انهار
انهار
مطالب خواندنی

متفرقه تقلید

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١لزوم تبیین موضوعات احکام فقهی توسط فقیه

سؤال: بسیار شنیده می شود که مرجع تقلید نباید در موضوعات نظر دهد و تنها وظیفه بیان احکام را دارد خواهشمند است نظر فقهی مبارکتان را دراین باره مرقوم فرمایید؟

جواب: وظیفه فقیه در بسیاری از موضوعات پیچیده تبیین موضوع است؛ در کتاب عروه الوثقی مسائل بسیاری وجود دارد که از قبیل بیان موضوع است و همه بزرگان آن را پذیرفته اند؛ فتوای معروف میرزای شیرازی درباره تنباکو نیز از قبیل بیان موضوع است.

٢حکم ارشاد جاهل

سؤال: آیا حکم ارشاد جاهل اختصاص به احکام دارد یا در موضوعات هم جاری است؟ مثلا اگر کسی نمازش در حال قضا شدن باشد آیا لازم است به او تذکر داده شود؟

آیا حکم ارشاد جاهل الزامی است؟

جواب: در موضوعات لازم نیست مگر این که موضوع بسیار مهمی از قبیل حفظ خون انسان دیگری باشد.

٣مبنای تقسیمات ابواب فقهی

سؤال: تقسیمات ابواب فقهى بر چه مبنایى است؟ اگر مبناى تقسیم بندى، مسائلى از قبیل عبادات، حقوق قضایى جزایى، اجتماعى، خانوادگى، فردى باشد چگونه است؟ گروهى مبناى تقسیمات را مثلا قصد تقرّب و عدم آن مى دانند و گروهى لفظى و غیرلفظى مى دانند. در هر صورت آیا مى توان تقسیمى جامع ارائه داد که بابهاى هم سنخ در یک مقوله قرار گیرند؟

جواب: معروف در میان فقها این است که ابواب فقه را به سه الى چهار بخش تقسیم مى کنند:

الف) عبادات به معناى اخص، ب) معاملات به معناى اعمّ، ج) عقود و ایقاعات (معاملات به معناى اخص)، د) سیاسات و مرحوم محقّق در شرایع آن را به چهار باب تقسیم کرده: عبادات (ده کتاب)، عقود (پانزده کتاب)، ایقاعات (یازده کتاب)، احکام (دوازده کتاب).

٤مفهوم مصلحت در حکومت اسلامی

سؤال: لطفاً به سؤالات زیر پیرامون «مصلحت» پاسخ فرمایید:

1ـ معناى لغوى، اصطلاحى و فقهى مصلحت چیست؟

2ـ مصلحت عام یعنى چه؟ معیار و حدود آن کدام است؟

3ـ آیا از منظر فقهى و قانونى مى توانیم در صورت تعارض بین قانون و مصلحت عام، مصلحت عام را بر قانون ترجیح دهیم؟

4ـ صورت فقهى و شرعى اقدامات و اعمالى که واضع، یا مجرى قانون بر پایه مصلحت انجام مى دهد، چیست؟

5ـ آیا حکومت اسلامى مى تواند بنا بر مصلحت عام در یک رابطه حقوقى، مانند قرارداد حقوقى، حقّ و حقوق شناخته شده اشخاص را نادیده انگارد؟ اگر این اقدام را انجام دهد، بر چه مبنایى است؟

6ـ در اصل 112 قانون اساسى به مصلحت نظام اشاره شده است; معیار قانونى و حدّ و حدود و تعریف این مصلحت چیست، و با چه مبنایى شناخته مى شود؟ آیا این مجمع مى تواند بر پایه این مصلحت، قانونى را نسخ یا وضع نماید؟

جواب: مصلحت در فقه اهل سنّت مفهومى دارد، و در فقه مکتب اهل بیت(علیهم السلام)مفهومى دیگر. آنچه از نظر فقه شیعه قابل توجیه است، در سه محور خلاصه مى شود:

اوّل: آنچه مربوط به حفظ نظام و حکومت اسلامى است.

دوّم: حفظ نظم جامعه; بر اساس این دو نوع مصلحت بسیارى از احکام مستحدثه شکل مى گیرد; زیرا حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهمترین اهداف اسلام است، که انحراف از آن جایز نیست.

سوّم: آنچه مربوط به تعارض اهمّ و مهمّ است; یعنى هرگاه دو مصلحت که مورد توجّه و قبول فقه اسلام است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، باید مصلحت اهمّ را ترجیح داد و مهمّ را فداى آن کرد.

براى مثال در قسمت اوّل، مى توان مسائل مربوط به انتخابات، شرایط ویژه رئیس جمهورى، و نمایندگان و انتخاب کنندگان را در نظر گرفت. و در قسمت دوّم، مسائلى مانند نظام بانکدارى، و بخش مهمّى از نظام پولى، و مسائل اقتصادى امروز را، به عنوان مثال مى توان ذکر کرد. و در قسمت سوّم محدود کردن پاره اى از معاملات، و صادرات و واردات کشور، که سلطه مردم را بر اموالشان محدود مى سازد، ولى اهداف مهمّى را احیا مى کند، مثال خوبى است.

٥طریقه یقین به انجام تکلیف

سؤال: من میخواهم اعمالم را با یقین انجام بدهم لطفا من را راهنمایی کنید

جواب: سعی کنید به مسائل شرعی خوب آشنا شوید و از گناه و پیروی هوی نفس پرهیز کنید تا بتوانید اعمال خود را با یقین انجام دهید.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -