انهار
انهار
مطالب خواندنی

چهار رگ بزرگ بايد بريده شود

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  945 - اگر سر حيوانى بعلتى از بيخ يعنى زير چانه از بدن جدا شود و هنوز كه روح در بدن باقى است ذبح نمايد حلال است يا خير.

جواب:  حليت حيوان در فرض مرقوم كه سر حيوان از بدن جدا شده محل اشكال است.

سؤال  946 - در بريدن سر حيوان بايد چهار رگ بزرگ گردن آن را نيز ببرند و معمولا از زير بر آمد گى گلو مىبرند لطفا بفرمائيد اگر چنانچه عمدا و يا اشتباها از وسط بر آمد گى بريده شد چه صورت دارد.

جواب:  بايد بر آمد گى جزء سر واقع شود و بدون آن حليت ندارد و فرقى بين عمد و سهو نيست.

سؤال  947 - خروسى را شخصى ذبح كرد و سر آن را از بدن جدا كرد پس از جدا شدن مشاهده شد كه يكى از چهار رگ بريده نشده است بلا فاصله همان شخص مجددا حلقوم را بريد و پس از بريدن حلقوم خروس هنوز جان داشت و دست و پا مىزد آيا حلال است يا حرام.

جواب:  در فرض مسأله - كه سر خروس از بدن جدا شده حليت آن محل تأمل است و احتياط لازم اجتناب از آن است.

سؤال  948 - قصاب حيوانى را ذبح نموده و بر آمدگى زير گلو افتاده روى بدن و حيوان هم هنوز جان دارد آيا مىشود برآمدگى را طرف سر قرار دهد و دوباره از زير بر آمد گى ذبح كند يا خير.

جواب:  اگر سر حيوان از بدن جدا نشده تا جان دارد فورا چهار رگ را قطع كند حلال است.

سؤال  949 - آيا در ذبح حيوان شرط است كه از جلو بريده شود يا اين كه اگر ذابح كارد را پشت گردن حيوان بگذارد و به سرعت ذبح كند به نحوى كه اوداج اربعه قبل از خروج روح قطع شود نيز صحيح است.

جواب:  شرط است كه از جلو ذبح شود و اگر حيوان را بنحو مذكور در سؤال ذبح كنند حرام مىشود.

سؤال  950 - هر گاه گرگ گردن گوسفند را از طرف پشت قطع كند يا به وسيله ديگرى بريده شود ولى چهار رگ باقى بماند سپس چهار رگ با رعايت شرائط بريده شود ذبيحه حلال است يا خير.

جواب:  در فرض سؤال چنانچه پس از تمام شدن ذبح حيوان حركتى كه كاشف از حيات او باشد بكند اگر چه مختصر باشد حلال است و الا ميته و حرام است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -