١ – تأثير بهبودي، درمان و پيوند عضو مقطوع، در ميزان ديه
سؤال: همان گونه که مستحضريد بر اساس برخي روايات وارده در باب ديات، خوب شدن بعضي جراحات يا نقص عضوها (نظير شکستگي استخوان در اعضايي که ديه مقدّره دارد يا شکافتن لب) ميزان ديه را تغيير ميدهد. با توجه به اين که امروز به خاطر پيشرفت علم پزشکي تعداد قابل ملاحظهاي از جراحات و نقص عضوها قابل درمان ميباشد؛ بفرماييد: الف. آيا تأثير درمان در ميزان ديه را به غير موارد مصرّح در فقه نيز ميتوان تعميم داد؟ ب. آيا پيوند عضو مقطوع در ميزان ديه تأثير دارد يا خير (در صورتي که انگشت يا دست شخصي در اثر جنايت قطع شود، اگر به موقع اقدام گردد ميتوان عضو مقطوع را پيوند زد)؟
جواب: الف. در غير موارد منصوصه ديه را نمي توان تغيير داد. ب. تأثيري ندارد.
٢ – دیه یک چشم برای افرادی که فقط یک چشم سالم دارند
سؤال: کسى که داراى یک چشم سالم و بینا است، و چشم دیگرش به طور مادرزاد، یا در اثر بیمارى، یا علل غیر جنایى دیگر نابیناست، اگر بر اثر ضربه اى، بینایى خود را از دست دهد، دیه آن چه مقدار است؟
جواب: بنابر احتیاط واجب دیه کامله تعلّق مى گیرد.
٣ – از بین بردن دو چشم نابینا
سؤال: از بین بردن دو چشم نابینا دیه دارد، یا ارش؟ در صورتى که باید دیه پرداخت شود، چه مقدار است؟
جواب: دیه آن یک سوم دیه کامله آن چشم است.
٤ – نحوه محاسبه دیه انگشتان دست
سؤال: همانطور که مستحضرید درباره دیه انگشتان، دو نظریّه وجود دارد:
1ـ تساوى انگشتان از نظر دیه; بر اساس این قول، که در بین قدما و متأخّرین شهرت یافته، و روایاتى نیز بر آن دلالت دارد، به هر یک از انگشتان 101 دیه کامل تعلّق مى گیرد.
2ـ تفاوت انگشت ابهام از نظر دیه با سایر انگشتان; معتقدان این نظریّه گرچه بر سه دسته تقسیم مى شوند، و هر کدام در تعیین دیه ابهام و سایر انگشتان نظرى را برگزیده اند; ولى همگى بر متفاوت بودن دیه ابهام با غیر آن اتّفاق نظر دارند.
با عنایت به این که در عصر حاضر، مشاغل متحوّل و دگرگون شده، و اشخاصى که دچار آسیب در ناحیه انگشتان شده، و داراى مشاغلى چون جرّاحى و خطّاطى و مانند آن هستند، صدمه وارده، به شغل آنها آسیب جدّى مى رساند، لطفاً بفرمایید:
الف) آیا مى توان گفت، تفاوت مطرح شده در معتبره ظریف (میان ابهام و سایر انگشتان) به خاطر تفاوت در میزان کارآیى آنهاست؟
ب) بر این اساس، آیا مى توان از انگشت ابهام الغاى خصوصیّت کرد و این تفاوت را در مورد سایر انگشتان نیز تعمیم داد؟ یعنى دیه خسارت وارده بر انگشتان را با توجّه به اهمیّت شغل و ارزش هر انگشت تعیین کنیم؟
جواب: (الف) مشهور و معروف عدم تفاوت انگشتان است. و به فرض تفاوت داشته باشد، مسأله کارآیى و فن آورى جنبه حکمت دارد; نه علّت.
(ب) اگر قیاس منصوص العلّه بود، این سخن صحیح بود; ولى با توجّه به این که حکمتِ حکم است نه علّت آن، این تسریه صحیح نیست.
٥ – دیه شکستگی لگن و عدم کنترل مدفوع
سؤال: شخص راننده اى با فرد دیگرى تصادف کرده است و لگن خاصره او شکسته و بعد از معالجه، محلّ شکستگى بهبود یافته ولى منجر به کوتاهى پاى چپ به مقدار 3 سانتى متر شده است و همچنین بر اثر این تصادف کنترل مدفوع نیز از دست رفته است، دیه این عوارض طبق احکام مقدّس اسلام چقدر مى باشد؟
جواب: اگر کنترل مدفوع بطور کامل از بین رفته است باید دیه کامل به خاطر آن بپردازد و نسبت به لگن خاصره باید با مراجعه به اهل خبره درصد ناقصى آن مشخص و روشن شود و به همان نسبت از کلّ دیه بپردازد (و اگر درصدى از آن از بین رفته باید به همان نسبت بپردازد).
٦ – تنبیه بدنی کودک
سؤال: اگر پدر یا مادرى فرزند خود را براى تربیت یا از روى غضب بزند و جاى آن سیاه یا کبود و یا قرمز بشود، آیا دیه دارد؟
جواب: دیه دارد.
٧ – پارگی طحال بر اثر تصادف
سؤال: شخصى در اثر تصادف رانندگى مصدوم و طحالش بدون صدمه ظاهرى و پارگى شکم، پاره شده است، در نتیجه پس از عمل جرّاحى طحال وى را در آورده اند، آیا جراحت فوق الذّکر از مصداق جراحت جائفه مى باشد تا ثلث دیه به او تعلّق بگیرد؟
جواب: احتیاط آن است که با هم مصالحه کنند.
٨ – جرح بر گردن
سؤال: آیا جرح بر گردن دیه دارد یا ارش و آیا شکستگى استخوان با قسامه ثابت مى شود؟
جواب: در بعضى از موارد دیه دارد و در بعضى موارد ارش و شکستگى استخوان با قسامه ثابت مى شود.
٩ – دیه خراش های متعدد در صورت
سؤال: اگر بر اثر خراشاندن یک موضع از صورت فردى، یک شتر دیه تعلّق بگیرد حال اگر با همان حمله چند جاى صورت به همان نحو خراشیده شود، آیا در پرداخت دیه فرقى هست یا خیر؟ حال اگر این چند موضع بر اثر تکرار، خراشیده شوند چطور؟
جواب: هر خراش یک دیه دارد، خواه همه آنها در یک حمله باشد یا در حملات متعدّد.
١٠ – دیه ضربه ای که موجب دو نوع جراحت شود
سؤال: چنانچه جانى یک ضربه به چشم مجنىٌ علیه بزند و این یک ضربه باعث جراحت از نوع دامیه یا غیره و سیاه شدگى توأماً گردد، آیا دیه متعلّق به این دو اثر دو نوع است یا دیه فقط به جراحت دامیه تعلق مى گیرد؟
جواب: باید دیه هر دو را بپردازد.
١١ – دیه ضربه ای که موجب دو نوع جراحت شود
سؤال: چنانچه جانى یک ضربه به چشم مجنىٌ علیه بزند و این یک ضربه باعث جراحت از نوع دامیه یا غیره و سیاه شدگى توأماً گردد، آیا دیه متعلّق به این دو اثر دو نوع است یا دیه فقط به جراحت دامیه تعلق مى گیرد؟
جواب: باید دیه هر دو را بپردازد.
١٢ – دیه برای اهداء عضو بیمار مرگ مغزی
سؤال: در رساله شما مشاهده کردم که اهدای عضو بیمار مرگ مغزی دیه دارد، اینجانب نام خودم را به عنوان داوطلب اهدای عضو ثبت کرده ام؛ اگر راضی به گرفتن دیه نباشم باز گرفتن آن لازم است؟ اگر وصیت کنم چطور؟
جواب: هرگاه ورثه شما هم به این معنا موافقت کنند دیه لازم نیست.
١٣ – دیه فلج کردن گوش
سؤال: طبق ماده 389 مجازات اسلامی فلج کردن گوش دو ثلث دیه و بریدن گوش فلج ثلث دیه دارد. آیا این حکم صحیح است؟
جواب: حکم فوق صحیح است.
١٤ – تعلق دیه به نسبت تاثیر عوامل مختلف
سؤال: شخصى را بر روى زمین کشیده اند که در اثر این کار و سرمازدگى در کف پا و انگشتان پا و دست و پشت دست تاول ایجاد شده است، دیه اش چگونه تعیین مى گردد؟
جواب: دیه به نسبت تأثیر این امور، تعلّق مى گیرد.
١٥ – دیه کسی که قادر به نگهداری مدفوع نیست
سؤال: فردى در اثر جنایت شخص دیگرى حدود یک سال قادر به ضبط مدفوع خود نبوده ولى بعداً در اثر عمل جرّاحى قادر به ضبط مدفوع شده است، ولى ده در صد نقص عضو باقى است یعنى ده درصد قادر به ضبط مدفوع خود نیست و دادگاه هم در زمان بهبودى مى خواهد حکم صادر کند، آیا مصدوم، حقّ دیه کامل دارد یا حقّ ده درصد از دیه کامل؟
جواب: در این جا دیه کامل است.
١٦ – اگر دیه کمتر از هزینه درمان باشد
سؤال: در اثر تصادف یا نزاع، ضربه اى به کلیه هاى شخصى وارد و کلیه ها از بین رفته است، یا این که در اثر ضربه، على الدّوام باید تحت معالجه و مراقبت پزشک باشد، یا یکى از کلیه ها یا طحال و یا مثانه همان گونه شده است، تکلیف قاضى در این موارد براى صدور حکم چیست؟ مشروحاً جواب مرقوم فرمایید. در ضمن هزینه معالجه به عهده ضارب است یا مضروب؟ و در صورتى که به عهده مضروب باشد ممکن است دیه کفایت معالجه را نکند، جریان را چگونه باید اصلاح نمود؟
جواب: باید کارشناسان نظر دهند که این آسیب دیدگى عضو داخلى چند درصد کلّ بدن است (همان طور که در مجروحین جنگى محاسبه مى کنند) و سپس به همان نسبت از دیه کامله محاسبه کنند و اگر هزینه درمان بیشتر شود، احتیاط واجب این است که باقیمانده هزینه درمان را بدهند.
١٧ – دیه زخم عمیق صورت
سؤال: در یک نزاع، دو نفر فردى را مورد حمله خود قرار داده و ضرباتى به وسیله بیل و چهار شاخ آهنى (شانه دندانه دار) به سر و صورت او وارد مى سازند که به نظر پزشک قانونى ضربه هاى وارده بر سر، باعث ضربه مغزى شده و ضربه وارده به صورت، فقط سوراخ شدن گوشت صورت را در دو مورد باعث گردیده است و شخص مضروب بعد از چند ساعتى فوت مى کند. پزشک قانونى ضربه مغزى را علّت مرگ اعلام نموده است. اولیاى دم نیز به دلیل حضور در صحنه نزاع، دو نفر ضارب فوق الذّکر را قاتل معرفى کرده اند و قاضى شرع هم با اجراى قسامه نظر اولیاى دم را تأیید کرده است. در این مرحله شخص سوّمى ابراز مى دارد که ضربه وارده بر صورت توسط او بوده است. اکنون برفرض صادق بودن شخص سوّم در ادعایش سؤال این است که آیا شخص سوّم از نظر شرع مقدّس اسلام به عنوان شریک در قتل به حساب مى آید و یا این که باید دیه پرداخت کند و در صورت دوّم مقدار دیه (دو سوراخ عمیق در گوشت صورت با چهارشاخ) چه میزانى است؟
جواب: در فرض مسأله که ضربه صورت سبب قتل نبوده باید جانى دیه بپردازد و دیه آن اگر به استخوان نرسیده، براى هر زخمى سه شتر است.
١٨ – فوت به علت سهل انگاری مضروب در مداوا
سؤال: شخصی در حین نزاع به دیگری جراحتی وارد نموده که نوعا کشنده نیست و در صورت مراجعه به پزشک و مداوا، زخم بهبود می یابد (مثلا یک بند انگشت او را قطع نموده) اما شخص مجروح عمدا به پزشک مراجعه نمی کند و به مداوا نمی پردازد (یا به علت فقر و نداشتن هزینه درمان یا به علت بی مبالاتی و سهل انگاری یا بر اثر لجاجت و غیره) در نتیجه موضع جراحت دچار عفونت و سرایت به نقاط دیگر بدن شده و در نهایت منجر به مرگ شخص می گردد. در فرض مساله آیا ضارب مرتکب قتل عمد گردیده و باید قصاص شود یا اینکه چون قصد نتیجه قتل را نداشته، شبه عمد است یا اساسا قتل منتسب به او نبوده و تنها باید نسبت به جراحت، محکوم به قصاص یا دیه است؟
جواب: در فرض مسأله ضارب بیش از قصاص عضو در صورت عمد و دیه عضو در صورت غیرعمد ضامن نیست.
١٩ – دیه قطع انگشت در حین کار
سؤال: شخصى در اثر انفجار موادّ منفجره در کارخانه ریخته گرى (که صاحب کار بدون مجوّز قانونى مصرف مى کرده) انگشتش قطع شده است، آیا دیه آن برصاحب کار است؟ و اگر هست چه مقدار از نقدین مى باشد؟
جواب: هرگاه شخص مزبور با آگاهى از این امر خودش با موادّ منفجره کار کرده و انگشتانش قطع شده است، کسى ضامن نیست.
٢٠ – دیه طحال
سؤال: دیه طحال را توضیح دهید؟
جواب: هرگاه از بیرون جراحتى بر طحال وارد گردد، دیه جائفه دارد (و آن ثلث دیه کامله است) و اگر جراحتى در ظاهر وجود نداشته باشد و تنها از طریق ضربه یا مانند آن نقصى بر طحال وارد شود، باید کارشناسان مقدار نقص عضو را تعیین کرده و با مجموع دیه کامله انسان بسنجند و دیه را حساب کنند.
٢١ – دیه جدا کردن عضو از میت برای پیوند
سؤال: اگر نیاز به عضوى از اعضاى مرده باشد، و آن را از بدن او جدا کنند، آیا دیه دارد؟ دیه آن چه مقدار است؟ چه کسى باید بدهد؟ به چه کسى تعلّق مى گیرد؟ در صورت ثبوت دیه، آیا بین مسلمان و کافر از یک طرف، و کافر ذمّى و غیر ذمّى از سوى دیگر، فرقى هست؟
جواب: در چنین صورتى احتیاط پرداخت دیه است. و باید در راه خیرات براى آن میّت صرف شود، و حربى دیه ندارد.
٢١ – دیه جدا کردن عضو از میت برای پیوند
سؤال: اگر نیاز به عضوى از اعضاى مرده باشد، و آن را از بدن او جدا کنند، آیا دیه دارد؟ دیه آن چه مقدار است؟ چه کسى باید بدهد؟ به چه کسى تعلّق مى گیرد؟ در صورت ثبوت دیه، آیا بین مسلمان و کافر از یک طرف، و کافر ذمّى و غیر ذمّى از سوى دیگر، فرقى هست؟
جواب: در چنین صورتى احتیاط پرداخت دیه است. و باید در راه خیرات براى آن میّت صرف شود، و حربى دیه ندارد.
٢٢ – دیه قطع پا در اثر جراحت
سؤال: پاى شخصى در تصادف آسیب دیده، بدین جهت مجبور شده اند آن را قطع کنند، آیا دیه دارد؟
جواب: در صورتى که پاى او طورى مجروح شده که به کلّى از کار افتاده، و ناچارند آن را قطع کنند، باید دیه قطع پا را بدهند.
٢٣ – دیه دستگاه تناسلی
سؤال: پسرم توسّط یک پزشک ختنه شد. به دلیل بى احتیاطى و عدم مهارت در عمل جرّاحى، خسارات ذیل بر ایشان وارد شد:
1ـ از بین رفتن تمام پوست روى آلت.
2ـ قطع قسمتى از آلت.
3ـ تنگ شدن مجراى بول و کج شدن آلت.
4ـ از بین رفتن توان مقاربت و لذّت جنسى (به دلیل فقدان پوست طبیعى روى آلت) و عدم انزال، که نتیجه آن عدم تولید مثل و بارورى است.
5ـ عمل جرّاحى آلت و ترمیم پلاستیکى.
دیه ضایعات فوق چیست؟
جواب: نسبت به ضایعاتى که در پوست آلت و تنگى مجرا و کج شدن به وجود آمده، طبق تشخیص کارشناس ارش تعلّق مى گیرد. و در مورد عدم بارورى، اگر بعد از معالجه مسأله حل نشود، آن نیز ارش دارد.
٢٤ – دیه اعضای داخلی بدن
سؤال: آیا اعضاى داخلى بدن داراى دیه مقرّر و معیّن هستند، یا ارش دارند؟
جواب: این اعضا مشمول ارش مى باشند; و قاعده وحدت و تعدّد در این اعضا جارى نمى شود.
٢٥ – دیه از بین بردن پلک های چشم
سؤال: با توجّه به این که فقهاى عظیم الشأن دیه مجموع چهار پلک دو چشم را دیه کامل ذکر کرده، و بین پلکهاى بالا و پایین فرق قائلند. به این صورت که ثلث دیه کامل را براى پلکهاى بالا، و براى پلکهاى پایین نصف دیه کامل قرار داده اند، لطفاً بفرمایید:
اوّلا: با توجّه به امکانات جرّاحى امروزى در چشم پزشکى، و جرّاحى ترمیمى، مى توان گفت که تقریباً همیشه امکان ترمیم پلکها وجود دارد. آیا در این صورت نیز دیه کامل دارد، یا نظر اهل خبره در مورد ترمیم و عدم ترمیم، در تعیین مقدار دیه مؤثّر است؟
ثانیاً: از نظر ارزش عضوى، و نحوه درمان، بین پلکهاى بالا و پایین اختلاف محسوسى با توجّه به پیشرفت علم پزشکى مشاهده نمى شود. آیا اختلاف دیه منصوص است و باید اطاعت کنیم، یا امکان تغییر بر مبناى نظریّه پزشکى و خبرگان وجود دارد؟
ثالثاً: در صورتى که پلکهاى بالا ثلث دیه داشته باشد، و پلکهاى پایین نصف دیه کامل، تکلیف باقیمانده چه مى شود؟
جواب: در صورتى که از طریق جرّاحى امروز، کاملا ترمیم شود باید ارش پرداخت شود. و چنانچه نقصانى باقى بماند، باید به نسبت محاسبه شود. در ضمن همان گونه که نوشته اید دیه پلک بالا ثلث، و پلک پایین نصف، و باقیمانده (یک سدس) ملغى است.
٢٦ – دیه شکستن یا فاسد کردن بینی
سؤال: با توجّه به مادّه 442 قانون مجازات اسلامى، مبنى بر این که: «دیه شکستن استخوان هر عضوى که براى آن عضو دیه معیّنى است، خُمس آن مى باشد، و اگر معالجه شود و بدون عیب گردد، دیه آن 54 دیه شکستن آن است...»، و مادّه 382 همان قانون، مبنى بر این که: «اگر با شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن، بینى را فاسد کنند، در صورتى که اصلاح نشود، موجب دیه کامله است، و اگر بدون عیب جبران شود، دیه آن یک صد دینار مى باشد» و نظر به رویّه حاکم در اکثر محاکم، که هرگاه بینى در اثر صدمات عمدى یا غیر عمدى صرفاً دچار شکستگى شود، احتساب دیه را خارج از قاعده کلّى ملحوظ در مادّه 442 قانون مجازات اسلامى دانسته، و مستند به مادّه 382 قانون مذکور، جانى در صورت اصلاح شکستگى، محکوم به پرداخت یک صد دینار مى گردد، و در صورت عدم اصلاح، یک دیه کامله منظور مى گردد. در حالى که به نظر مى رسد موضوع این مادّه فساد بینى مى باشد، و شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن به عنوان اسباب فساد بینى مطرح گردیده، نه از مصادیق آن. لذا با عنایت به ابهام در مفهوم و مصادیق فساد بینى، بفرمایید:
اوّلا: منظور از فساد بینى به طور مشخّص چه مى باشد؟ و چگونه جبران مى گردد؟
ثانیاً: دیه شکستن بینى در صور مختلف چه مقدار مى باشد؟
جواب: اوّلا: منظور از فساد بینى آن است که بر اثر عفونتِ جنایت، یا پاشیدن اسید، یا مانند آن، کلّ بینى از بین برود. ثانیاً در صورت فساد کامل، دیه کامله دارد، و در صورت شکستن و فساد ناقص، اعمّ از این که جبران شود یا نشود، رجوع به ارش خواهد شد.
٢٧ – دیه سوراخ کردن بینی
سؤال: فقها براى از بین بردن هر یک از سوراخهاى بینى ثلث دیه کامل، و براى سوراخ کردن بینى (به طورى که هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن پاره شود، یا این که آن را سوراخ نماید) در صورتى که باعث از بین رفتن آن نشود ثلث دیه کامل، و اگر جبران و اصلاح شود خُمس دیه کامل در نظر گرفته اند. لطفاً بفرمایید:
اوّلا: منظور از سوراخ کردن بینى چیست؟ آیا منظور بسته شدن بینى، یا قطع شدن، یا تغییر شکل عضو آن مى باشد؟
ثانیاً: آیا سوراخ کردن دیواره بین مجارى بینى، که از عوارض عملهاى جرّاحى داخل بینى است، نیز مشمول این حکم مى گردد؟
ثالثاً: با توجّه به معالجات ترمیمى امروز تکلیف چیست؟ آیا همان دیه منظور است، یا مى توان آن را کم یا زیاد نمود؟
جواب: منظور از سوراخ کردن این است که مثلا با نوک خنجرى از یک طرف بینى بزنند و از طرف مقابل بیرون آید. و در شرایط فعلى که به راحتى قابل ترمیم است، دیه تبدیل به ارش مى شود.
٢٨ – دیه گوش
سؤال: با توجّه به این که گوش شامل سه بخش خارجى، میانى و داخلى است، و با عنایت به این که فرموده اند: «از بین بردن مجموع دو گوش دیه کامل دارد.»
اوّلا: آیا لاله گوش دیه کامل دارد، یا از بین بردن هر سه قسمت مذکور دیه کامل دارد؟
ثانیاً: در صورت از بین بردن قسمتهاى میانى و داخلى تکلیف چیست؟
ثالثاً: منظور از فلج کردن گوش چیست؟ و دیه آن چه مقدار است؟
جواب: لاله هر دو گوش اگر از بیخ کنده شود دیه کامل دارد. و امّا نسبت به بقیّه، اگر شنوایى از کار بیفتد آن هم دیه کامل دارد. و منظور از فلج کردن گوش آن است که لاله چنان آسیب ببیند که خود را رها کند، و مانند یک قطعه گوشت آویزان شود. و دیه فلج کردن دو سوّم دیه کامله است.
٢٩ – قطع انگشت میت توسط پزشکی قانونی
سؤال: لطفاً فتواى شریف را درباره سؤال هاى زیر مرقوم فرمایید:
الف) در مواردى که به دلیل ضرورتِ تشخیصِ هویّتِ میّتِ مجهول الهویّه، قطع انگشتان وى تجویز مى شود، آیا دیه نیز دارد؟
ب) در صورت ثبوت دیه، مقدار آن چه اندازه، و بر عهده کیست؟ و نحوه مصرف آن چگونه است؟
ج) در صورت ثبوت دیه بر مباشر قطع، آیا او مى تواند ذمّه خود را برىء کرده، و آن را بر عهده کسانى که خواستار تشخیص هویّت میّت هستند، یا بیت المال بگذارد؟
جواب: قطع انگشتان در مواردى که شرعاً جایز است دیه ندارد.
٣٠ – جراحاتی که موجب عدم رویش موی سر و صورت شود
سؤال: با توجّه به این که از بین بردن موى سر و صورت و ابرو دیه معیّن دارد، چنانچه جراحتى مثل متلاحمه یا موضحه سبب از بین رفتن قسمتى از موى سر، یا صورت، یا ابرو شود; به گونه اى که دیگر نروید، به علاوه نقص زیبایى ایجاد شود. آیا هم دیه جراحت، و هم دیه مو، و هم ارش زیبایى گرفته مى شود؟
جواب: فقط دیه جراحت و دیه مو (البتّه به نسبت مقدار مو) پرداخته مى شود.
٣١ – دیه صدمات وارده به مغز
سؤال: آیا مغز به عنوان یک عضو حیاتى داراى ارش است، یا دیه؟ قسمتهاى مختلف و اعضاى مرتبط با مغز، از قبیل سطح نخاعى، تحتانى، قشرى و مانند آن، هر کدام داراى ارش یا دیه خاصّى هستند؟
جواب: هر کدام داراى ارش هستند، و اگر آسیب به مغز سبب از میان رفتن منافع (مانند تکلّم و گویایى و مانند آن) شود دیه منافع جارى است.
٣١ – دیه صدمات وارده به مغز
سؤال: آیا مغز به عنوان یک عضو حیاتى داراى ارش است، یا دیه؟ قسمتهاى مختلف و اعضاى مرتبط با مغز، از قبیل سطح نخاعى، تحتانى، قشرى و مانند آن، هر کدام داراى ارش یا دیه خاصّى هستند؟
جواب: هر کدام داراى ارش هستند، و اگر آسیب به مغز سبب از میان رفتن منافع (مانند تکلّم و گویایى و مانند آن) شود دیه منافع جارى است.
٣٢ – ازاله بکارت با انگشت
سؤال: اگر ازاله بکارت دختر با انگشت، یا شىء دیگر صورت گیرد، حکم ارش البکارة چیست؟ آیا رضایت یا عدم رضایت وى در حکم تأثیرى دارد؟
جواب: مهر المثل تعلق مى گیرد. ولى در صورت رضایت دختر، احتیاط مصالحه است.
٣٣ – تعلق مهرالمثل در صورت اقرار به زنا
سؤال: چنانچه مردى یک بار اقرار به زنا کند، آیا مى توان او را به پرداخت ارش البکارة، یا مهر المثل (در صورت تحقّق شرایط آن،) محکوم کرد؟
جواب: احتیاط واجب آن است که اگر اقرار به تحقّق زناى به عنف، یا ازاله بکارت به عنف کرده باشد، مهر المثل را بپردازد.
٣٤ – ازاله بکارت در فرض اغفال و عدم اغفال دختر
سؤال: پسر و دخترى با یکدیگر رابطه نامشروع برقرار کرده، و در نتیجه بکارت دختر زائل شده است. لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1ـ اگر عمل با رضایت دختر و بدون اغفال صورت گرفته باشد، حکم مسأله چیست؟
2ـ اگر عمل با رضایت ولى با اغفال دختر همراه بوده باشد، آیا ارش البکارة تعلّق مى گیرد؟
جواب: 1- در فرض مسأله، ارش البکارة یا مهر المثل تعلّق نمى گیرد.
2- چنانچه منظور از اغفال این است که رضایت به مادون آمیزش داده، ولى او آمیزش کرده، باید مهر المثل او را بدهد. و اگر منظور از اغفال این است که پسر به او اطمینان داده که ازاله بکارت نخواهد شد، باید ارش البکارة بپردازد.
٣٥ – ازاله بکارت در اثر وضع حمل
سؤال: زنى در اثر تفخیذ اجبارى حامله شده، و بر اثر وضع حمل بکارت وى زائل گشته است. آیا دیه، یا ارش البکارة، یا مهر المثل، به وى تعلّق مى گیرد؟
جواب: تنها مهر المثل تعلّق مى گیرد.
٣٦ – ازاله ناقص بکارت
سؤال: آیا بین ازاله ناقص و کامل فرق است؟ پزشکى قانونى، پرده بکارت را به 12 ناحیه، که اصطلاحاً به آن ساعت مى گویند، تقسیم کرده، که از 1 شروع و به 12 ختم مى گردد. پزشکان در گواهیهاى خود مثلا مى نویسند: «پارگى در ساعت 5 و 6 وجود دارد.» به نظر مى رسد که باید دید آیا پرده بکارت ناقص داراى ارزش است؟ مثلا اگر کوزه اى بشکند خواه از یک قسمت بشکند، یا از چند قسمت، دیگر ارزش ندارد. امّا اگر پارچه اى پاره شود، اگر از یک قسمت پاره شود، باقیمانده آن داراى ارزش است. حال باید دید که پرده بکارت از مثال اوّل است، یا دوّم؟
جواب: در هر حال مهر المثل تعلّق مى گیرد.
٣٧ – ازاله بکارت زنی که مهر المثل او بیش از دیه کامل است
سؤال: در مواردى که براى ازاله بکارت مهر المثل تعیین شده، مثل موردى که با انگشت ازاله بکارت گردد، چنانچه میزان مهر المثل از دیه کامله یک زن بیشتر باشد، آیا مجنىّ علیها به میزان دیه کامله استحقاق دارد، یا زائد بر دیه هم قابل مطالبه است؟ همانند موردى که هرگاه کسى موى زنى را از بین ببرد، ولى دوباره بروید، مقرّر شده اگر مهر المثل بیشتر از دیه کامل باشد، فقط به مقدار دیه بپردازد. در مورد سؤال چگونه است؟
جواب: بیش از دیه استحقاق ندارد.
٣٨ – صدمات پوستی که منجر به عدم رویش مو شود
سؤال: در بسیارى از جنایات و حوادثى که منجر به صدمه پوستى، یا کندن پوست مى گردد، مسلّماً علاوه بر صدمه پوستى، عدم رویش مو نیز حادث مى گردد. آیا براى عدم رویش مو نیز دیه یا ارشى در نظر گرفته مى شود؟ آیا تمام موهاى بدنچنین است، یا این که اعضاى بدن از نظر رویش و عدم رویش مو متفاوتند؟
جواب: هر دو دیه دارد; مشروط بر این که موها در موضعى باشد که فقدان آن عیب محسوب شود; مانند موى سر و ابروها و صورت مردان و امثال آن.
٣٩ – تراشیدن موی سر و صورت دیگری بدون رضایت
سؤال: آیا تراشیدن موى سر و صورت شخصى، بدون رضایت او دیه یا ارش دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا رویش مجدّد مو و عدم رویش آن، یا زن و مرد بودن مجنىّ علیه، تأثیرى در حکم دارد؟
جواب: در سر و صورت مرد اگر طورى مو ازاله کند که نروید هرکدام یک دیه دارد، و همچنین در موى سر زن. و اگر بروید در مرد احتیاط مصالحه به ارش است، و در زن دیه آن مهر المثل عادلانه است.
٤٠ – نحوه قصاص و دیه قاتلی که دو نفر را نیز مجروح ساخته
سؤال: چنانچه شخصى مرتکب یک فقره قتل عمد، و دو فقره ایراد ضرب و جرح عمدى گردد، و اولیاى دم مقتول خواهان قصاص باشند، و قاتل مالى براى پرداختن دیه نسبت به دو نفر مجنىّ علیهما (مورد ضرب و جرح) نداشته باشد، آیا اجراى قصاص قبل از پرداخت دیه امکان پذیر مى باشد؟ در صورت منفى بودن، پرداخت دیه چگونه میسّر مى باشد؟
جواب: قصاص طبق تقاضاى اولیاى دم انجام مى گیرد، و شخص جانى اگر مالى داشته باشد، دیه را از اموال او مى پردازند، در غیر این صورت به ذمّه میّت مى ماند. و اگر جنایت بر اعضا عمدى و قابل قصاص باشد، نخست آنها قصاص مى کنند، بعد قصاص قتل انجام مى شود.
٤١ – برداشتن عضو فرد زنده
سؤال: آیا برداشتن عضوى از بدن فرد زنده جهت پیوند، مستلزم پرداخت دیه مى باشد؟
جواب: اگر با اجازه خود او باشد و خطرى او را تهدید نکند جایز است و دیه ندارد
٤١ – برداشتن عضو فرد زنده
سؤال: آیا برداشتن عضوى از بدن فرد زنده جهت پیوند، مستلزم پرداخت دیه مى باشد؟
جواب: اگر با اجازه خود او باشد و خطرى او را تهدید نکند جایز است و دیه ندارد.
٤٢ – شکافتن رگ مصدوم برای تشخیص جراحت
سؤال: اگر براى تشخیص حیات یا مرگ مصدومى تنها راه، منحصر به شکافتن یکى از شریانهاى وى باشد بفرمایید:
الف) آیا این کار جایز است؟
ب) آیا این عمل در صورت ضرورت مستلزم پرداخت دیه مى باشد و دیه آن به عهده کیست؟
جواب: جایز است و دیه هم ندارد.
٤٣ – دیه کلیه
سؤال: دیه کلیه چیست؟
جواب: در مورد دو کلیه حکم دیه کامل جارى مى شود چون موجب هلاکت مى شود و در مورد یک کلیه نیز احتیاط واجب آن است که نصف دیه را بپردازد