انهار
انهار
مطالب خواندنی

زکات گندم و جو و خرما و کشمش

بزرگ نمایی کوچک نمایی

 (مسأله 1853) زكات نه چيز واجب است1: اوِل گندم. دوم: جو. سوم: خرما. چهارم: كشمش2. پنجم: طلا. ششم: نقره. هفتم: شتر. هشتم: گاو. نهم: گوسفند3. و اگر كسي مالك يكي از اين نُه چيز4 باشد، با شرايطي كه بعداً گفته مي شود بايد مقداري كه  معيّن شده به يكي از مصرفهايي كه دستور داده اند برساند5.

این مسأله دررساله آیت الله مظاهری نیست.

1- سيستاني: زكات در چند چيز واجب است...

2- مکارم: انگور (کشمش)...

3- سيستاني: دهم: مال التجاره بنابر احتياط لازم...

4- سيستاني: ده چيز...

5- فاضل: ولي مستحّب است زكات سرمايه كسب و كار و تجارت را نيز همه ساله بدهند.

زنجاني: [و]در زمان كنوني كه پول طلا و نقره رواج ندارد، بنابراحتياط واجب در هر نوع پول رائج در صورتي كه شرايط زكات طلا و نقره را داشته باشد زكات واجب است.

مكارم: ولي مستحّب است از سرمايه كسب و كار و تجارت نيز همه سال زكات بدهد، همچنين ساير غلات (غير از گندم و جو و خرما و كشمش) نيز زكات آن مستحّب است.

(مسأله 1854) سُلت -كه دانه است به نرمي گندم و خاصيت جو دارد1  زكات ندارد، ولي -«عَلَس» كه مثل گندم است و خوراك مردمان صنعا مي باشد-  زكاتش بنابر احتياط واجب بايد داده شود.

این مسأله در رساله آیات عظام: سیستانی ، سبحانی ، مظاهری نیست.

1- اراكي، گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي: و- «عَلَس» كه مثل گندم است و خوراك مردمان صنعا مي باشد-  بنابراحتياط واجب بايد زكات آنها داده شود.

وحید: و -«علس» که مثل گندم است- احتیاط مستحّب آن است که زکات آنها داده شود.

بهجت: و «عَلَس» كه مثل گندم است و خوراك مردمان صنعا مي باشد، در صورتي كه به آنها جو و گندم بگويند زكات دارد و در غير اين صورت زكات در آنها واجب نيست.

مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1853.

*****

زنجاني: مسأله- در برخي چيزها زكات مستحّب است:

 1) غلات (غیر گندم و جو و خرما و كشمش)؛ روييدني هايي كه به سرعت فاسد نمي گردند همچون برنج و عدس و ماش و ذرّت و سُلت ( که دانه اي است به نرمي گندم و خاصيت جو را دارد)،

 2) سرمايه تجارت و كسب و كار.

(مسأله 1864) زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتي واجب مي شود كه به مقدار نصاب برسند و نصب آنها 288 من تبريز و 45 مثقال كم است1 كه «207/847» كيلو گرم مي شود2.

1- گلپايگاني: [پایان مسأله].

2- خوئي، تبريزي: تقريباً «847 گيلو گرم» مي شود.

فاضل، مكارم: حدود «847 كيلوگرم» برآورد شده است (مكارم: كمي كمتر از سه خروار).

سیستانی: نصاب آن سیصد صاع است که به گفته عده ای تقریبا  «847 کیلوگرم» می شود.

صافي: تقريباً بنابر آنچه بعضي حساب كرده اند «855 كيلو گرم» مي شود.

بهجت: نصاب آنها حدود «288 من تبريز» است، كه آن را «847 كيلو گرم» يا «194/849 كيلو گرم» برآورد كرده اند، ولي رعايت «847 كيلو گرم» موافق با احتياط است.

وحید: و نصاب آنها «300» صاع است ، و هر صاعی «614» مثقال و ربع مثقال  صیرفی است که تقریبا «847» کیلوگرم می شود.

سبحانی:  «665/847» کیلوگرم می  شود.

مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 1855.

*****

زنجاني: مسأله- زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتي واجب مي شود كه به مقدار نصاب برسد. مقدار نصاب غلات بي ترديد پنج وسق معادل 300 صاع مي باشد، مشهور علماء وزن هر صاع را در تمامي غلاّت، 1170 درهم گرفته اند و با محاسبه هر درهم به وزن  مثقال معمولي، نصاب غلات را 193/ 849 كيلو گرم برآورد كرده اند ولي در اين محاسبه دو مطلب مهم بايد تذكر داده شود:

1)مقدار درهم، بنابر تحقيق بيش از   مثقال معمول بوده، بر طبق يك محاسبه وزن درهم تقريباً 97/2 گرم تعيين شده[1]، در نتيجه نصاب (یعنی 300 صاع)، معادل 239/1041 كيلو گرم و بر  طبق محاسبه ديگر وزن درهم 125/3 گرم  معيّن شده[2]، در نتيجه نصاب، 875/1097 كيلو گرم خواهد بود.

2)تعيين يك وزن براي تمامي غلات در صورتي صحيح است كه وزن هر صاع در تمامي غلات يكسان باشد، ولي با عنايت به اينكه صاع و وسق پيمانه هاي خاصّ بوده و قهراً با توجّه به سبكي و سنگيني غلات (بر طبق وزن حجمي آنها) وزن نصاب غلات مختلف تغيير مي كند، ظاهراً وزن 1170 درهم براي هر صاع، براي گندم متوسّط تعيين شده است، بنابراين ارقام 239/1041 يا 875/1097 كيلوگرم مربوط به نصاب گندم مي باشد و با عنايت به تفاوت اقسام مختلف گندم در وزن حجمي و اختلاف فوق در وزن درهم، تعيين دقيق حجم نصاب غلات ميسور نيست، ولي مي توان حجم حداقل 1300 ليتر را براي نصاب غلات در نظر گرفت[3]، اين حجم در غلات مختلف وزنهاي گوناگوني دارد، بلكه اقسام هر نوع غلّه، نيز وزن حجمي مختلفي دارد، مثلاً براي جو، حداقل وزن 780 كيلوگرم را مي توان براي نصاب زكات در نظر گرفت[4].

(مسأله 1865) اگر پيش از دادن زكات از انگور بعد از كشمش شدن، و خرما بعد از تمر شدن و جو و گندم بعد از صدق اسم، كه زكات آنها واجب شده، خود و عيالاتش بخورند، يا مثلاً به فقير بدهد، بايد زكات مقداري را كه مصرف كرده بدهد.

این مسأله در رساله آیات عظام: اراکی و فاضل نیست.

*****

گلپايگاني، صافي: مسأله- اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما و غوره آنها و از جو و گندم بيشتر از مقدار متعارف، مصرف كند، بايد زكات آن را بدهد ولي در مقدار متعارف لازم نيست.

خوئي، تبريزي، بهجت، سيستاني، وحید: مسأله- اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما و جو و گندمي كه زكات آنها واجب شده.، خود و عيالاتش بخورند.، يا مثلاً به فقير به غير عنوان زكات بدهد* بايد زكات مقداري را كه مصرف كرده بدهد.

.وحید: که زکات به آنها تعلّق گرفته...

.بهجت: خود و افراد تحت تكفّل او بخورند...

*بهجت:  یا مثلا به فقیر بدهد...

*وحید: یا به فقیر به غیر قصد زکات بدهد...

زنجاني: مسأله-  اگر پیش از دادن زکات  از انگور و خرما و جو و گندمی که زکات آنها واجب  شده خود  و عیالاتش بخورند زکات آن مقدار واجب نیست ولی اگر بیش از مقدار متعارف بخورند باید زکات مقدار  اضافی را بدهد همچنین اگر از انگور و خرما و جو و گندم در موقع چيدن به مقدار متعارف به فقير بدهد زكات ندارد.

نوري، سبحانی: مسأله- اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما (نوری: و غوره آنها) و جو و گندمي كه زكات آنها واجب شده خود و عيالاتش به مقدار متعارف بخورند، يا مثلاً به فقير بدهد، زكات مقداري را كه مصرف كرده واجب نيست.

مكارم: مسأله- اگر قبل از دادن زكات مقداري از انگور و خرما و جو و گندم را مصرف كند يا به ديگري بدهد بايد زكات آن را بپردازد.

مظاهری: مسأله- اگر پیش از دادن  زکات، مقداری از این چهار چیز  را مصرف کند، باید زکات را بپردازد.

(مسأله 1866) اگر بعد از آن كه زكات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد مالك آن بميرد، بايد مقدار زكات را از مال او بدهند. ولي اگر پيش از واجب شدن زكات بميرد، هر يك از ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است، بايدزكات سهم  خود را بدهد.

(مسأله 1867) كسي كه از طرف حاكم شرع1 مأمور جمع آوري زكات است، موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جدا مي كنند و بعد از خشك شدن خرما و انگور2، مي تواند زكات را مطالبه كند3. و اگر مالك ندهد و چيزي كه زكات آن واجب شده از بين برود بايد عوض آن را بدهد.

این مسأله در رساله آیا ت عظام: سبحانی و مظاهری نیست.

1- فاضل: از طرف مجتهد جامع الشرائط...

2- گلپايگاني، فاضل، صافي: بعد از كشمش شدن انگور و تمر شدن رطب...

زنجاني، وحید: بعد از خشك شدن خرما (وحید:  خرمای تازه ) و كشمش شدن انگور...

سيستاني: در وقت خشك شدن خرما و انگور...

3- بهجت: [پایان مسأله].

*****

مكارم: مسأله- حاكم شرع مي تواند مأموري براي جمع آوري زكات تعيين كند تا بعد از جداكردن گندم و جو از كاه، يا خشك شدن خرما و انگور، زكات را جمع آوري كند و اگر از پرداختن زكات كه حقّ محرومان است خودداري نمايند مي تواند به زور از آنها بگيرد.

مسأله اختصاصي

بهجت: مسأله 1487- كسي كه زكات را جمع آوري مي كند مي تواند در زماني كه معلوم باشد ميوه از آفات محفوظ خواهد ماند، با رضايت مالك مقدار زكات را تخمين بزند تا مالك بتواند در نصاب تصرّف كند.

(مسأله 1868) اگر بعد از مالك شدن درخت خرما و انگور يا زراعت گندم و جو زكات آنها واجب شود1، بايد زكات آنها را بدهد.

این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.

1- گلپايگاني، فاضل، بهجت، صافي، نوري: مثلاً خرما در ملك او زرد يا سرخ شود...

*****

مكارم،مظاهری: مسأله- هرگاه زراعت يا باغي را قبل از واجب شدن زكات خريداري كند زكات بر عهده مالك جديد است و اگر بعد از آنكه زكات واجب شد بخرد، زكات بر عهده فروشنده يعني مالك قديم است.

 (مسأله 1869) اگر بعد از آن كه زكات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد زراعت و درخت را بفروشد، بايد زكات آنها را بدهد1.

1- خوئي، فاضل، تبريزي، سيستاني، وحید: فروشنده بايد زكات آنها را بدهد (خوئي، تبريزي، سيستاني: و چنانچه داد، بر خريدار چيزي واجب نيست).

زنجاني: ظاهراً معامله صحيح است و فروشنده يا خريداربايد زكات آنها را بدهد و چنانچه خريدار زكات را داد مي تواند معادل آن را از فروشنده بگيرد.

مكارم،مظاهری: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1868.

(مسأله 1870) اگر انسان گندم يا جو يا خرما يا انگور را بخرد و بداند كه فروشنده زكات آن را داده 1، يا شك كند كه داده يا نه، چيزي بر او واجب نيست. و اگر بداند كه زكات آن را نداده، چنانچه حاكم شرع2 معامله مقداري را كه بايد از بابت زكات داده شود، اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است3. و حاكم شرع4 مي تواند مقدار زكات را از خريدار بگيرد و اگر معامله مقدار زكات را اجازه دهد، معامله صحيح است. و خريدار بايد قيمت آن مقدار را به حاكم شرع5 بدهد و در صورتي كه قيمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد، مي تواند از او پس بگيرد6.

این مسأله در رساله آیات عظام:  بهجت ، سبحانی و مظاهری نیست.

1- مكارم: زكات بر او واجب نيست و اگر شك كند باز چيزي بر او لازم نيست، ولي اگر بداند زكات آن را نداده است، معامله نسبت به مقدار زكات باطل است، مگر اين كه حاكم شرع اجازه دهد، در اين صورت قيمت مقدار زكات را از فروشنده مي گيرد و اگر اجازه ندهد، زكات را از خريدار خواهد كرفت، و درصورتي كه خريدار قيمت آن را به فروشنده داده، مي تواند از او پس بگيرد.

2- فاضل: مجتهد جامع الشرایط...

3- اراكي: اگر بداند  که زکات آن را نداده ، معامله صحيح است و چنانچه مشتري زكات را پرداخت كرده باشد مي تواند از فروشنده بگيرد.

سيستاني: اگر بداند  که زکات آن را نداده بايد خود زكات آن را بدهد، ولي چنانچه فروشنده او را گول زده باشد، مي تواند پس از دادن زكات به او مراجعه نمايد و مقدار زكات را از او مطالبه كند.

زنجاني: اگر بداند  که زکات آن را نداده بايد زكات آنها را بدهد مگر اينكه فروشنده بعد از فروش، زكات را بدهد، و چنانچه خريدار زكات را بدهد مي تواند معادل آن را از فروشنده بگيرد.

 4 و 5- فاضل: مجتهد جامع الشرائط...

6- گلپايگاني، صافي: و همچنين صحيح مي شود اگر بعد از معامله، خود فروشنده زكات آن را بدهد.

*****

وحید: مسأله-  اگر انسان تمام گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد و بداند که فروشنده  زکات آن را داده، چیزی بر او واجب نیست  و اگر بداند  که زکات ان را نداده در صورتی  که  فروشنده زکات  آن را بدهد معامله صحیح است  و همچنین اگر مشتری زکات را بدهد و می تواند به فروشنده  رجوع کند و در غیر  این دو صورت  چنانچه حاکم شرع معامله  مقداری را  که باید بایت زکات  داده  شود  اجازه نکند معامله آن مقدار باطل است  و حاکم شرع  می تواند  مقدار زکات را از خریدار بگیرد ، واگر معامله مقدار زکات ر ا اجازه دهد معامله صحیح است و خریدار باید قیمت آن مقدار را به حاکم  شرع  بدهد  و در صورتی  که قیمت آن مقدار  را به فروشنده  داده باشد  می تواند از او پس بگیرد و اگر شک کند  که زکات  آن را داده یا نه، حکم به  نبودن  زکات فعلا در آن مال محل اشکال است.

(مسأله 1871) اگر وزن گندم و جو و خرما و كشمش موقعي كه تر است1 به 288 من و 45 مثقال كم برسد2 و بعد از خشك شدن كمتر از اين مقدار شود، زكات آن واجب نيست.

1- سيستاني: به مقدار نصاب برسد و در وقت خشك شدن كمتر از اين مقدار شود، زكات آن واجب نيست.

2- گلپايگاني، مكارم، صافي، سبحانی، وحید: به حدّ نصاب برسد...

بهجت: به سيصد من تبريز برسد...

*****

زنجاني: مسأله- اگر گندم و جو و خرما و انگور موقعي كه تر است به مقدار نصاب برسد و بعد از خشك شدن يا كشمش شدن كمتر از اين مقدار شود، زكات آن واجب نيست.

مظاهری: مسأله-  اگر وزن این چهار  چیز  موقعی که تر است  به اندازه نصاب برسد و بعد از خشک شدن کمتر  از مقدار نصاب شود زکات آن واجب  نیست.

(مسأله 1872) اگر گندم و جو و خرما را پيش از خشك شدن1 مصرف كند اگر چه خشك آنها به اندازه نصاب باشد، زكات آنها واجب نيست2 ولي اگر احتياطاً زكات آنها را بدهد، خيلي پسنديده است.

این مسأله در رساله آیات عظام: فاضل و بهجت نیست.

1- نوري: در غير آنچه كه در مسأله [1867] ذكر شد...

2- گلپايگاني، خوئي، تبريزي، صافي، سيستاني، نوري، زنجاني: چنانچه خشك آنها به اندازه نصاب باشد، بايد زكات آنها را بدهد (زنجاني: همچنين است اگر انگور را پيش از كشمش شدن مصرف، چنانچه كشمش آنها به اندازه نصاب باشد، بايد زكات آنها را داد).

*****

اراكي: مسأله- اگر بخواهد از گندم يا جو يا خرما يا انگور قبل از خشك شدن، بيشتر از متعارف مصرف كند، چنانچه خشك آنها قبل از مصرف به نصاب مي رسد، زكات آنچه را بيش از متعارف مصرف كرده، ضامن است.

وحید: مسأله-  اگر گندم  و جو وخرما  و انگور را پیش از خشک شدن مصرف کند، چنانچه خشک شدن آنها به اندازه  نصاب باشد  باید زکات آن را بدهد.

مكارم: مسأله- اگر رطب و انگور را پيش از خشك شدن مصرف كند يا به فروش رساند، در صورتي زكات آن واجب است كه خشك شده آنها به اندازه نصاب باشد.

سبحانی: مسأله-  اگر گندم و جو و خرما را پیش از خشک  شدن مصرف  کند در صورتی  زکات آنها واجب می شود که خشک انها به اندازه نصاب برسد.

مظاهری: مسأله- اگر مقداری از این چهار چیز را پیش از واجب شدن زکات مصرف کند اگر باقی مانده آن به اندازه نصاب باشد باید زکات آن را بدهد.

(مسأله 1873) خرمايي كه تازه آن را مي خورند و اگر بماند خيلي كم مي شود1 چنانچه مقداري باشد كه خشك آن به 288 من و 45 مثقال كم برسد2، زكات آن واجب است.

این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.

1- گلپايگاني، اراكي، صافي: يا بعد از خشك شدن به آن خرما نمي گويند...

2- گلپايگاني، صافي، سبحانی: به حد نصاب برسد...

بهجت: به سيصد من تبريز برسد...

مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1858.

*****

خوئي، تبريزي: مسأله- خرما بر سه قسم است: (1) آن است كه خشكش مي كنند و حكم زكات آن گفته شد. (2) آن است كه در حال رطب بودنش مي خورند.. (3) آن است كه نارس خلال آن را مي خورند*. در قسم دوم چنانچه مقداري باشد كه خشك آن به 288 من 45 مثقال كم برسد (خوئي: بنابراحتياط) زكات آن واجب است.و امّا قسم سوم ظاهر اين است كه زكات بر آن واجب نباشد.

. سيستاني: در حال رطب بودن قابل مصرف است...

*وحید:  و در قسم دوم چنانچه مقداری باشد  که خشک آن به مقدار نصاب برسد  بنابراحتیاط واجب زکات به آن تعلق می گیرد و اما قسم سوم  زکات به آن تعلق نمی گیرد.

.سيستاني: در قسم دوم چنانچه مقداري باشد كه خشك آن به مقدار نصاب برسد احتياط مستحّب آن است كه زكات آن را بدهند...

زنجاني: مسأله- خرما بر سه قسم است: 1- آن كه خشكش مي كنند كه زكات در آن بي اشكال واجب است، چنانچه گذشت. 2- آن كه در حال رطب بودنش مي خورند كه بنابراحتياط اگر مقداري باشد كه خشك آن به اندازه نصاب باشد، زكات آن واجب است. 3- آن كه نارس آن را مي خورند كه ظاهراً زكات در آن واجب نيست.

(مسأله 1874) گندم و جو و خرما و كشمشي كه تازه زكات آنها را داده اگر چند سال هم نزد او بماند زكات ندارد1.

ا- مکارم: ولی خمس ندارد.

(مسأله 1875) اگر گندم و جو و خرما و انگور، هم از آب باران1 مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كند، چنانچه طوري باشد كه بگويند با دلو آبياري شده نه باران، زكات آن بيست يك است و اگر بگويند با آب باران آبياري شده2، زكات آن ده يك است.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، گلپايگاني، تبريزي،  سيستاني، ، بهجت ، زنجانی ،فاضل ،صافی،سبحانی،مظاهری ومکارم نیست.

 1- نوري: يا مانند آن...

2- نوري: نه دلو...

مسائل اختصاصي

خوئی، گلپايگاني،  تبریزی، صافي: مسأله 1883- فاضل مسأله 1921- بهجت مسأله 1493- سیستانی، مسأله 1839-  نوري: مسأله 1871- وحید  مسأله 1892- سبحانی: مسأله1550-  مظاهری:مسأله1419-اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران يا نهر مشروب شود.، يا (مثل زراعتهاي مصر*) از رطوبت زمين استفاده كند؛ زكات آن ده يك است و اگر با دلو و مانند آن آبياري شود. زكات آن بيست يك است*و اگر مقداري از باران، يا نهر، يا رطوبت زمين استفاده كند و به همان مقدار از آبياري با دلو و مانند آن استفاده نمايد. زكات نصف آن ده يك و زكات نصف ديگر آن بيست يك مي باشد يعني از چهل قسمت سه قسمت آن را بايد بابت زكات بدهند.

.مظاهری: یا مثل امروزه به وسیله تلمبه های گوناگون سیراب شوند...

.سبحانی: از آب باران یا نهر سدّ مشروب شود...

* [قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام: زنجانی و وحید نیست.]

. فاضل: اگر با دلو و موتور و پمپ از چاههاي عميق و نيمه عميق كه فعلاً متداول است آبياري شود...

. تبريزي: اگر با ماشين آلات يا با دلو و مانند آن آبياري شود...

. بهجت: اگر با دست، همچون دلو و موتور آب و مانند آن آبياري شود...

.سبحانی: اگر با آب چاه های عمیق و نیمه عمیق و کم عمق آبیاری شود...

*خوئي، سيستاني، تبريزي، وحید: [پایان مسأله].

. فاضل: به همان مقدار از آبياري با دلو و موتور و پمپ استفاده نمايد...

. بهجت: به همان مقدار از آبياري با دلو و موتور آب و مانند آن استفاده نمايد...

. سبحانی: به همان مقدار از آبیاری با چاه استفاده نماید...

زنجانی: مسأله 1883-  اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود یا از رطوبت زمین استفاده کند  ، زکات آن یک دهم است ، و اگر از چاه  یا قنات یا از نهر یا دریا یا غیر آن با دلو آبیاری شود  زکات آن یک بیستم است.

مكارم: مسأله 1602- مقدار زكات گندم و جو و خرما و انگور در صورتي كه از آب باران، يا قنات و نهر و سدّ و يا رطوبت زمين مشروب شود، ده يك است و اگر با آب چاههاي عميق و نيمه عميق و كم عمق، يا به وسيله دلو و دست و حيوان از چاه يا رودخانه آب بكشد و آن را مشروب سازد زكات آن بيست يك است.

 (مسأله 1876) اگر گندم و جو و خرما و انگور، هم از آب باران مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كند، چنانچه طوري باشد كه بگويند آبياري با دلو و مانند آن غلبه داشته1، زكات آن بيست يك است؛ و اگر بگويند آبياري با آب نهر و باران غلبه داشته زكات آن ده يك است2 بلكه اگر نگويند آب باران و نهر غلبه داشته ولي آبياري با آب باران و نهر بيشتر از آب دلو و مانند آن باشد، بنابراحتياط، زكات آن ده يك مي باشد3.

1- گلپايگاني، صافي: چنانچه طوري باشد كه بگويند آبياري با دلو و مانند آن شده...

خوئي، سيستاني، تبريزي، زنجاني: چنانچه طوري باشد كه عرفاً بگويند آبياري با (تبريزي: ماشين آلات يا با) دلو و مانند آن شده...

2- اراكي: [و] اگر نگويند آب باران و نهر يا آب دلو و مانند آن غلبه داشته بايد نصف آن را ده يك و نصف ديگر را بيست يك زكات بدهد.

گلپايگاني، صافي: اگر بگويند آبياري با آب نهر و باران شده زكات آن ده يك است و اگر آبياري با دلو غلبه داشته ولي چنان نباشد كه بگويند با دلو آبياري شده بايد ملاحظه نسبت كنند و احتياط آن است كه در نصف ده يك و در نصف ديگر بيست يك زكات بدهند.

خوئي، سيستاني، تبريزي، زنجاني: اگر بگويند آبياري با آب نهر و باران شده، زكات آن ده يك است، و اگر طوري است كه عرفاً مي گويند به هر دو آبياري شده، زكات آن سه چهلم است.

3- نوري: بنابر احتياط واجب، زكات آن ده يك مي باشد. و اگر عرفاً بگويند با هر دو آبياري شده، زكات آن سه چهلم است.

*****

بهجت: مسأله- اگر گندم، جو، خرما و انگور از آب باران يا مانند آن و هم از آب دلو و موتور آب يا مانند آن استفاده كند، چنانچه از يكي از اين دو راه بيشتر آبياري مي شود، همان را بايد ملاك قرار داد.

فاضل: مسأله- اگر گندم و جو و خرما و انگور، هم از آب باران و نهر مشروب شود وهم از آب دلو و موتور و پمپ استفاده كند، چنانچه طوري باشد كه عرفاً بگويند با دلو و موتور مثلاً آبياري شده نه باران، زكات آن بيست يك است(  ) و اگر عرفاً بگويند با آب باران مثلاً آبياري شده نه دلو، زكات آن ده يك(   ) است.

وحید: مسأله- اگر گندم و جو و خرما و انگور ، هم از آب باران و مانند آن مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كند ، چنانچه طورى باشد كه عرفاً بگویند آبیارى آن با دلو و مانند آن شده ، زكات آن بیست یك است ، و اگر بگویند با آب باران و مانند آن آبیارى شده ، زكات آن ده یك است ، و اگر طورى است كه عرفاً مى گویند به هر دو آبیارى شده ، زكات آن سه چهلم است.

مكارم: مسأله- اگر زراعتي با آب باران و آب چاه آبياري شود چنانچه يكي از آنها به قدري كم باشد كه به حساب نيايد بايد مطابق آن كه غالباً مشروب شده زكات بدهد، ولي اگر از هر دو به مقدار قابل توجهي مشروب شده است، مثلاً نصف يا ثلث مدّت با آب باران و بقيّه با آب چاه مشروب شده بايد زكات آن را نيمي به حساب ده يك و نيمي به حساب بيست يك بدهد.

سبحانی: مسأله- اگر گندم و جو و خرما و انگور، هم از آب باران يا مانند آن مشروب شود و هم از آب چاه استفاده كند، چنانچه طورى باشد كه بگويند با آب چاه مثلاً آبيارى شده نه باران، زكات آن بيست يك است، و اگر بگويند با آب باران آبيارى شده نه چاه مثلاً زكات آن ده يك است. و احتياط آن است كه در نصف ده يك و در نصف ديگر بيست يك زكات بدهد.

مظاهری: مسأله- اگر اين چهار چيز، هم از آب باران يا مانند آن مشروب شوند و هم از آب دلو يا مانند آن استفاده كنند، چنانچه طورى باشد كه بگويند مثلاً با دلو آبيارى شده نه باران، زكات آن يك بيستم است و اگر بگويند مثلاً با آب باران آبيارى شده نه دلو، زكات آن يك دهم است.

(مسأله 1877) اگر شك كند كه آبياري با آب باران شده يا آبياري به دلو، بيست يك بر او واجب مي شود1.

اين مسأله در رساله آیات عظام: بهجت ، سبحانی و مظاهری نیست.

 1- اراكي: بيست يك كافي مي باشد و احتياط مستحّب است كه ده يك بدهد.

*****

گلپايگاني، صافي: مسأله- اگر شك كند كه آبياري با آب باران و آب دلو به يك اندازه بوده يا آب باران غلبه داشته، مي تواند از نصف آن ده يك و از نصف ديگر آن بيست يك بدهد.

خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجانی، وحید: مسأله- چنانچه در صدق عرقي شك كند و نداند. كه آبياري طوري است كه در عرف مي گويند با هر دو آبياري شده يا اين كه مي گويند آبياري آن مثلاً با باران است، اگر سه چهلم بدهد كافي است.

. زنجاني: چنانچه نداند...

.وحید: چنانچه شکّ کند و نداند...

فاضل: مسأله- اگر شك كند كه با آب باران يا با دلو و موتور و پمپ آبياري شده، بيست يك (  )  بر او واجب مي شود و احتياط مستحّب آن است كه ده يك (  ) بدهد.

مكارم: مسأله- اگر نداند كه آبياري با آب باران بوده يا با آب چاه و مانند آن، فقط بيست يك بر او واجب است.

مسأله اختصاصي

خوئي، تبريزي، زنجاني: مسأله 1886- سيستاني: 1842- وحید مسأله 1895- اگر شك كند و نداند كه عرف مي گويند با هر دو آبياري شده يا اين كه مي گويند با دلو و مانند آن آبياري شده است.، در اين صورت دادن يك بيستم كافي است، و همچنين است حال، اگر احتمال آن نيز برود كه در عُرف بگويند: با آب باران آبياري شده است.

.وحید: با دلو آبیارى شده است ...

(مسأله 1878) اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر1 مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد ولي با آب دلو هم آبياري شود و آب دلو به زياد شدن محصول كمك نكند زكات آن ده يك است2 و اگر با دلو و مانند آن آبياري شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد ولي با آب نهر و باران هم مشروب شود3 و آنها به زياد شدن محصول كمك نكنند، زكات آن بيست يك است4.

اين مسأله در رساله آیات عظام: بهجت ، سبحانی و مظاهری نیست

1- گلپايگاني، صافي: با آب باران يا نهر...

وحید:باآب باران ومانندآن...

2- زنجاني: زكات آن بي اشكال يك دهم است...

3- گلپايگاني، صافي: با آب نهر يا باران هم مشروب شود...

وحید:اگربادلوومانندآن آبیاری شودوبه آب باران ومانندآن محتاج نباشد ولی با آب باران ومانند آن هم مشروب شود...

4- زنجاني: زكات آنها بي اشكال يك بيستم است.

*****

فاضل: مسأله- اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران يا نهر مشروب شود و به آب دلو و موتور و پمپ محتاج نباشد ولي با آب دلو و موتور هم آبياري شود ليكن آب دلو و موتور تأثيري در زياد شدن محصول نداشته باشد زكات آن ده يك (  ) است و اگر با دلو و موتور آبياري شود و به آب نهر يا باران محتاج نباشد ولي با آب نهر يا باران هم مشروب شود ليكن در زياد شدن محصول تأثيري نگذارد، زكات آن بيست يك (  )  است.

مكارم: مسأله- هر گاه زراعت با آب باران و نهر مشروب شود و احتياجي به آب چاه نداشته باشد امّا با آن نيز آبياري گردد و اين كار تأثيري در محصول نداشته باشد زكات آن ده يك است و اگر به عكس با آب چاه آبياري شود و آب باران بر آن ببارد امّا تأثيري نگذارد زكات آن بيست يك است.

(مسأله 1879) اگر زراعتي را با دلو و مانند آن1 آبياري كنند و در زميني كه پهلوي آن است زراعتي كنند كه از رطوبت آن زمين استفاده نمايد و محتاج آبياري نشود زكات زراعتي كه با دلو2 آبياري شده، بيست يك و زكات زراعتي كه پهلوي آن است3، ده يك مي باشد.

اين مسأله در رساله آیات عظام: بهجت و سبحانی  و مظاهری نیست.

1- فاضل: با دلو و يا موتور يا پمپ...

مکارم: با آب چاه...

2- مکارم: با آب چاه...

3- تبريزي، سيستاني: بنابراحتياط...

(مسأله 1880) مخارجي را كه براي گندم و جو و خرما و انگور گرده است1 حتي مقداري از قيمت اسباب و لباس را كه به واسطه زراعت كم شده، مي تواند از حاصل كسر كند. و چنانچه پيش از2 كم كردن اينها به 288 من و 45 مثقال كم برسد، بايد زكات باقيمانده آن را بدهد3.

1- گلپايگاني، صافي: و معمول است كه آن مخارج را از خود زراعت مي دهند مي تواند از حاصل كسر كند و چنانچه باقيمانده آن به حدّ نصاب برسد، بايد زكات آن را بدهد و آنچه معمول نيست از خرمن بدهند بنابر احتياط لازم جزء نصاب حساب نمايند لكن زكات آن واجب نيست.

2- اراكي، نوري: چنانچه پس از...

3- اراكي: بايد زكات آن را بدهد.

فاضل: بنابر احتياط واجب بايد زكات باقيمانده آن را بدهد.

*****

خوئي، تبريزي، سیستانی، وحید، زنجانی: مسأله- مخارجي را كه. براي گندم و جو و خرما و انگور گرده است نمي تواند از حاصل كسر نموده و ملاحظه نصاب نمايد، پس چنانچه يكي از آنها پيش از ملاحظه مخارج به 288 من و 45 مثقال كم برسد* بايد. زكات آن را بدهد.

.زنجاني: بنابراحتياط مخارجي را كه...

*سيستاني، زنجاني، وحید: به اندازه نصاب برسد...

.زنجاني: بنابراحتياط...

مكارم: مسأله- مخارجی را که برای زراعت کرده از جمله قیمت بذری را که برای زراعت پاشیده می تواند از محصول کم کند و زکات بقیه را بپردازد هر چند احتیاط مستحب آن است که کم نکند.

بهجت: مسأله- هزينه اي را كه براي گندم، جو، خرما و انگور پرداخت كرده است، مي تواند از محصول كسر كند، و چنانچه پيش از كم كردن هزينه، وزن آنها به سيصد من تبريز برسد، ولي بعد از كم كردن به اين مقدار نرسد، بنابر أظهر زكات واجب نيست.

سبحانی: مسأله-  مخارجى را كه براى گندم و جو و خرما و انگور كرده است، مى تواند از حاصل كسر كند و چنانچه پس از كم كردن اينها به اندازه نصاب باشد، بايد زكات باقى مانده آن را بدهد.

مظاهری: مسأله- مبالغى را كه براى اين چهار چيز خرج كرده است مى‏تواند از حاصل كسر كند، و چنانچه بعد از كم كردن اينها به حدّ نصاب (تقريباً 288 من) برسد زكات آن واجب مى‏شود، ولى اگر استفاده ديگرى غير از اين چهار چيز نظير كاه و علف ببرد نبايد مخارج را از زراعت كم كند، بنا بر اين اگر هزار تومان خرج زراعت كرده است و هزار تومان برداشت كاه و علف داشته است نمى‏تواند مخارجى را كه براى آن چهار چيز كرده كم كند.

(مسأله 1881) قيمت وقتي كه تخم را براي زراعت پاشيده مي تواند جزء مخارج حساب نمايد.

این مسأله در رساله آیات عظام: بهجت و مظاهری نیست.

مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1880.

*****

گلپايگاني، صافي،  مسأله- تخمي را كه به مصرف زراعت رسانده، اگر از خودش باشد، به مقدار قيمت آن مي تواند از حاصل كسر كند. و اگر خريده باشد، مي تواند قيمتي را كه براي خريد آن داده، جزء مخارج حساب نمايد.

اراكي، فاضل: مسأله- قيمت بذري كه زكات به آن تعلق نگرفته، يا زكاتش را پرداخته است مي تواند جزء مخارج زراعت حساب نمايد، ولي بايد قيمت زمان كاشت را حساب كند.

خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجانی: مسأله- بذری را كه. به مصرف زراعت رسانده، چه از خودش باشد يا خريده باشد، نيز نمي تواند از حاصل كسر كند و سپس ملاحظه نصاب بنمايد بلكه نصاب را نسبت به مجموع حاصل بايد ملاحظه نمايد.

. زنجاني: بنابراحتياط بذری را که...

سبحانی: مسأله- قیمت تخمی را که برای زراعت پاشیده می تواند جز مخارج حساب نماید و قیمت موقع پاشیدن باید حساب شود.

 (مسأله 1882) اگر زمين و اسباب زراعت يا يكي از اين دو، ملك خود او باشد، نبايد كرايه آنها را جزء مخارج حساب كند، و نيز براي كارهايي كه خودش كرده يا ديگري بي اجرت انجام داده، چيزي از حاصل كسر نمي شود.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجاني، بهجت و مكارم نیست.

مسائل اختصاصي

خوئي، تبريزي، زنجانی: مسأله 1891- سيستاني: مسأله 1847- وحید: مسأله 1900- آنچه كه دولت از عين مال مي گيرد زكات آن واجب نيست.، مثلاً اگر حاصل زراعت 850 كيلو گرم باشد و دولت 50 كيلو گرم آن را به عنوان ماليات بگيرد*، فقط زكات در 800 كيلو واجب مي شود.

. وحید: آنچه که دولت از عین مال می گیرد زکات به آن تعلق نمی گیرد و زاید بر آن متعلق زکات است...

*زنجاني: مثلاً اگر حاصل زراعت 1100 كيلو گرم باشد و دولت 300 كيلو گرم آن را به عنوان ماليات بگيرد...

خوئي، تبريزي: مسأله 1892- سيستاني: مسأله 1848- وحید: مسأله 1901- مصارفي كه انسان پيش از تعلق زكات (سيستاني: يا بعد از آن) نموده، بنابراحتياط واجب نمي تواند از حاصل كسر نموده و فقط زكات بقيه را بدهد.

زنجاني: مسأله 1892- بنابراحتياط مصارفي را كه براي محصول نموده نمي تواند از حاصل كسر نموده و فقط زكات بقيه را بدهد.

خوئي، تبريزي: مسأله – 1893- وحید: مسأله 1902- مصارفي را كه بعد از تعلق زكات خرج مي نمايد، می تواند از حاکم شرع یا وکیل او در صرف  آنها اجازه بگیرد. و آنچه نسبت به ممقدار زکات خرج شده بردارد.

.وحید: مى تواند براى صرف آنها از حاكم شرع اذن بگیرد ...

زنجاني: مسأله 1893- در مسأله قبل فرقی نیست که مصارف پیش از تعلق زکات انجام شده باشد یا بعد از آن.

سيستاني: مسأله 1849- مصارفي كه بعد از تعلق زكات خرج مي نمايد، نمي تواند آنچه را نسبت به مقدار زكات خرج نموده از حاصل كسر كند، هر چند –بنابراحتياط- از حاكم شرع يا وكيل او در صرف آنها اجازه گرفته باشد.

خوئي، تبريزي، زنجانی: مسأله 1894- سيستاني: مسأله 1850- واجب نيست صبر نمايد تا جو و گندم به حدّ خرمن برسد و انگور و خرما خشك گردد (سيستاني: انگور و خرما به وقت خشك شدن برسد) و آنگاه زكات را بدهد بلكه همين كه زكات واجب شد جايز است مقدار زكات را قيمت نموده و به عنوان زكات قيمت آن را بدهد.

وحید: مسأله 1903- جایز نیست قبل از وقت تعلّق ، زكات را بدهد ، و واجب نیست بعد از تعلّق صبر كند تا جو و گندم به حدّ درو كردن و تصفیه دانه از كاه برسد ، و انگور و خرما خشك گردد ، بلكه همین كه زكات تعلّق گرفت ، مى تواند مقدار زكات را قیمت نموده و آن قیمت را به قصد زكات بدهد

خوئي، تبريزي، زنجاني: مسأله 1895- سيستاني: مسأله 1851 - وحید: مسأله 1904- -  بعد از آنکه زکات تعلق گرفت می تواند عین زراعت یا خرما و انگور را پیش از درو کردن یا چیدن به مستحقّ یا حاکم شرع  یا وکیل این ها مشاعا تسلیم نماید . و پس از آن در مصارف شریک می باشد.

. زنجانی:  كه دراين صورت پس از آن، مالك و مستحقّان زكات، در مخارج، به نسبت شريك مي باشند.

خوئي، تبريزي، زنجاني: مسأله 1896- سيستاني: مسأله 1852 – وحید: مسأله 1905–  در صورتی که مالک عین مال را از زراعت  یا خرما و انگور به  حاکم یا مستحقّ یا وکیل آنها  تسلیم نمود(وحید: لازم نیست آنها را مجاناً به طور اشاعه نگاه دارد بلکه.) می تواند برای اینکه تا وقت درو یا خشک شدن برسد  برای ماندن آنها در زمینش اجرت مطالبه نماید .

. [قسمت داخل پرانتز در رساله آیت الله وحید نیست.]

(مسأله 1883) اگر درخت انگور يا خرما را بخرد، قيمت آن جزء مخارج نيست ولي اگر خرما يا انگور را پيش از چيدن1 بخرد، پولي را كه براي آن داده جزء مخارج حساب مي شود.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، تبريزي، بهجت، زنجاني ، سيستاني، وحید و مظاهری نیست.

1- گلپايگاني، صافي: و قبل از تعلق زكات در مواردي كه خريدن آن صحيح است...

فاضل: و قبل از تعلّق زكات...

سبحانی: پیش از تعلق زکات...

*****

مكارم: مسأله- هرگاه درخت انگور يا خرما را بخرد قيمت آن مسلماً جزء مخارج نيست و اگر خرما يا انگور را پيش از رسيدن بخرد احتياط واجب آن است كه پول آن را نيز از محصول كم نكند، همچنين پولي را كه براي خريد زمين مي دهد جزء مخارج نيست.

(مسأله 1884) اگر زميني را بخرد و در آن زمين گندم يا جو بكارد، پولي را كه براي خريد زمين داده جزء مخارج حساب نمي شود، ولي اگر زراعت را بخرد1، پولي را كه براي خريد آن داده مي تواند جزء مخارج حساب نمايد و از حاصل كم كند2، امّا بايد قيمت كاهي را كه از آن به دست مي آيد، از پولي كه براي خريد زراعت داده كسر نمايد3 مثلاً اگر زراعتي را پانصد تومان بخرد و قيمت كاه آن4 صد تومان باشد، فقط چهار صد تومان آن را مي تواند جزء مخارج حساب نمايد.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، تبريزي، بهجت، زنجاني ، سيستاني، وحید و سبحانی نیست.

1- گلپايگاني، فاضل، صافي: پيش از تعلّق زكات بخرد...

2- اراكي: [پایان مسأله].

3- گلپايگاني، صافي: يعني بايد مخارج را تقسيم كند [و] آنچه سهم گندم باشد از گندم كم كند چنانچه در مخارج زراعت هميشه بايد اين جهت ملاحظه شود...

4- گلپايگاني، صافي: سهم كاه آن وقت خريد...

مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1883.

مظاهری: رجوع کنید به ذیل مسأله 1880.

(مسأله 1885) كسي كه بدون گاو و چيزهاي ديگر كه براي زراعت لازم است مي تواند زراعت كند، اگر اينها را بخرد، نبايد پولي را كه براي خريد اينها داده جزء مخارج حساب نمايد.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، بهجت، تبريزي، مكارم، فاضل، زنجاني ، سيستاني ، وحید و مظاهری نیست.

سبحانی: رجوع کنید به ذیل مسأله 1886.

*****

اراكي: مسأله- اگر گاو و چيزهاي ديگري كه براي زراعت لازم است بخرد، نبايد پولي را كه براي خريد اينها داده جزء مخارج حساب نمايد.

(مسأله 1886) سي كه بدون گاو و چيزهاي ديگري كه براي زراعت لازم است نمي تواند زراعت كند، اگر آنها را بخرد 1)و بواسطه زراعت، به كلّي از بين بروند2، مي تواند تمام قيمت آنها را جزء مخارج حساب نمايد و اگر مقداري از قيمت آنها كم شود، مي تواند آن مقدار را جزء مخارج حساب كند ولي اگر بعد از زراعت، چيزي از قيمتشان كم نشود، نبايد چيزي ازقيمت آنها را جزء مخارج حساب نمايد3.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، مكارم، بهجت، سيستاني، زنجاني ، تبريزي، وحید و مظاهری نیست.

1- [در رساله آیت الله سبحانی به جای قسمت داخل پرانتز آمده است: اگر تراکتور و دیگر لوازمی که برای زراعت  است بخرد]...

2- فاضل: كسي كه گاو و وسايل كشاورزي ديگري كه عرفاً براي زراعت به كار مي رود بخرد اگر بواسطه زراعت بكلي از بين برود...

3- نوري: بنابراحتياط واجب چيزي از قيمت آنها را جزء مخارج، حساب ننمايد.

(مسأله 1887) اگر در يك زمين، جو و گندم و چيزي مثل برنج و لوبيا كه زكات آن واجب نيست بكارد1، خرجهايي كه براي هر كدام آنها كرده فقط پاي همان، حساب مي شود؛ ولي اگر براي هر دو مخارجي كرده بايد به هر دو، قسمت نمايد، مثلاً اگر هر دو به يك اندازه بوده، مي تواند نصف مخارج را از جنسي كه زكات دارد كسر نمايد.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، مكارم، سيستاني، زنجاني ، تبريزي، سبحانی، وحید و مظاهری نیست.

1- گلپايگاني، صافي: چنانچه بر حسب معمول استفاده از هر دو جنس در موقع كشت منظور باشد مخارج به نسبت مداخل تقسيم مي شود و اگر فايده يكي از آنها به قدري كم باشد كه در موقع كشت منظور نباشد مخارج از چيزي محسوب مي شود كه منظور باشد.

(مسأله 1888) اگر براي سال اوّل، عملي مانند شخم زدن انجام دهد اگر چه براي سالهاي بعد هم فايده داشته باشد، بايد مخارج آن را از سال اوّل كسر كند1، ولي اگر براي چند سال عمل كند بايد بين آنها تقسيم نمايد2.

این مسأله در رساله آیات عظام: خوئي، مكارم، سيستاني، زنجاني ، تبريزي، ، وحید و مظاهری نیست.

1- اراكي: مي تواند مخارج آن را از سال اوّل كسر كند. [پايان مسأله]

2- بهجت: اگر كاري را براي چند سال انجام دهد مي تواند از مخارج سال اوّل حساب كند و يا بين آنها تقسيم نمايد.

*****

گلپايگاني، فاضل، صافی: مسأله- اگر براي شخم زدن يا كار ديگري كه تا چند سال براي زراعت فايده دارد خرجي كند. اگر زراعت سال اوّل به آن محتاج باشد مي تواند آن را جزء مخارج سال اوّل حساب نمايد.

. فاضل: بنابر احتياط واجب بايد مخارج آن را بين چند سال تقسيم كند.

. صافي: خريد كند...

(مسأله 1889) اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها1 با يكديگر اختلاف دارد و زراعت و ميوه آنها در يك وقت به دست نمي آيد 2گندم يا جو يا خرما يا انگور داشته باشد و همه آنها محصول يك سال حساب شود، چنانچه چيزي كه اوّل مي رسد به اندازه نصاب يعني 288 من و 45 مثقال كم باشد3 بايد زكات آن را موقعي كه مي رسد بدهد4 و زكات بقيّه را هر وقت به دست مي آيد ادا نمايد و اگر آنچه اوّل مي رسد به اندازه نصاب نباشد صبر مي كند تا بقيّه آن برسد5. پس اگر روي هم به مقدار نصاب شود، زكات آن واجب است6 و اگر به مقدار نصاب نشود، زكات آن واجب نيست.

این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.

1- خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجاني، وحید: فصل رسيدن حاصل آنها...

2-  مظاهری: این چهار چیز را داشته باشد و همه آنها محصول یک سال حساب شود اگر روی هم به مقدار نصاب شود زکات آن واجب است.

3- گلپايگاني، مكارم، فاضل، صافی، سيستاني، زنجاني، وحید: به اندازه نصاب باشد...

بهجت: به اندازه نصاب (يعني تقريباً سيصد من تبريز) باشد...

4- مكارم: بايد زكات آن را بدهد...

5- گلپايگاني، صافي، فاضل، نوري: اگر آنچه اوّل مي رسد به اندازه نصاب نباشد در صورتي كه (فاضل: علم و) يقين دارد با آنچه بعد به دست مي آيد به اندازه نصاب مي شود، باز هم (گلپايگاني، صافي، نوري: بعد از تعلق زكات به بقيّه) واجب است زكات آنچه را كه رسيده همان وقت و زكات بقيّه را موقعي كه مي رسد بدهد و اگر يقين (فاضل: و علم) ندارد كه همه آنها به اندازه نصاب شود...

زنجاني: اگر آنچه اوّل مي رسد به اندازه نصاب نباشد زكات آنها فعلاً واجب نيست، هر چند يقين داشته باشد كه با آنچه بعد بدست مي آيد به اندازه نصاب مي شود، بلكه صبر مي كند تا مقدار محصول به اندازه نصاب برسد و در آن وقت زكات واجب مي شود.

6- مكارم: [پایان مسأله].

(مسأله 1890) اگر درخت خرما يا انگور دريك سال دو مرتبه ميوه دهد، چنانچه روي هم به مقدار نصاب باشد، بنابر احتياط؛ زكات آن واجب است1.

این مسأله درر ساله آیات عظام: سبحانی و مظاهری نیست.

1- گلپايگاني، فاضل، صافي، نوري: اگر در هر مرتبه به مقدار نصاب نباشد زكات آن واجب نيست براي اين كه (نوري: زراعت در هر فصلي مستقلاً مورد حساب قرار مي گيرد و) زراعت دو فصل مثل زراعت دو سال است.

بهجت: بنابر أظهر زكات آن واجب است.

مكارم: زكات آن را بنابر احتياط واجب بايد بدهد.

وحید: بنابراحتیاط واجب زکات به آن تعلق  می گیرد.

(مسأله 1891) اگر مقداري خرما يا انگور تازه دارد كه خشك آن به اندازه نصاب مي شود، چنانچه به قصد زكات از تازه آن به قدري به مستحقّ بدهد كه اگر خشك شود به اندازه زكاتي باشد كه بر او واجب است اشكال ندارد.

این مسأله درر ساله آیات عظام: سبحانی و مظاهری نیست.

*****

خوئي، سيستاني، تبريزي، وحید: مسأله- اگر مقداري خرماي خشك نشده يا انگور دارد. كه خشك آن به اندازه نصاب مي شود، چنانچه به قصد زكات از تازه آن به قدري به مصرف زكات برساند كه اگر خشك شود به اندازه زکاتی باشد  که بر او واجب است اشكال ندارد.

. وحید: اگر مقداری خرما یا انگور تازه دارد...

زنجاني: مسأله- اگر مقداري خرماي تازه يا انگور دارد كه خشك شده يا كشمش آن به اندازه نصاب مي شود مي تواند به قصد زكات به قدري به مصرف زكات برساند كه اگر خشك شود يا كشمش گردد به اندازه زكاتي باشد كه بر او واجب است.

مكارم: مسأله- اگر زكات خرما يا كشمش بر او واجب باشد نمي تواند زكات را از رطب تازه يا انگور بدهد (ولي مي تواند رطب تازه يا انگور را به مستحقّ بفروشد بعد بدهي او را از باب زكات حساب كند) اما اگر بخواهد رطب يا انگور را قبل از خشك شدن بفروشد مي تواند زكات آن را از خودش بدهد.

(مسأله 1892) اگر زكات خرماي خشك يا كشمش بر او واجب باشد نمي تواند زكات آن را خرماي تازه يا انگور بدهد1 و نيز اگر زكات خرماي تازه يا انگور بر او واجب باشد، نمي تواند زكات آن را خرماي خشك يا كشمش بدهد2. اما اگر يكي از اينها يا چيز ديگري را به قصد قيمت زكات بدهد مانعي ندارد.

این مسأله درر ساله آیات عظام: بهجت، سبحانی و مظاهری نیست.

1- گلپايگاني، صافي: مگر خرما يا انگوري كه از جمله همان خرما و كشمش باشد كه زكات به آن تعلق گرفته...

خوئي، تبريزي، سيستاني: بلكه چنانچه ملاحظه قيمت نمايد و انگور يا خرماي تازه يا كشمش (تبريزي: خرماي تازه يا مويز) يا خرماي خشك ديگر از بابت قيمت بدهد نيز محل اشكال است...

زنجاني: هر چند از بابت قيمت باشد. و نيز اگر زكات خرماي تازه يا انگور بر او واجب باشد، نمي تواند زكات آن را خرماي خشك يا كشمش بدهد هر چند به اعتبار قيمت باشد و بطور كلي در جايي كه زكات از بابت قيمت داده مي شود، تنها پول مي توان داد و اجناس ديگر كفايت نمي كند.

2- خوئي، سيستاني، تبريزي: بلكه چنانچه به اعتبار قيمت، خرما و يا انگور ديگري بدهد اگر چه تازه باشد محلّ اشكال است.

گلپايگاني، صافي: مگر آن كه خرماي خشك يا كشمش از جمله خرما و انگوري باشد كه زكات به آن تعلق گرفته ولي اگر يكي از اينها يا چيز ديگري را به قصد قيمت زكات بدهد مانعي ندارد.

مكارم: رجوع كنيد به ذيل مسأله 1891.

*****

وحید: مسأله- اگر زكات خرماى خشك یا كشمش بر او واجب باشد ، نمى تواند خرماى تازه یا انگور را به قصد زكاتى كه بر او واجب است بدهد ، و نیز اگر زكات خرماى تازه یا انگور بر او واجب باشد ، نمى تواند خرماى خشك یا كشمش را به قصد زكات واجب بدهد ، و همچنین بنابر احتیاط واجب نمى تواند تازه هر یك را به جاى خشك آن ، یا خشك آن را به جاى تازه آن از بابت قیمت بدهد.

(مسأله 1893) كسي كه بدهكار است و مالي هم دارد كه زكات آن واجب شده اگر بميرد، بايد1 اوّل تمام زكات را از مالي كه زكات آن واجب شده بدهند، بعد قرض او را ادا نمايند2.

1- بهجت: بنابر أظهر...

2- سيستاني: ولي اگر زكات در ذمّه او واجب باشد، مانند ساير ديون است.

*****

مكارم: مسأله- هر گاه كسي از دنيا برود در حالي كه زكات واجب بر ذمّه اوست و هم بدهي به مردم دارد اوّل بايد تمام زكات را از مالي كه زكات آن واجب شده بدهند بعد دين او را ادا كنند و اين در صورتي است كه مالي كه زكات به آن تعلق گرفته موجود باشد.

(مسأله 1894) كسي كه بدهكار است و گندم يا جو يا خرما يا انگور هم دارد، اگر بميرد و پيش از آن كه زكات اينها واجب شود، ورثه قرض او را از مال ديگر بدهند1، هر كدام كه سهمشان به 288 من و 45 مثقال كم برسد2، بايد زكات بدهد و اگر پيش از آن كه زكات اينها واجب شود، قرض او را ندهند3 چنانچه مال ميت فقط به اندازه بدهي او باشد4 (واجب نيست زكات اينها را بدهند و اگر مال ميّت بيشتر از بدهي او باشد5)، در صورتي كه بدهي او به قدري است كه اگر بخواهند ادا نمايند بايد مقداري از گندم و جو و خرما و انگور را هم به طلبكار بدهند، آنچه را به طلبكار مي دهند زكات ندارد و بقيّه مال ورثه است و هر كدام آنان كه سهمش به اندازه نصاب شود، بايد زكات آن را بدهد.

این مسأله در رساله آیت الله مظاهری نیست.

1- اراكي: اگر بعد از ظاهر شدن حاصل پيش از آن كه زكات اينها واجب شود بميرد اگر ورثه قرض او را قبل از واجب شدن زكات از مال ديگر بدهند...

2- گلپايگاني، صافي، سيستاني، زنجاني، سبحانی، وحید: هر كدام كه سهمشان به حدّ نصاب برسد...

بهجت: هر كدام كه سهمشان به سيصد من تبريز برسد...

3- اراكي: پرداخت زكات واجب نيست، و اگر قبل از ظاهر شدن حاصل بميرد پس از مرگ وي هر كدام از ورثه كه سهمشان به 288 من و 45 مثقال كم برسد بايد زكات آن را بدهد.

4- بهجت: نيز زكات –چنانکه گفته شد- واجب است بنابر أظهر، چه مرگ مالك پيش از ظهور ثمره باشد و خواه بعد از آن و قبل از وجوب زكات، كه در صورت دوم بدون اشكال نيست، و همچنين است اگر مال ميّت بيشتر از بدهي او باشد دادن زكات واجب است بنابر أظهر.

5- خوئي، تبريزي: بايد جنس زكات دار را نسبت به مجموع مال ملاحظه كنند به همان نسبت از جنس زكات دار كسر شود پس سهم هر يك از ورثه به اندازه نصاب برسد زكات بر او واجب است.

وحید: باید نسبت جنس زكات دار را به تمام مال ملاحظه كنند ـ مانند نسبت نصف و ثلث و ربع و غیر اینها ـ و به همان نسبت از جنس زكات دار كسر شود ، و آنچه باقى مانده به ورثه منتقل مى شود ، پس سهم هر یك از ورثه اگر به حدّ نصاب برسد ، زكات به آن تعلّق مى گیرد.

[قسمت داخل پرانتز در رساله آيت الله صافي نيست]

*****

مكارم: مسأله- هرگاه كسي كه بدهكار است و زراعتي نيز دارد، فوت كند و ورثه پيش از آن كه زكات زراعت واجب شود دين او را از اموال ديگري بدهند، هركدام از ورثه سهمش به اندازه زكات برسد بايد زكات را بدهد امّا اگر دين او را قبل از واجب شدن زكات نپردازد، چنانچه مال ميّت فقط به اندازه دين است زكات واجب نمي شود.

(مسأله 1895) اگر گندم و جو و خرما و كشمشي كه زكات آنها واجب شده خوب و بد دارد زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد1 و يا زكات همه را از خوب و بد بدهد و به احتياط واجب زكات همه را از بد نمي تواند بدهد.

1- بهجت، نوري، سبحانی: و زكات همه را نمي تواند از جنس بد بدهد.

گلپايگاني، صافي، سيستاني، وحید: احتياط واجب آن است كه زكات جنس خوب را از جنس بد ندهند.

اراكي، فاضل: بنابراحتياط واجب بايد زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد و يا زكات همه را از خوب بدهد؛ و (فاضل: بنابر احتياط واجب) زكات همه را از بد نمي تواند بدهد.

خوئي، تبريزي: احتياط واجب آن است كه زكات هر كدام از خوب و بد را ازخود آنها بدهد.

زنجاني: احتياط آن است كه زكات قسم خوب را از قسم بد آن نپردازد ولي لازم نيست زكات همه را از جنس خوب بدهد بلكه مي تواند زكات هر قسم را از خود آن بدهد.

*****

مكارم: مسأله- اگر محصول زراعت او خوب و بد دارد بايد زكات هر كدام را از خود آن بدهد و يا قيمتش را حساب كند و نمي تواند زكات همه را از جنس بد بدهد و اگر همه را از خوب بدهد بهتر است.

مظاهری: مسأله- اگر اين چهار چيز كه زكات آنها واجب شده خوب و بد دارد، مى‏تواند زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد ولى زكات همه را از بد نمى‏تواند بدهد.


 

[1] - غايه التعديل ص 18.

[2] - اوزان و مقياسها در اسلام، دكتر. والترهينس، ترجمه دكتر. غلامرضا ورهرام ص 5.

[3] - علامه سردار كابلي در كتاب غايه التعديل ص 26، وزن حجم معين آب، گندم و جو را به ترتيب 140، 117، 105 تعيين كرده است، ولي با عنايت به تفاوت انواع آبها و گندمها و جوها در سبكي و سنگيني، تعيين وزن دقيق براي آب و گندم و جو بطور كلّي صحيح نيست، یکی از  پژوهشگران غربي ضمن تأكيد بر اين نكته كه در محيطهاي عربي حبوبات وزن نمي شده اند، بلكه با مقياس حجم اندازه گيري مي شده اند، اشاره مي كند كه از فحواي مضمون منافع ميتوان چنين محاسبه كرد كه 75 تا 77 كيلو گندم يا 60 تا 72 كيلو جو، معادل 100 ليتر بوده است. (اوزان و مقياسها دراسلام ص 59 با تصحيح يك غلط چاپي)

با آزمايشي كه بر روي يك نوع گندم صورت گرفت، 80 كيلو گندم معادل 100 ليتر به دست آمد، با اين رقم براي حجم نصاب با عنايت به اختلاف در وزن درهم، ارقام 55/1301، 34/1372 بدست مي آيد. با ارقام 75 الي 77 كيلو گندم براي 100 ليتر هم 22/1352 الي 32/1388 (برطبق يك محاسبه درهم) و 81/1425 الي 82/1463 (بر طبق محاسبه ديگر درهم) براي حجم نصاب غلات بدست مي آيد. بنابراين مي توان حجم نصاب غلات را بين 1300 تا 1500 ليتر دانست.

[4] - با توجه به وزن 60 كيلوگرم براي 100 ليتر جو، و حجم حداقل 1300 ليتر براي نصاب غلات.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -