انهار
انهار
مطالب خواندنی

حكم لقطه در صورت يأس از پيدا شدن صاحب آن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 12 - حدود چهار سال است ساعتى را پيدا كردم و در مسجد و تكايا بارها اعلام نمودم ولى صاحب آن پيدا نشده آيا به جبهه يا بنياد مستضعفين بدهم يا نه؟

جواب: در فرض سئوال اگر از پيدا شدن صاحب آن مأيوس شده ايد مىتوانيد آن را بعنوان صدقه از طرف صاحب آن به فقير غير سيد بدهيد يا بدست حاكم شرع برسانيد ولى نمىتوانيد به مصرف جبهه يا غير آن برسانيد و مىتوانيد خود تملك كنيد و اگر صاحبش پيدا شد به او رد كنيد.
سؤال 13 - در يكى از حمام هاى قم زير دوش بودم كه پير مرد حمامى آمد و گفت كه زود بيا بيرون يك نفر از جيب شما چيزى برداشت، وقتى بيرون آمدم آن شخص فرار نمود او را دنبال كردم پيدا نكردم شخص نامبرده چون زياد عجله مىكرده براى فرار، از او سه عدد انگشتر بجاى مانده است كه دو عدد آن طلا و يك عدد آن بى ارزش است و مبلغ پولى كه از من برده يك هزار و دويست تومان و قيمت انگشترها دو هزار تومان است خواهشمندم وظيفه شرعى اينجانب را بيان فرمائيد.
جواب: در فرض سئوال اگر انگشترها مال همال شخصى كه پول شما را برده، باشد شما مىتوانيد آن را نگاه داريد تا مدتى، شايد صاحبش بيايد و پول شما را بدهد و انگشترهاى خود را ببرد و چنانچه از آمدن او مأيوس شديد مىتوانيد به قيمت پولى كه از شما برده از انگشترها تقاص نمائيد و بقيه را براى خود او امانت نگاه داريد و با فرض يأس از پيدا شدن او بعنوان مظالم به فقير غير سيد صدقه بدهيد و اگر بدانيد انگشترها هم دزدى بوده بعد از يأس از پيدا شدن صاحب آن، همه را بعنوان مظالم به فقير غير سيد بدهيد.
سؤال 14 - يازده عدد پيش دستى ميوه‌خورى كه جهت عروسى از خانه‌هاى همسايه گرفته‌ام مدت سه سال است صاحب آن پيدا نشده و به هر كس از همسايه ها مراجعه مىكنم صاحب آن پيدا نمىشود استدعا دارم تكليف شرعى بنده را روشن فرمائيد.
جواب: در فرض سئوال اگر از پيدا شدن صاحب پيش دستيها مأيوس باشيد مىتوانيد آنها را به فقير غير سيد از طرف صاحبش صدقه بدهيد.
سؤال 15 - دو نفر در صحرا زنبور عسل پيدا كردند يكى سبب شده و يكى مباشر آيا هر دو شريك هستند يا نه حكم شرعى را بيان فرمائيد.
جواب: كلمه سبب مجمل است اگر منظور اين است كه كارى انجام نداده و فقط اطلاع داده، زنبور مال مباشر است ولى اگر هر دو با كمك همديگر زنبور را بدست آورده‌اند هر دو شريكند.
سؤال 16 - كارخانه چوب برى داريم كه شايد از مدت بيست سال قبل تاكنون مقدارى چوب در اين كارخانه متدرجا مانده است و صاحبان آنها را نمىشناسيم و مراجعه هم ننموده‌اند، تقاضا مىشود تكليف شرعى را بيان فرمائيد.
جواب: در صورتى كه از آمدن صاحبان آنها مأيوس باشيد مىتوانيد با اذن فقيه جامع الشرائط آنها را از طرف صاحبانش به فقير غير سيد صدقه بدهيد.
سؤال 17 - چيزهائى كه نزد ارباب صنايع مىآورند براى اصلاح و صاحبان آنها نمىآيند تا ببرند بطورى كه صنعتگر مأيوس مىشود از آمدن آنها، آيا حكم لقطه را دارد يا نه و بر فرض نداشتن چه بايد كرد؟

جواب: اگر مايوس باشد از دسترسى به صاحبانش بايد آن را از طرف صاحبانش به فقير غير سيد بعنوان مظالم بدهد و اگر آن را اصلاح كرده مىتواند به مقدار مزد خودش از آن بردارد.
سؤال 18 - در اثر سيل در اطراف رودخانه، باغها و ساختمان ها خراب شده، تير و چوبهاى آنها را، سيل برده به مقدار دو فرسخ يا زيادتر و مقدارى از اين چوبها در اطراف آباديهاى ديگر از آب كنار افتاده و تا امروز كسى به سراغ آنها نيامده، افرادى اين چوبها را جمع كرده‌اند و مىفروشند، جمع كردن و فروختن و خريدارى نمودن آنها از نظر شرع چه صورت دارد؟

 جواب: در محلهائى كه احتمال مىدهند صاحبان آنها پيدا شود فحص نمايند اگر صاحبان آنها را نشناختند و مأيوس شدند از طرف آنها به فقير غير سيد صدقه بدهند.
سؤال 19 - شخص حمامى كه در هفته مقدار زيادى لباس زنانه و مردانه در حمام او جا مىماند و شايد در مدت يك سال متجاوز از يك هزار تومان لباس جا مىماند و بعضى از لباسها شايد چهار سال هم مانده است و مرتب اعلان شده و فعلا از پيدا شدن صاحبان آنها مأيوس است تكليفش چيست؟

جواب: با يأس از دسترسى به صاحبان اشياء مذكوره لازم است به حاكم شرع تسليم نمايد يا با اذن او بعنوان مظالم به فقراء بدهد و احتياطا به سادات ندهد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -