «بقیع غرقد».
[33] اسناد روابط ایران و عربستان، ص۲۴۸-۲۶۰؛ نک: تخریب و بازسازی بقیع، ص۹۸-۱۴۷.
[34] آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۳۲. - با کاروان صفا، ص۱۳۵-۱۳۷.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -