انهار
انهار
مطالب خواندنی

حدّ ارتداد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1868 :چنانچه فرد مسلمان فطرى، در مقام احتجاج و منازعه با عدّه اى در مورد ائمه اطهار (عليهم السلام) اين كلمات را به زبان آورد: (كدام دين؟ كدام قرآن؟ پيامبر (صلى الله عليه وآله) و على (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) چه كسى بودند؟ همه اينها دروغ است)، آيا استعمال الفاظ فوق، از مصاديق سبّ و دشنام به آن بزرگواران مى باشد؟

جواب: اگر در شرايط عادى و با توجه و التفات، جملات مذكوره را به زبان بياورد، و از طرفى مانند حضرت ابراهيم (عليه السلام) در مقام تمهيد مقدمه، براى ابطال نظر ديگران نباشد، جملات مذكوره چون انكار اصل دين و قرآن و رسالت است، موجب ارتداد است. و داخل در عنوان سبّ نيست. و در مفروض سؤال، ارتداد فطرى است.

سؤال 1869 :شخصى نه اهل نماز و نه روزه است. در حين صحبت با همكارانش، نعوذبالله نسبت به خداوند متعال فحّاشى خواهر كرده است و بار دوّم تكرار كرده و گفته است: كه چه كسى آخرت را ديده، تكليف شرعى ما دراين باره چيست؟ مرقوم بفرماييد.

جواب: از موضوع شخصى اطلاع ندارم. بطور كلّى اگر كسى با قصد و التفات و اختيار نسبت به خداوند ـ العياذ بالله ـ فحّاشى كند. هرچند به نحو مفروض در سؤال، فحش بدهد قتلش واجب مى شود: ولى تا به مطالب مذكوره يقين حاصل نشود، قتل جايز نيست

سؤال 1870 :شخصى براى فرار از پاكستان و سكنى در كشورهاى اروپايى خود را قاديانى معرفى كرده است، حال در مراجعت مى خواهد با دختر مسلمانى ازدواج كند، آيا مى توان با او ازدواج كرد؟

جواب: اگر فرد مزبور، منكر نبوّت نبىّ اكرم (صلى الله عليه وآله) يا يكى از ضروريات دين باشد; كافر محسوب مى شود و نمى توان با او ازدواج كرد. امّا اگر دروغ گفته و براى گرفتن گذرنامه اين تمهيد را به كار برده، هرچند گناه كرده است، ولى كافر نيست و مى توان با او ازدواج كرد.

شرب خمر
سؤال 1871 :شخصى الكل سفيد و شكر و آب را مخلوط كرده و نوشيده است، آيا حكم شرب خمر را دارد؟

جواب: اگر مخلوط مذكور، مسكر باشد و شخص مى دانسته كه مسكر است و آشاميده، استحقاق حدّ شربِ خمر را دارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -