انهار
انهار
مطالب خواندنی

7 صفر

بزرگ نمایی کوچک نمایی

هفتم صفر سال 128 هجرى قمرى

   ·    میلاد مسعود امام موسى کاظم علیه السّلام ، امام هفتم شیعیان

امام موسى کاظم علیه السّلام در هفتم صفر سال 128 هجرى قمرى در اءبوامحلى میان مکه و مدینه  دیده به جهان گشود و با نور خود جهان هستى را روشن کرد.

پدرش امام جعفر صادق علیه السّلام امام ششم شیعیان ، و مادرش حمیده بربریه ، معروف به حمیده مصفاة است .
امام موسى بن جعفر علیه السّلام ملقب به کاظم ، صابر، صالح ، امین و عبد صالح است و کنیه شریف او، ابوابراهیم ، ابوالحسن و ابوعلى است که در میان محدثان به ابوالحسن اوّل معروف است .

امام کاظم علیه السّلام در مکتب علمى و معنوى پدرش امام جعفرصادق علیه السّلام پرورش یافت و در میان علویان که نخبگان امت اسلام و پاک ترین ریشه هاى انسانى بودند، به بزرگى و شرافت نایل آمد. به طورى که پس از شهادت پدرش ‍ امام جعفرصادق علیه السّلام در شوال 148 قمرى ، به مقام عظماى ولایت و امامت رسید و اکثر یاران و اصحاب پدرش به امامتش اقرار و اعتراف کردند.

امام کاظم علیه السّلام در عصر حکومت مروان بن محمداموى معروف به مروان حمار که آخرین خلیفه امویان بود، به دنیا آمد و در آن زمان جنبش عظیمى بر ضد امویان ، جهان اسلام را فراگرفته بود و سرانجام در محرم سال 132 قمرى با کشته شدن مروان حمار، حکومت 98 ساله امویان به پایان آمد و بنى عباس که شاخه اى از هاشمیان بودند، حکومت مسلمانان را به دست گرفتند. آنان گرچه قیام خویش را با عنوان  الرّضا من آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله  آغاز کرده و به پیروزى رسانیده بودند ولى پس از به دست گرفتن قدرت ، علویان را که تنها بازماندگان خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بودند، از سیاست و حکومت به کنارى نهادند.

بنى عباس ، به ویژه منصوردوانقى دومین خلیفه عباسى  مبارزه بى امانى با سادات حسنى و سادات حسینى در پیش گرفتند و چون آنان را رقیبان اصلى و جدى خود مى دانستند، تلاش کردند تا آنان را به طور کلى ریشه کن نمایند.

امام موسى کاظم علیه السّلام در مدت عمر شریف خویش ، علاوه بر حکومت مروان بن محمداموى ، حکومت ستم گرانه پنج تن از عباسیان یعنى : سفاح ، منصور، مهدى ، هادى و هارون  را تحمل کرد.

آن حضرت چند بار در عصر مهدى ، هادى و هاروى از مدینه به بغداد فراخوانده شد و مورد آزار و شکنجه هاى حکومتى قرارگرفت .

امام موسى کاظم علیه السّلام در 20 سالگى به امامت رسید. مدت امامت آن حضرت ، 35 سال بود و امامت آن حضرت مصادف بود با خلافت و حکومت هاى پى درپى منصور، مهدى ، هادى و هارون الرشید.

آن حضرت جمعا به مدت 14 سال ، به روایتى 7 سال و به روایت دیگر 4 سال از عمر شریف خود را در زندان هاى عباسیان گذرانید.

سرانجام در 55 سالگى ، در بیست وپنجم رجب سال 183 قمرى در زندان سندى بن شاهک در بغداد، به دستور هارون مسموم گردید و بر اءثر این مسمومیت به شهادت نایل آمد.

بدن شریف آن حضرت را پس از شهادت ، از زندان بیرون آورده و در مقابر قریش در حوالى بغداد، که هم اکنون معروف به کاظمین است ، دفن نمودند.

صاحب کشف الغمه ، در توصیف امام هفتم شیعیان چنین آورده است :

او، پیشوایى کبیرالقدر، عظیم الشاءن و کثیرالتهجد بود. در اجتهاد، تلاش فراوان و در عمل کوشش تمام مى نمود. کرامت هایش براى همگان مشهود بود. در عبادت هایش مواظب طاعات بود. در شب ، بیدار و به سجده و عبادت مى پرداخت و در روز، روزه دار بود و تصدق مى کرد. به خاطر بردبارى زیاد و بخشش از خطاکاران ، به کاظم فروبرنده خشم  معروف گردید. در برابر بدى ها، نیکى مى کرد و از جنایت جنایت کاران مى گذشت . به خاطر کثرت عبادت ، عبدصالح خوانده شد. در عراق به باب الحوائج الى الله معروف گردید و برآورده شدن نیازها و حاجت هاى توسل جویان به کرامت ها و مقام هاى وى بستگى تمام یافت و عقل در آن امور به حیرت و علم به حیرانى افتاد. به همین جهت ، عقل و علم حکم مى کنند که او در نزد پروردگار داراى مقام و قدم صدق است و این ، هم چنان تداوم دارد.

اَلسّلامُ عَلیک یا بابَ الحَوائج الى اللّه ، یا حُجّة اللّه عَلى خَلقِه ، یا مَولاىَ مُوسَى بن جَعفر عَلَیه وَ على آبائه الطّاهرین وَ على اءبنائه المَعصُومین آلاف التحیة و السّلام  و رحمة الله و برکاته .


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -