انهار
انهار
مطالب خواندنی

ثابت شدن اول ماه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال381- اگر ثابت شود هلال نزد جماعتى از مؤمنين در يكى از شهرها و ثابت نشود در شهر ديگرى يا شهرهاى ديگر اهل ايمان، از كدام دسته پيروى كنيم با اين كه اطمينان داريم اگر يك حادثى حادث گردد، براى هر دو گروه حادث مى‏شود و اگر حاصل نشود اطمينان براى هر دو حاصل نمى‏گردد چه بايد كرد (به معنى اينكه يك حالت شك 50 براى هر دو هست)؟

جواب:  اثرى نيست براى عدم ثبوت تا اينكه معارض شود با ثبوت نزد جماعتى كه ثابت شده نزد آنها (به معنى اينكه معارضه نمى‏كند ثبوت با عدم ثبوت) و دومى شاهد ندارد تا اينكه معارضه كند.

سؤال382- آيا جايز است استخاره نمودن براى شك در هلال و رجحان داد يكى از دو طرف را و رفع تحير نمود به آن يا خير؟

جواب:  مسأله اثبات هلال از موارد استخاره نيست، پس اگر استخاره نمود در اين مورد كهانت نموده به غيب و براى كشف نمودن صحّت گفتار و كذب آن، راهى نيست براى او مگر از طريق امارات شرعيه و اگر مدعيان رؤيت هلال، مسلمان و مرد عادل باشند (عدالت، از شرط آن ولايت است) چنين افرادى تكذيب نمى‏شوند و صحيح است اخذ نمودن به گفتار آنها در رؤيت هلال، و همچنين اگر بوده باشد دعوى رؤيت از راه شياعى كه موجب علم يا اطمينان به گفتار آنها مى‏شود، و هر كس ثابت شود نزد او هلال، بايد روزه بگيرد يا افطار كند و هر كس ثابت نشود نزد او به غير از وسوسه، پس او معذور است

سؤال383- آيا اطمينان شخصى كافى است براى ديگر اشخاص؟

جواب:  هر كس براى او اطمينان حاصل شود او مكلف است به اطمينان خودش، و اثر ندارد اطمينان شخصى براى شخص ديگرى كه براى او اطمينان حاصل نشده.

سؤال384- آيا در ماه صيام تحقيق كردن براى طلوع صبح واجب است چون چيزى بخواهد بخورد و بياشامد، يا تحقيق كردن واجب نيست تا برايش يقين بيايد، و نيز ماه صيام سى كم است آيا واجب است كه مكلف استهلال نمايد يا از جاهاى ديگر تحقيق كند براى ثبوت عيد فطر يا واجب نيست؟

جواب:  براى صحت ظاهرى صوم آن روز لازم نيست فحص از طلوع فجر، ولى اگر بدون فحص با شك چيزى خورد بعد كشف شد برايش كه در وقت خوردن فجر طالع بوده، قضاى آن روز بر او لازم است، اما فحص در آخر ماه به هيچ جه لازم نيست و با شك بايد روزه بگيرد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -