انهار
انهار
مطالب خواندنی

زندگی نامه ملاحسینقلی همدانی

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ملا حسینقلی شوندی مشهور به آخوند ملا حسینقلی همدانی به سال ۱۲۳۹ قمری در روستای شوند درجزین از توابع رزن متولد شد. نسب وی به صحابی مشهور پیامبر اسلام، جابربن عبدالله انصاری باز می‌گردد.
در کتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: «در زادگاه وی، شوَند درگزین جمع زیادی از نوادگان جابر زندگی می‌کنند. نزد آنان جامه‌ای از حضرت علی است. هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهای اطراف پیدا می‌شده آن جامه را در آبی شستشو می‌دادند و به عنوان تبرک از آن آب می‌نوشیدند ... کسانی که از آن آب می‌نوشیدند، به طاعون مبتلا نمی‌شدند. آن گاه که شاه عباس صفوی از این موضوع مطلع گردید، مقداری از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت. این جامه‌ای است که علی آن را به جابر، جدّ اعلای آخوند همدانی هدیه کرده است.»
آخوند همدانی فرزند رمضان علی چوپان بود که بعد به شغل پینه دوزی (کفاشی) روی آورد. در اوایل زندگی، رمضان علی از داشتن فرزند محروم بود. تا این که توفیق زیارت امام حسین ـ علیه السلام ـ برای او حاصل شد. رمضان علی در کنار بارگاه ملکوتی امام حسین ـ علیه السلام ـ نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسری به او عنایت کند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را برای ترویج مذهب جعفری تربیت کند. پس از مراجعت از کربلا، دعای او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت. خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولی را حسینقلی و فرزند دوم را کریم قلی (بنده خدا) نامید. رمضان علی علاقه شدیدی به روحانیت داشت. آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.[نیازمند منبع] پدرش او را به تهران فرستاد تا به تحصیل علم پرداخته و در زمرهٔ عالمان درآید. وی در تهران نزد شیخ عبدالحسین تهرانی تحصیل کرد. همچنین مدتی در سبزوار شاگرد حکیم ملاهادی سبزواری بود و بعد از آن راهی عتبات گردید. ملا حسینقلی در نجف به درس شیخ مرتضی انصاری حاضر شد و بعد از چندی با آقا سید علی شوشتری آشنا گردید و زیر نظر او به سلوک پرداخت.
به نقل از حسن زاده آملی؛ چون شیخ انصاری از دنیا رحلت کرد آخوند همدانی در پی نوشتن مطالب اصولیه و فقهیه شیخ انصاری شد، مرحوم شوشتری او را منع کرد و گفت: این کار تو نیست، دیگران هستند این کار را بکنند، شما باید مستعدین را دریابید. وی سیصد نفر را به طوری تربیت کرد که هر یک از اولیاء الله شدند، از آن جمله: شیخ محمد بهاری، سید احمد کربلایی، میرزا جواد ملکی تبریزی، شیخ علی زاهد قمی، سید عبدالغفار مازندرانی.
شاگردان
شاگردان مکتب ملاحسین‌قلی را بیش از سیصد نفر ذکر کرده‌اند که نام چند تن از سرآمدان آنان بدین قرار است:
سید احمد کربلایی
سید ابوالقاسم اصفهانی (دامادش)
سید آقا دولت آبادی
شیخ محمد بهاری
شیخ باقر قاموسی
میرزا جواد ملکی تبریزی
سید محمد سعید حبوبی
شیخ آقارضا تبریزی
شیخ علی (پسرش)
شیخ علی زاهد قمی
سید محمود طالقانی نجفی
شیخ موسی شراره
آیت‌الله شیخ محمدرضا تنکابنی
سید جمال الدین اسدآبادی
ملا محمد کاظم خراسانی
شیخ آقارضا تبریزی
تألیفات و تقریرات
تقریرات دروس فقه و اصول شیخ انصاری
صلاةالمسافر
تقریرات درس فقه: در مبحث رهن که یکی از شاگردانش نوشته و در کتابخانه مرحوم محدث نوری موجود است.
تقریرات درس فقه در چهار جلد
امالی: در موضوع اخلاق که بعضی از شاگردانش آن را جمع آوری کرده‌اند.
تقریرات درس آقا سیدعلی شوشتری که به حسینیه شوشتریهای نجف وقف شده‌است.
مکاتبات و دستورالعمل‌ها:
میرزا اسماعیل تبریزی آنها را جمع کرده و در کتاب تذکرةالمتقین به چاپ رسانده‌است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -