آيا آيةالله بروجردي به خاطر 28 مرداد به شاه پيام تبريک فرستاده است؟
مقدمه: به گواهی تاریخ، همواره علمای دین در پی حمایت و حفاظت از منافع مردم و جامعه بوده و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند.یکی از نقاطی که جامعه از آن دچار آسیب شده و می شود، مسائل سیاسی می باشد که از قدیم و در تمام زمان ها وجود داشته است بگونهای که در برخی از موارد می توان آن را تنها عامل تهدید آمیز فراروی مردم تلقی نمود.
در بررسی تاریخ عملکرد سیاسی عالمان دینی می بینیم که روزی برای پیاده سازی احکام دین در جامعه، قضیه مشروطه،زمانی برای جلوگیری از مفاسد دخانیات و هدر رفت منافع ملی،موضوع تحریم تنباکو،روزی دیگر برای پیش گیری از تاراج منابع نفتی این مرز و بوم،بحث ملی کردن صنعت نفت و روزی هم برای طرد عمال بیگانگانی که در تلاش برای نابودی این مردم کمر همت بر بسته بودند و در این راه از تمام امکانات و فرصت ها بهره می گرفتند انقلاب بی نظیر اسلامی رخ داده است که جملگی به رهبری عالمان بزرگوار تشیع بوده است و مردم نیز به حمایت از ایشان،تلاش های بسیاری نمودهاند و در تمام صحنه ها حضوری تعیین کننده داشته اند.
این حقایق گویای آن است که تحت هیچ شرائطی علمای ما،حاضر به کنار آمدن با بیگانگان نبوده و همواره بر تامین منافع ملت و مملکت تاکید و اصرار داشته اند.
یکی از موضوعاتی که در تاریخ سیاسی کشور بزرگ ایران اتفاق افتاده است کودتای 28 مراد ماه 1332 ه.ش می باشدکه مسایل گوناگونی پیرامون آن مطرح شده و می شود که از جمله موضوع عملکرد روحانیت بطور عموم و نظرگاه و رویکرد حضرت آیةالله العظمی بروجردی(ره) در قبال این حادثه،بطور خاص می باشد.
قبلا باید دانست که از قدیم الایام ، عموما علما و مراجع دینی در مسایل سیاسی دخالت نمیکردهاند مگر به دو سبب:
اولاً: اوضاع حکومت نسبت به رعایت مسایل دینی به قدری وخیم گردیده که دیگر جای تحمل و مماشات و به اصطلاح جای تسامح و چشم پوشی ازآن نبوده است.به تعبیر دیگر آنقدر حاکمان از دین دور شده که دین در معرض تهدید حذف از اجتماع قرار میگرفت که اینان از باب عمل به تکلیف دینی( به این که همان گونه که در برخی احادیث نیز آمده است عالم اگر در برابر بدعت ها سکوت کند مشمول لعن خداوند می گردد.[1] اقدامات عملی صورت داده و در برابر حکومت ها قیام می نمودند که بعنوان مثال انقلاب اسلامی میتواند نمونه بارزی برای این مهم باشد.
ثانیاً: در برخی مواردی که علما در مسایل سیاسی دخالت کرده و یا بعضا وارد مناصب حکومتی شده اند مثل علامه مجلسی،شیخ بهایی،محقق کرکی و...(در عصر صفویه) برای ترویج دین و حفظ منافع مردم بوده است.هرچند برخی از این بزرگواران این حکومت را نامشروع می دانسته اند ولی بخاطر موضوع فوق،به همکاری با آنان اقدام میکردهاند.
حال باید دید که عالم و مرجع بزرگ جهان تشیع حضرت آیةالله العظمی بروجردی جزء کدام دسته قرار می گیرندکه بدون تردید می توان ایشان را در قسم اول دانست و عملکرد ایشان نسبت به برخی مسایل سیاسی از قبیل موضوع کودتای 28 مرداد ماه 32 را از این جهت می توان ارزیابی نمود زیرا اگر در این مقطع زمانی ایشان با بازگشت شاه مخالفتی نداشتند تنها بدین خاطر بودکه اگر شاه برنمیگشت حکومت با یک کودتای کمونیستی سقوط میکرد و این در مقایسه با حکومت شاه که لااقل در چارچوب قانون باید مروج مذهب جعفری میبود، جلوه نامناسبی داشت و نمیشد روی آن حساب کرد و ممکن بود در حکومت کمونیستی اصل و اساس دین زیرپاگذاشته شود.به تعبیر دیگر،آیت الله بروجردی برای دفع افسد(سلطه کمونیستی) به فاسد(سلطه شاه) نظر داشتند نه این که حکومت شاه را تایید کرده و از آن حمایت نمایند تا از این طریق مشروعیت یابد و در نهایت توهم شود که ایشان با کودتاگران همکاری نموده اند تا شاه به ایران بازگردد.
ایشان نسبت به شاه و حامیان وی از جمله آمریکا و انگلیس بی تفاوت و بی اعتنا بودند و به آنان ارزشی نمی نهادند و در بسیاری مواقع در مخالفت با آنان بودند. بعنوان مثال ما در اینجا به یک نمونه از برخورد ایشان با رژیم شاه اشاره میکنیم .
نقل می کنند که بی توجهی و بی اعتنایی حضرت آیةالله بروجردی به دربار به حدی بود که ایشان از دیدار هیئت اعزامی از سوی شاه به قم، خودداری و کمک های او برای ساختن مسجد اعظم را رد نمودند.[2]
حداکثر سخنی که در این میان وجود دارد این است که آیةاللهبروجردی در پی حادثه 28 مرداد ماه به شاه پیام دادهاند که در این باره بایدگفت ایشان تنها در بازگشت شاه، تلگرافی با این مضمون برای او فرستادند(که با توجه به علت این عمل که ذیلا ذکر می شود گویای همان دغدغهای است که در قسم اول قبلا اشاره شد که طبعا جای ایراد و انتقاد نخواهد بود) :«پیشگاه مبارک اعلی حضرت همایون شاهنشاه خلد الله ملکه، امید است ورود مسعود اعلی حضرت به ایران مبارک و موجب اصلاح مفاسد ماضیه و عظمت اسلام و آسایش مسلمین باشد»
آیةاللهبروجردی در بیان علت این عمل فرموده اند در چنین شرایطی نمیتوان شاه را تضعیف کرد چراکه فشار اجانب درکار است و من بیش از این مصلحت نمی دانم که دولت تضعیف شود زیرا شاه از خودش اختیار ندارد و تحت فشار دولتهای بیگانه است و اگر احساس کند جای پایش در ایران سست است ممکن است به طور کامل تسلیم بیگانه شود.[3]
خلاصه سخن اینکه این عالم بزرگوار ومرجع تقلید جهان تشیع،نسبت به دربار و درباریان و بطور کلی حکومت شاهنشاهی و عمال بیگانه او نظر مثبتی نداشته و تنها در مواقع ضروری و بحرانی به برخی اقدامات لازم مبادرت می نموده اندکه در حقیقت امری اجتناب ناپذیر بوده که بر اساس مصالح صورت می گرفته است.
[1] بحار الانوار ج 54 ص 234
[3] آیةالله بروجردی و سیاست. مجله دانش پژوهان پاییز و زمستان 1382. شماره 4 به نقل از سايت حوزه