انهار
انهار
مطالب خواندنی

5- شک امام و مأموم

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مسأله 1192-اگر امام جماعت در شماره ركعتهاي نماز شكّ كند مثلاً شكّ كند كه سه ركعت خوانده يا چهار ركعت1، چنانچه مأموم يقين يا گمان داشته باشد2 كه چهار ركعت خوانده و به امام بفهماند كه چهار ركعت خوانده است، امام بايد نماز را تمام كند و خواندن نماز احتياط لازم نيست و نيز اگر امام يقين يا گمان داشته باشد 3 كه چند ركعت خوانده است و مأموم در شماره ركعتهاي نماز شكّ كند، بايد به شكّ خود اعتنا ننمايد4.
1- مكارم: هرگاه مأموم بداند چهار ركعت خوانده با علامتي به امام مي فهماند و امام بايد مطابق آن عمل كند و به عكس اگر امام مي داند چند ركعت خوانده ، ولي مأموم شكّ مي كند، بايد از امام پيروي كند و به شكّ خود اعتنا نكند.
2- اراكي: چنانچه مأموم بداند...
سبحانی: چنانچه مأموم یقین داشته باشد...
3- اراكي: اگر امام بداند...
سبحانی: اگر امام یقین داشته باشد...
4- تبريزي: بلکه در افعال نماز نیز شکّ امام با حفظ مأموم به طور یقین و بالعکس اعتبار ندارد.
نوري: و به آنچه كه امام يقين دارد ، عمل نمايد.
زنجاني: و ظاهراً اگر امام گمان داشته باشد كه چند ركعت خوانده و مأموم يقين داشته باشد، بايد به يقين مأموم عمل كند و همينطور است اگر مأموم گمان داشته باشد و امام يقين، بايد به يقين امام عمل كند.
سيستاني: و همچنين است شكّ هر يك از آن دو در افعال نماز مانند شكّ در عدد سجده.
*****
مظاهری: مسأله- اگر امام جماعت در نماز شکّ کند که مثلا سه رکعت خوانده یا چهار رکعت یا دو سجده کرده یا یک سجده، باید به گفته ماموم عمل کند و همچنین اگر مأموم شکّ کند باید از امام پیروی کندو به شکّ خود اعتنا ننماید.
مسائل اختصاصي
بهجت: مسأله 978- اگر در نماز جماعت ، هم امام و هم مأموم شكّ كنند و شكّ هر كدام با ديگري فرق دارد، هر كدام به وظيفه خود عمل مي كند، و حكم سهو امام يا مأموم يا هر دو نيز همين است.
مكارم: مسأله 1070- براي آگاه كردن امام ممكن است به عدد ركعات نماز دست بر زانو بزند، يا الله اكبر بگويد و يا به هر ترتيب ديگركه سخن گفتن و انجام كاري بر خلاف نماز نباشد، ولي نبايد قبل از امام برخيزد و نماز خود را ادامه دهد.
مظاهری: مسأله 949- مأموم برای آگاه کردن امام می تواند ذکری نظیر «الله اکبر» بگوید.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -