انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرایط قاضى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – مسئولیت قاضی در صورت عدم انطباق حکمش با واقع

سؤال: چنانچه قاضى با توجّه به پرونده، شهادت شهود و قرائن و امارات دیگر، حکمى صادر نماید، و آن حکم منطبق با واقعیّت نباشد، هر چند قاضى تمام سعى و تلاش خود را در کشف حقیقت نموده باشد; آیا مسؤولیّتى بر عهده قاضى هست؟

جواب:در صورتى که قاضى تلاش خود را بکند، عندالله معذور است، و فى الحدیث « للمصیب اجران، و للمخطىء اجرٌ واحد».

٢ – تصدی امور قضایی توسط بانوان

سؤال: طبق اصل 167 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران قاضى مکلّف است طبق قانون عمل کند; نه بر مبناى اجتهاد شخصى. و از طرفى قضات مأذون فعلى در واقع قاضى شرع مذکور در فقه نبوده، بلکه کار آنها تقریباً حالت کارشناسى داشته، و از باب تطبیق موضوع بر قوانین مقرّره مى باشد. با توجّه به این مطلب، و با پیشرفت روز افزون حضور زنان در مسایل و علوم مختلف، از جمله حقوق به عنوان ابزار اساسى در مسایل قضایى کنونى، بفرمایید:

1ـ آیا در نظام قضایى موجود، ذکوریّت شرط لازم بر تصدّى قضاوت است؟

2ـ آیا زنان مى توانند به عنوان قاضى تحکیم، عهده دار فصل خصومت شوند؟

3ـ با توجّه به این که امروزه رسیدگى به دعاوى غالباً دو مرحله اى است (مرحله بدوى و تجدید نظر،) و در مرحله بدوى، قاضى اصدار حکم مى کند، به خلاف مرحله تجدید نظر، که در بسیارى موارد صرفاً کار آنها رسیدگى شکلى است (یعنى بررسى حکم صادره از لحاظ مطابقت و یا عدم مطابقت با قانون موضوعه) آیا در این صورت زنان مى توانند به عنوان قاضى تجدید نظر انجام وظیفه نمایند؟

ـ با توجّه به این که در احکام قابل تجدید نظر، رأى قاضى در دادگاه بدوى قطعى نیست، و در صورت اعتراض هر یک از طرفین، دادگاه تجدید نظر نیز باید به رأى صادره را از لحاظ شکلى، و در مواردى از لحاظ ماهوى، رسیدگى کند، آیا در این گونه موارد مى توان از زنان در دادگاه بدوى به عنوان قاضى استفاده کرد؟

5ـ با توجّه به این که در مسائل اختصاصى زنان، شهادت آنان معتبر بوده و قاضى نیز بر اساس آن حکم مى دهد، آیا مى توان گفت زنان در این موارد حقّ قضاوت دارند؟

جواب:آرى ذکوریّت شرط لازم است، بنابر احتیاط واجب; مگر این که زنان مقدّمات امر کارشناسى را انجام دهند، و قاضىِ مذکّرِ مافوق انشاى رأى کند.

جواب: اشکال دارد.

جواب: در صورتى که انشاء حکم از سوى مردان باشد، اشکال ندارد.

جواب: هرگاه رأى نهایى از سوى مردان انشاء شود، اشکالى ندارد; ولى گشودن پاى زنان به این گونه مراحل سرانجام منتهى به تصدّى آنها نسبت به منصب قضا به طور استقلال خواهد شد.

جواب: مسأله شهادت قابل مقایسه با مسأله قضا نیست.

٣ – مستند احکام صادره از طرف قاضی

سؤال: آیا فتواى مراجع تقلید، مجتهدین و همچنین اخبار و احادیث و فرمایشات ائمّه اطهار(علیهم السلام) و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در باب احقاق حقّ، یا اثبات بى گناهى نافذ و قابل استناد است؟

جواب:در صورتى که قاضى مجتهد باشد، مى تواند به اتّکاى منابع اسلامى حکم صادر کند، و اگر مجتهد نباشد و از باب ضرورت متصدّى منصب قضا شده، باید طبق فتواى مراجع حکم صادر کند.

٤ – وظیفه قاضی که خودش را عادل نمی داند

سؤال: اگر قاضى در مورد کسبِ عدالت و یا حفظِ این شرط در خودش اطمینان نداشته باشد، و نسبت به آن مشکوک باشد، با توجّه به احتیاج مبرم جامعه و کمبود، تکلیف شرعى این فرد چیست؟

جواب:باید منصب قضا را به دیگرى بسپارد.

٥ – عدالت برای قاضی غیر مجتهد مأذون

سؤال: آیا عدالت در قاضى غیر مجتهد مأذون نیز شرط است؟ این امر براى شخص قاضى چگونه بایستى احراز گردد؟

جواب:آرى عدالت شرط است. و آن عبارت از یک حالت خدا ترسى باطنى است، که او را از گناهان کبیره و اصرار بر صغیره حفظ مى کند. و نباید در احراز آن زیاد سخت گیرى کرد.

٦ – شیوه دادرسی در صورت تعدد قضات

سؤال: آیا در فقه اسلامى نظام تعدّد قاضى در محکمه وجود دارد و مورد تأیید قرار گرفته است؟ در صورت مثبت بودن شیوه دادرسى و صدور رأى به چه طریق است؟ رأى اکثریت ملاک است یا رأى مجتهد اعلم ملاک است؟

جواب:هرگاه قضات با هم اتّفاق نظر داشته باشند مانعى ندارد ولى در صورت اختلاف نظر باید یک نفر در قضیّه دخالت کرده و حکم صادر نماید.

٧ – انتخاب قاضی تحکیم از بانوان

سؤال: آیا قاضی تحکیم را می توان از میان بانوان انتخاب نمود؟

جواب:اشکال دارد.

٨ – تقدم قاضی مجتهد در انشاء رأی

سؤال: اگر در بین چند قاضى که به یک پرونده رسیدگى مى کنند یک نفر مجتهد باشد، آیا ایشان در انشاى رأى با دیگران تفاوتى دارد؟

جواب:قاضى مجتهد مقدّم است.

٩ – قضات مأذون

سؤال: نظر مبارک را در خصوص قضات مأذون بیان فرمایید؟

جواب:آنها که مجتهد عادلند قضاوت آنها قطعى است و غیر مجتهد مسأله دان، در صورت عدم دسترسى به مجتهد جامع الشرایط نیز قضاوت او مقبول است.

١٠ – تعدد قضات

سؤال: آیا تعدّد قضات با موازین اسلامى مطابقت دارد؟

جواب:در قاضى تحکیم، تعدّد قضات ممکن است ولى در قاضى منصوب حکم نهایى به وسیله یک نفر صادر مى شود ولى مانعى ندارد قاضى با قضات دیگر مشورت کند بلکه مستحب است.

 

١١ – تصدی امور قضایی توسط بانوان

سؤال: طبق اصل 167 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران قاضى مکلّف است طبق قانون عمل کند; نه بر مبناى اجتهاد شخصى. و از طرفى قضات مأذون فعلى در واقع قاضى شرع مذکور در فقه نبوده، بلکه کار آنها تقریباً حالت کارشناسى داشته، و از باب تطبیق موضوع بر قوانین مقرّره مى باشد. با توجّه به این مطلب، و با پیشرفت روز افزون حضور زنان در مسایل و علوم مختلف، از جمله حقوق به عنوان ابزار اساسى در مسایل قضایى کنونى، بفرمایید:

1ـ آیا در نظام قضایى موجود، ذکوریّت شرط لازم بر تصدّى قضاوت است؟

2ـ آیا زنان مى توانند به عنوان قاضى تحکیم، عهده دار فصل خصومت شوند؟

3ـ با توجّه به این که امروزه رسیدگى به دعاوى غالباً دو مرحله اى است (مرحله بدوى و تجدید نظر،) و در مرحله بدوى، قاضى اصدار حکم مى کند، به خلاف مرحله تجدید نظر، که در بسیارى موارد صرفاً کار آنها رسیدگى شکلى است (یعنى بررسى حکم صادره از لحاظ مطابقت و یا عدم مطابقت با قانون موضوعه) آیا در این صورت زنان مى توانند به عنوان قاضى تجدید نظر انجام وظیفه نمایند؟

ـ با توجّه به این که در احکام قابل تجدید نظر، رأى قاضى در دادگاه بدوى قطعى نیست، و در صورت اعتراض هر یک از طرفین، دادگاه تجدید نظر نیز باید به رأى صادره را از لحاظ شکلى، و در مواردى از لحاظ ماهوى، رسیدگى کند، آیا در این گونه موارد مى توان از زنان در دادگاه بدوى به عنوان قاضى استفاده کرد؟

5ـ با توجّه به این که در مسائل اختصاصى زنان، شهادت آنان معتبر بوده و قاضى نیز بر اساس آن حکم مى دهد، آیا مى توان گفت زنان در این موارد حقّ قضاوت دارند؟

جواب:آرى ذکوریّت شرط لازم است، بنابر احتیاط واجب; مگر این که زنان مقدّمات امر کارشناسى را انجام دهند، و قاضىِ مذکّرِ مافوق انشاى رأى کند.

جواب: اشکال دارد.

جواب: در صورتى که انشاء حکم از سوى مردان باشد، اشکال ندارد.

جواب: هرگاه رأى نهایى از سوى مردان انشاء شود، اشکالى ندارد; ولى گشودن پاى زنان به این گونه مراحل سرانجام منتهى به تصدّى آنها نسبت به منصب قضا به طور استقلال خواهد شد.

جواب: مسأله شهادت قابل مقایسه با مسأله قضا نیست.

١٢ – مسئولیت قاضی در صورت عدم انطباق حکمش با واقع

سؤال: چنانچه قاضى با توجّه به پرونده، شهادت شهود و قرائن و امارات دیگر، حکمى صادر نماید، و آن حکم منطبق با واقعیّت نباشد، هر چند قاضى تمام سعى و تلاش خود را در کشف حقیقت نموده باشد; آیا مسؤولیّتى بر عهده قاضى هست؟

جواب:در صورتى که قاضى تلاش خود را بکند، عندالله معذور است، و فى الحدیث « للمصیب اجران، و للمخطىء اجرٌ واحد».


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -