سؤال 954 - هر گاه شخص در بلاد اسلام پوستى پيدا كرد در حكم ميته است يا نه.
جواب: اگر اثرى از استعمال مسلم در آن باشد محكوم به طهارت است و احوط اجتناب از آن است.
سؤال 955 - مرغى را ذبح كردند حلقوم آن بريده و به طرف سر واقع شد ولى پوست روى آن قطع نشده و ذابح متوجه اين قسمت نبوده و هم چنين در ساير طيور اگر چنين اتفاقى بيفتد حلال است يا نه.
جواب: با فرض اين كه با تيزى آهن اوداج اربعه بريده شده باشد بريدن پوست لازم نيست.
سؤال 956 - آيا دانسته حيوان حلال گوشت آبستن را ذبح كردن جايز است يا نه.
جواب: خلاف انصاف است.
سؤال 957 - اگر گوسفندى مشرف به تلف باشد آيا ذبح شرعى آن واجب است فرارا من اتلاف المال ووقوع الاسراف يا نه.
جواب: احتياط لازم آن است كه ذبح نمايند و تا ممكن است نگذارند تلف بشود.
سؤال 958 - اگر گوسفند يا حيوانات حلال گوشت ديگر را با كارخانهها و مكينهها كه اخيرا در بعضى بلاد متعارف شده ذبح كنند چنانچه مسلمان متصدى آن باشد و شرائط ذبح از قبله ونام خدا بردن همه موجود باشد و فقط يك مرتبه نام خدا را ببرد و در آن واحد هزار گوسفند ذبح شود چه صورت دارد.
جواب: كفايت يك مرتبه تسميه يعنى بسم الله بعيد نيست لكن تحقق سائر شرائط صحت در اين مكينهها بر ما معلوم نيست.
سؤال 959 - اگر چنانچه شكم گوسفند حامل را بعد از آن كه بدستور شرعى ذبح نمودند قبل از جان دادن پاره كنند كه بچه را زنده بيرون آورند از نظر شرعى چه حكمى دارد آيا گوشت گوسفند حرام مىشود يا نه.
جواب: در فرض مسأله گوشت گوسفند حرام نمىشود لكن احتياط در ترك اين عمل است.
سؤال 960 - هر گاه شتر يا گاو و يا گوسفندى را نحر يا ذبح كردند هنوز روح از بدن آنها بيرون نرفته آن حيوان را قطعه قطعه كنند چه صورت دارد.
جواب: احوط آنست كه قبل از خروج روح گوشت حيوان را قطعه قطعه نكنند و سر آن را جدا نكنند و لكن در صورت مخالفت گوشت ذبيحه يا منحوره پاك و حلال است.
سؤال 961 - مرغ را سر بريدند و بعد افتاد ميان آب خفه شد حلال است يا حرام.
جواب: حلال است.
سؤال 962 - مدتى است گوشتهاى منجمد از كشورهاى غير اسلامى به بازارهاى مسلمين حمل و فروخته مىشود وحتى در مكه معظمه و مدينه منوره و نيز مرغهاى ذبح شده از بلغارستان و ساير كشورهاى غير اسلامى در مكه و مدينه فراوان يافت و به حجاج فروخته مىشود آيا بعنوان سوق مسلمين يا خريدن از دست مسلمان مىتوانيم آنها را حمل بر طهارت و تذكيه كنيم و معامله و خوردن آن جايز است يا علم به تذكيه لازم است و طريق تحصيل علم چيست و از چه راه ممكن است و اين مهرى كه بعنوان ذبح شرعى به ذبيحه مىزنند كافى است يا خير.
جواب: گوشتى كه معلوم باشد از بلاد كفار است محكوم به نجاست است مگر آن كه از دست مسلم گرفته شود با احتمال آن كه اين شخص مسلم احراز تذكيه شرعى آن را نموده باشد و مهر و نوشته حجت نيست مگر يقين بصدق آن باشد.
سؤال 963 - شخصى مقلد زيد است كه او در ذبيحه يك شرط را كه عبارت از جهيدن خون باشد معتبر مىداند و شخص ديگر مقلد عمرو است كه او در ذبيحه دو شرط را كه عبارت از جهيدن خون و حركت كردن است لازم مىداند اگر مقلد زيد حيوان را ذبح نموده با همان شرط واحد آيا مقلدين عمرو مىتوانند از گوشت آن ذبيحه بخورند يا نه.
جواب: در فرض مسأله اگر عمرو در اعتبار دو شرط احتياط مىكند مانعى ندارد كه مقلدين او در اين مسأله رجوع به زيد نمايند با وجود شرائط تقليد در زيد و اگر عمرو بنحو فتوى شرط مىداند كسانى كه در اين مسأله قبلا از او تقليد نموده و عمل كردهاند احوط عدم رجوع است و با عدم رجوع نمىتوانند از آن گوشت بخورند و اگر تاكنون در اين مسئله چون مورد ابتلاء نبوده از عمرو تقليد نكردهاند مىتوانند بنحو تبعيض در تقليد رجوع به زيد نمايند با تحقق شرائط تقليد در زيد.
سؤال 964 - حيوانى را خواباندهاند جهت ذبح و چاقو را كشيده و دو رگ از چهار رگ را بريدهاند و در اثناء، حيوان سر كشى كرده و از جاى خود بلند شده از ميان حياط به درون طويله رفته دوباره حيوان را گرفته و در همان طويله ذبح كردهاند در اين صورت گوشت اين حيوان پاك و حلال است يا نه و در چه صورتى حلال و در چه صورتى حرام است چون مقدارى بين ضربت اول وضربت دوم فاصله شده و در موقع ضربت دوم حيوان زنده بوده است.
جواب: در فرض سؤال كه بين قطع اوداج فاصله افتاده و عرفا دو عمل حساب مىشود بنا بر احتياط واجب از گوشت آن حيوان اجتناب كنند.
سؤال 965 - اگر گرگ گوسفندى را پاره كرد و امعاء او بيرون ريخت و قبل از مردن او را تزكيه كردند آيا اجزاء متصل به آن حلال است يا خير.
جواب: با فرض بقاء روح و اوداج اربعه، قابل تذكيه است و بعد از تذكيه حلال است.
سؤال 966 - اگر حيوان مجروح شود و مقدار زيادى از او خون برود و در وقت تذكيه از او خون نيايد و يا كمتر از متعارف بيايد آيا گوشت آن حلال است يا خير؟.
جواب: اگر حركت كند يا خون به مقدار متعارف بيايد حلال است و در صورت مفروضه اگر بعد از ذبح حركت كند هر چند خون كم باشد حلال است.
سؤال 967 - ذبيحه حائض و جنب و نفساء حلال است يا خير.
جواب: حلال است.
سؤال 968 - آيا ذبح نمودن حيوان با فلزاتى از قبيل مس و برنج و نقره و غير اينها جايز و موجب حليت حيوان است يا خير.
جواب: در حال اختيار و تمكن از آهن ذبح با غير آهن جايز نيست و موجب حليت نمىشود.
سؤال 969 - هر گاه حيوان را ذبح كنند و در آن حال بچه در شكمش زنده باشد و بعد از ذبح مادر، پيش از اين كه شكم مادر را پاره كنند بميرد لكن در پاره كردن شكم مادر بيشتر از مقدار متعارف تأخير شده آيا بچه حلال است يا حرام.
جواب: در فرض سؤال بچه حرام است.
سؤال 970 - هر گاه از شكم حيوان تذكيه شده بچه مرده بيرون آيد در حالى كه خلقتش هم تمام شده و پشم بيرون آورده آيا در حليت آن فرقى است بين اينكه هنوز به آن روح دميده نشده باشد يا اين كه روح دميده شده و در شكم مادر مرده باشد
جواب: در فرض سؤال چنانچه روح دميده نشده و يا دميده شده لكن بعد از تذكيه مادر در شكم او مرده حلال است ولى اگر روح دميده شده و قبل از تزكيه مادر در شكم او به سبب ضربتى كه بر مادر وارد شده و يا به سبب مرض مرده باشد حرام است.
سؤال 971 - بعض فقهاء فرمودهاند كه شرط است در حليت ذبيحه اين كه قبل از ذبح حيات مستقره داشته باشد او لا بفرمائيد معنى حيات مستقره چيست و ثانيا آن را معتبر مىدانيد يا خير.
جواب: فقهاء تفسير فرمودهاند استقرار مزبور را به اينكه حيوان مشرف بر موت نباشد بطورى كه امثال آن حيوان ممكن نباشد يك روز يا نصف روز زنده بمانند مانند حيوانى كه شكمش پاره شده و يا از بلندى افتاده و استخوانهايش شكسته يا درنده بعض اعضاء آن را كه حياتش بستگى به آن دارد خورده و نظير اينها لكن اقوى به نظر حقير معتبر نبودن استقرار حيات به اين معنى است بلكه معتبر اصل حيات است اگر چه خروج روحش نزديك باشد پس اگر حيوان همين مقدار حيات داشته باشد و ذبح بر آن واقع شود حلال است و كشف مىشود: به اينكه حيوان پس از تمام شدن ذبح حركتى اگر چه مختصر باشد بكند و يا به اندازه متعارف خون بيرون بيايد.
سؤال 972 - هر گاه حيوان پس از ذبح شرعى در آب بيفتد و بميرد حلال است يا حرام.
جواب: بعد از اين كه ذبح شرعى در حال حيات حيوان بر او واقع شد شرط نيست كه خروج روحش به سبب همين ذبح باشد بنابر اين اگر پس از ذبح در آب يا آتش بيفتد يا از بلندى سقوط كند يا امور ديگرى مانند اينها واقع شود و پس از آن بميرد اقوى حليت آن است.
سؤال 973 - هر گاه حيوان بنحو شرعى تذكيه شود و پس از آن بچه از شكمش زنده بيرون آيد و قبل از تذكيه بميرد آيا حلال است يا حرام با توجه به اين كه به مقدار تذكيه وقت نبوده است.
جواب: در فرض سؤال آن بچه ميته و حرام است.
سؤال 974 - آيا در موقع ذبح حيوانات به طرف قبله، لازم است حيوان به نحوه خاصى مثلا به پهلوى راست خوابانده شود يا خير.
جواب: لازم نيست و فرق نمىكند كه ذبيحه را به پهلوى راست بخوابانند يا به پهلوى چپ.
سؤال 975 - هر گاه گوشت حيوان حلال گوشت در بازار مسلمين از دست مسلم گرفته شود آيا در حليت آن تفاوتى بين اين كه از شيعه بگيرد يا از اهل تسنن هست يا نه با توجه به اينكه ممكن است بعض شروطى را كه شيعه در تذكيه حيوان لازم مىدانند اهل تسنن لازم ندانند مثلا ذبائح اهل كتاب را حلال بدانند يا قطع حلقوم تنها را كافى بدانند.
جواب: در فرض سؤال تفاوتى بين شيعه و اهل سنت نيست و مأخوذ از يد مسلم حلال است لكن به شرط اين كه آخذ احتمال بدهد كه در آنچه مىگيرد شرائط ذبح مطابق مذهب شيعه رعايت شده اگر چه مأخوذ منه رعايت آن را لازم نمىدانسته است