انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیةالله احسان بخش (1380 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
رحلت عالم مجاهد و روحاني مبارز آيت ‏اللَّه "صادق احسان بخش" امام جمعه رشت (1380 ش)رحلت عالم مجاهد و روحاني مبارز آيت ‏اللَّه "صادق احسان بخش" امام جمعه رشت (1380 ش)
آيت‏ اللَّه شيخ صادق احسان بخش در سال 1309 ش (1349 ق) در يكي از روستاهاي توابع رشت به دنيا آمد. وي پس از فراگيري دروس مقدماتي، به تحصيل علوم حوزوي روي آورد و در سال 1327 راهي حوزه علميه قم گرديد. آيت ‏اللَّه احسان بخش پس از پشت سر گذاشتن دروس سطح در درس فقه و اصول آيات عظام سيد حسين بروجردي، لنگرودي و امام خميني(ره) حاضر شد و همزمان، از دانشگاه تهران به اخذ سه ليسانسِ الهيات، حقوق و علوم سياسي نائل آمد. وي در سال 1340 با همكاري جمعي از دوستان به كارهاي فرهنگي روي آورد و بسياري از جوانان مسلمان را با فرهنگ اسلامي آشنا و تربيت نمود. آيت ‏اللَّه احسان بخش در جريان نهضت اسلامي مردم ايران، به تبليغ مباني حضرت امام در مسجد و مدرسه خويش در رشت پرداخت و بر اثر فعاليت‏هاي ضد رژيم او، بارها به ساواك احضار و ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شد. او پس از پيروزي انقلاب، نقش اساسي در حفظ امنيت و اداره شهر و كمك ‏رساني به مردم را بر عهده داشت و به نمايندگي امام در استان گيلان و امامت جمعه رشت و نيز نمايندگي مردم استان گيلان در مجلس خبرگان رهبري انتخاب شد. آيت‏ اللَّه احسان‏بخش در سال 1361، مورد سوءقصد منافقين قرار گرفت و بر اثر جراحات سنگين آن، افتخار جانبازي هفتاد درصد را از آن خود كرد. او علاوه بر فعاليت‏هاي اجتماعي و انقلابي خويش به خدمات ديني همت گماشت و گروه بسياري از فضلا را پرورش داد. برخي از آثار چاپ شده ايشان عبارتند از: آثار الصادقين در حديث، خوارج و علل پيدايش آن در 3 جلد، نقش دين در خانواده در 2 جلد و تفسير سوره‏ هاي مختلف قرآن. سرانجام اين عالم مجاهد و نستوه در 14 خرداد 1380ش برابر با 11 ربيع الاول 1422 ق در 71 سالگي بدرود حيات گفت و پس از تشييع باشكوه، در مصلاي امام خميني(ره) رشت به خاك سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -