انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  1272: الف ـ آيا لقاح آزمايشگاهى در صورتى که اسپرم و تخمک از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟

 ب ـ بر فرض جواز، آيا جايز است اين کار توسط پزشکان اجنبى صورت بگيرد؟ و آيا فرزندى که از اين طريق به دنيا مى‏آيد ملحق به زن و شوهرى است که صاحب اسپرم و تخمک هستند؟

 ج ـ بر فرض که عمل مذکور فى‌نفسه جايز نباشد، آيا موردى که نجات زندگى زناشويى متوقف بر آن باشد، از حکم عدم جواز استثنا مى‏شود؟

جواب:  الف ـ عمل مذکور فى‏نفسه اشکال ندارد ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.

 ب ـ کودکى که از اين طريق متولد مى‏شود ملحق به زن و شوهرى است که صاحب اسپرم و تخمک هستند.

 ج ـ گفته شد که عمل مذکور فى‌نفسه جايز است.

 

سؤال  1273: گاهى بعضى از زوج‏ها به علت عدم تخمک گذارى در زن که وجود آن براى عمل لقاح ضرورى است، مجبور به جدايى شده و يا به علت عدم امکان درمان بيمارى و بچه‏دار نشدن، با مشکلات زناشويى و روحى مواجه مى‏شوند، آيا در اين صورت جايز است که به روش علمى از تخمک‏گذارى زن ديگرى براى انجام عمل لقاح با نطفه شوهر در خارج از رحم استفاده شود و سپس نطفه لقاح يافته به رحم آن زن منتقل گردد؟

جواب:  عمل مذکور هرچند فى‏نفسه اشکال ندارد ولى کودکى که از اين طريق متولد مى‏شود ملحق به صاحب نطفه و تخمک بوده و الحاق آن به زنى که صاحب رحم است مشکل مى‏باشد لذا بايد نسبت به احکام شرعى مربوط به نسب، احتياط رعايت شود.

 

سؤال  1274: اگر نطفه از شوهر گرفته شود و بعد از وفات او با تخمک همسرش لقاح شده و سپس به رحم او منتقل شود، اولاً آيا اين عمل شرعاً جايز است؟ ثانياً آيا کودکى که متولد مى‏شود فرزند آن مرد است و از نظر شرعى به او ملحق مى‏شود؟ و ثالثاً آيا فرزندى که به دنيا مى‏آيد از صاحب نطفه ارث مى‏برد؟

جواب:  عمل مذکور فى‏نفسه اشکال ندارد و کودک به صاحب تخمک و رحم ملحق مى‏شود و الحاق آن به صاحب نطفه هم بعيد نيست ولى از او ارث نمى‏برد.

 

سؤال  1275: آيا تلقيح نطفه مردى اجنبى به همسر مردى که بچه‏دار نمى‏شود، از طريق قراردادن نطفه در رحم او جايز است؟

جواب:  تلقيح زن از طريق نطفه مرد اجنبى فى‏نفسه اشکال ندارد ولى بايد از مقدمات حرام از قبيل نگاه و لمس حرام و غير آنها اجتناب شود و به هر حال در صورتى که با اين روش کودکى به دنيا بيايد، ملحق به شوهر آن زن نمى‏شود بلکه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است که صاحب رحم و تخمک است.

 

سؤال  1276: اگر زن شوهردارى به علت يائسگى يا غير آن تخمک‏گذارى نکند، آيا جايز است تخمکى از زن دوم شوهرش بعد از تلقيح با نطفه شوهر به رحم او منتقل شود؟ و آيا در اين مورد تفاوتى هست بين اينکه او يا زن دوم همسر دائم باشند يا موقت؟

 2 ـ کداميک از دو زن مادر کودک خواهند بود؟ صاحب تخمک يا صاحب رحم؟

 3 ـ آيا اين عمل در صورتى که نياز به تخمک همسر ديگر به خاطر ضعف تخمک زن صاحب رحم باشد به حدّى که در صورت لقاح نطفه شوهر با آن، خوف اين وجود داشته باشد که کودک معيوب متولد شود، نيز جايز است؟

جواب:  1 ـ اصل عمل مذکور شرعاً مانعى ندارد و در اين حکم، فرقى نيست بين اينکه نکاح آنان دائم باشد يا منقطع و يا يکى دائم باشد و يکى منقطع.

 2 ـ کودک ملحق به صاحب اسپرم و تخمک است و الحاق او به صاحب رحم هم، مشکل است، بنا بر اين بايد در ترتيب آثار نسب، نسبت به وى احتياط مراعات شود.

 3 ـ اين کار فى‏نفسه جايز است.

 

سؤال  1277: آيا در صورتهاى زير تلقيح زن با نطفه شوهرش که از دنيا رفته، جايز است؟

 الف ـ بعد از وفات شوهر ولى قبل از انقضاى عدّة

 ب ـ بعد از وفات او و بعد از انقضاى عدّة

 ج ـ اگر آن زن بعد از فوت شوهرش با مرد ديگرى ازدواج نمايد، آيا جايز است خود را با نطفه شوهر اولش تلقيح کند؟ و آيا در صورت فوت شوهر دوم، جايز است خود را با نطقه شوهر اولش بارور کند؟

جواب:  اين عمل فى‏نفسه اشکال ندارد و فرقى نمى‏کند که قبل از انقضاى عدّة باشد يا بعد از آن و همچنين فرقى نيست بين اينکه ازدواج کرده باشد ياخير، و در صورت ازدواج هم فرقى نمى‏کند که لقاح با نطفه شوهر اولش بعد از وفات شوهر دومش باشد يا در حال حيات او، ولى اگر شوهر دوم او زنده باشد بايد اين کار با اجازه و اذن او صورت بگيرد.

 

سؤال  1278: امروزه مى‏توان تخمک‏هايى را که در خارج از رحم بارور شده‏اند در مکانهاى مخصوصى به‌طور زنده نگهدارى کرد و در صورت نياز آنها را در رحم صاحب تخمک قرار داد، آيا اين کار جايز است؟

جواب:  اين عمل فى‏نفسه اشکال ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -