انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیةالله سيدهاشم نجف آبادي ميردامادي (1380 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
وفات آيت ‏اللَّه "سيدهاشم نجف آبادي ميردامادي" (1380 ق)
وفات آيت ‏اللَّه "سيدهاشم نجف آبادي ميردامادي" (1380 ق)
آيت الله حاج سید هاشم ميردامادي ـ معروف به نجف آبادي ـ در سال 1303 قمری در نجف اشرف در خاندان علم و فضيلت دیده به جهان گشود. نسب او با سي واسطه به فرزند امام صادق «ع» مي رسد.
از بين اين سلسله جليله، سيد محمد باقر فرزند سيد مرتضي به نجف آباد اصفهان مي آيد و به ترويج احکام دين مي پردازد. سيد هاشم فرزند سید محمد و از نوه هاي سيد محمد باقر است که در دو سالگي پدر خود را از دست داد و تحت سر پرستي مادر قرار گرفت.
وی پس از مدتی به خاطر هوش سرشار به تحصيل علم پرداخت. فرزندش مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سيد حسن ميردامادي می گويد: «پدرم آيت الله سيد هاشم نجف آبادي فرمودند: قبل از سنين بلوغ بيشتر وقت من در مجالس علماء و رجال علمي و مراجع عاليقدر مي گذشت و آمادگي فوق العاده اي براي کسب فضيلت و پذيرش هر گونه استفاده علمي را داشتم، و تنها آرزوي من رسيدن به مقامات عاليه علم و عمل بود. از طرفي مادرم اصرار داشت که به خاطر سختي در امرار معاش کار کنم، تا اين که از يکي از اساتيد خواستم نزد مادرم بيايد و مشکل را حل کند...».
آيت الله سيد هاشم ميردامادي بعد از گذراندن علوم مقدماتي وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد و از محضر اکابر و بزرگان فقه و اصول آن ديار همچون آيات و مراجع عظام آخوند خراساني، ميرزا محمد تقي شيرازي (معروف به ميرزاي کوچک)، ميرزای نائيني، حاج سید ابوالحسن اصفهانی و دیگر بزرگان بهره برد، و از دروس اخلاق و عرفان حضرات آيات سيد احمد کربلايي، سيد مرتضي کشميري و ميرزا جواد آقا تبريزي استفاده کرد.
وی در دوران جواني به درجه اجتهاد و مقام شامخ علمي رسيد و پس از مدتی عازم مشهد مقدس گردید.
او مردي متقي، پرهيزگار، خوش اخلاق و خدا ترس بود و با قناعت زندگي مي کرد. از اموال شبهه ناک مصرف نمي کرد و آنچه را احتياج نداشت به فقرا مي داد. در همه عمر از او دروغي شنیده نشد و به کسي آزار نرساند. توکل عجيبي به خدا داشت و اهل کبر و غرور نبود.
فرزندش می گوید: «مادرم هميشه مي گفت: پدر شما فرشته است و پس انداز مالي ندارد، و از تجمّلات پرهيز دارد».
آقای حاج شيخ محمد علي احمديان نجف آبادي که مدت زيادي در نجف اشرف بود، مي فرمود: «آيت الله سيد هاشم نجف آبادي در نجف اشرف همدرس و هم بحث آيت الله العظمي سيد محسن حکيم بودند. هر وقت به نجف مي آمدند به منزل آقاي حکيم وارد مي شدند. قريب چهل سال در مشهد تفسير قرآن گفتند. من پانزده ساله بودم که در مسأله کشف حجاب و حمله به مسجد گوهر شاد به مشهد رفتم. تازه داشتند خون هاي مسجد را پاک مي کردند و سيد هاشم را هم تبعيد کرده بودند...».
آیت الله میردامادی در طول عمر بابرکت خود، آثار متعددی را تالیف نمود که از آن جمله رساله اي در رجعت، ترجمه کتاب سيف الامّه مرحوم نراقي که بخشي از آن ناتمام ماند و توسط فرزندش سيد حسن ترجمه گرديده است، شرح حال علماء بزرگ همراه با داستان ها، خلاصه البيان في تفسير القرآن - تفسير فارسي قرآن- که دو جلد آن به طبع رسيده است، برخي از تقريرات دروس مرحوم میرزای نائيني و جزواتي در علم اخلاق می باشد.
آیت الله حاج سید هاشم میردامادی سرانجام، در شب سه شنبه 23 جمادي الثاني سال 1380 قمری به علت بیماری و در سن 77 سالگی دار فانی را وداع گفت و در جوار حرم مطهر امام رضا (ع) در رواق دارالسعاده به خاک سپرده شد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -