انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره لیل

این سوره بیست و یک آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام سوره،برگرفته از آیه اول است که با سوگند به شب هنگام آغاز شده است.

سوگند با تأکید به تفاوت تلاش ها و انگیزه های بشری آغاز و با بیان قانون مکافات عمل ادامه می یابد.قانونی که احسان به دیگران را اساس گشایش در کارها و بخل و بزرگی طلبی را عامل دشوار شدن امور انسان معرفی می کند.

ادامه سوره به سنّت عام هدایت الهی اشاره داشته و سرانجام آنان را که به انذار الهی توجّه نمی کنند،آتش دوزخ و فرجام اهل تقوا را آزادی از آن بیان می کند.البتّه متّقیانی که اهل زکات هستند و انگیزه ای جز رضای الهی ندارند،که خداوند نیز اسباب خشنودی آنان را فراهم می سازد.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی«1» وَ النَّهارِ إِذا تَجَلّی«2» وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی«3» إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی«4»

(1)به شب سوگند،آنگاه که(زمین را در پرده ی سیاه)فرو پوشاند.(2)به روز سوگند،آنگاه که روشن شود.(3)سوگند به آن کس که نر و ماده را آفرید.(4)همانا تلاش های شما پراکنده است.

نکته ها:

* در حدیث می خوانیم:خداوند به هر چه از مخلوقاتش که بخواهد،حق دارد سوگند یاد کند ولی مردم باید تنها به خدا سوگند یاد نمایند.[1]

* «شتی»جمع«شتیت»به معنای متفرّق است.سوگند،تنها برای تفاوت سعی ها نیست،زیرا که این تفاوت بر همه روش است،بلکه سوگند به خاطر نتایج و آثار متفاوت کارها است.

* سایه ی شب یک نعمت بزرگ است که در آن تعدیل حرارت،آسایش جسم،آرامش روح و نیایش های خالصانه انجام می گیرد.

پیام ها:

1- زمان،امری مقدّس و قابل سوگند است. «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشی»

2- هم به نشانه های آفاقی توجه کنید، وَ اللَّیْلِ ... وَ النَّهارِ هم به نشانه های انفسی.

«وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی»

3- نظام زوجیّت در حیوان و انسان،نشانه قدرت و حکمت خداوند است. «ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی»

4- تفاوت مهر یا قهر خداوند حکیمانه و عادلانه است نه گزاف،زیرا تلاشهای شما انسانها گوناگون است. «إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی»

فَأَمّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی«5» وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی«6» فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری«7» وَ أَمّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی«8» وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی«9» فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری«10» وَ ما یُغْنِی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی«11»

(5)امّا آن که انفاق کرد و پروا داشت(6)و پاداش نیک(روز جزا)را تصدیق کرد.

(7)به زودی ما او را برای پیمودن بهترین راه آماده خواهیم کرد.(8)ولی آنکه بخل ورزید و خود را بی نیاز پنداشت.(9)و پاداش نیک(روز جزا)را تکذیب نمود.

(10)پس او را به پیمودن دشوارترین راه خواهیم انداخت.(11)و چون هلاک شد، دارایی اش برای او کارساز نخواهد بود.

نکته ها:

* شاید مراد از عطای همراه با تقوا،این باشد که عطا با نیّت خالص و بدون منت،آن هم از مال حلال و در مسیر خدا باشد که تمام این امور در کلمه تقوا جمع است. «أَعْطی وَ اتَّقی»

* اگر خداوند برای برخی راه خیر را باز می کند، «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری» و برای برخی راه شر را «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری» به خاطر تفاوت تلاش خود انسان ها است. «إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی»

* در خانه شخصی ثروتمند درختی بود که کودکان همسایه هنگامی که میوه آن درخت به زمین می ریخت،آن را برگرفته و می خوردند ولی صاحب درخت،میوه را از دهان اطفال می گرفت.پدر اطفال مسئله را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گزارش داد.

حضرت نزد صاحب خانه رفته و پیشنهاد کردند درخت را در برابر درختی در بهشت به من بفروش.آن مرد جواب رد به پیامبر داد و گفت:دنیای نقد را به آخرت نسیه نمی فروشم.

پیامبر برگشت.یکی از یاران پرسید:آیا اگر من آن درخت را بگیرم و با من نیز چنین معامله ای می کنید؟ حضرت فرمود:آری.آن شخص توانست با بهایی چندین و چند برابر، درخت را خریداری کند و در اختیار پیامبر گذارد.آن حضرت به نزد آن خانواده فقیر آمده و درخت را به آنها بخشید.در این هنگام آیات این سوره نازل شد[2]فَأَمّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی ...

* هر کس گام اول سخاوت را بر اساس ایمان به معاد و تقوا بردارد،خدا ظرفیّت و شرایط روحی او را برای کارها هموار می کند و روح او را با کار خیر مأنوس می گرداند،تجربه و تعقل و کاردانی او را بالا می برد،الهام و ابتکار به او می دهد،پذیرش مردمی و اجتماعی او را زیاد می کند و راه های جدیدی را برای کار خیر پیش پای او می گذارد که همه اینها مصداق «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری» است.

* نکته لطیف آن است که قرآن می فرماید:او را برای آسان ترین راه آماده می کنیم «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری» و نفرمود:کار را برای او آسان می کنیم.«سنیسر له الیسری»و فرق است میان آنکه انسان روان باشد یا کارش روان باشد.انسان می تواند با توکل و دعا و اتصال به قدرت بی نهایت آسان دارای چنان سکینه و سعه صدر شود که هر کاری را به راحتی بپذیرد و انجام هر کار خیر برای او آسان باشد.

* در تاریخ کربلا می خوانیم که همین که زینب کبری بدن قطعه قطعه امام حسین علیه السلام را دید گفت:«ربنا تقبل منا هذا القلیل»پروردگارا این شهید در نزد عظمت تو کوچک است او را بپذیر! آری ایمان و تقوا انسان را در برابر هر حادثه بیمه کرده و کار روان و آسان می کند.

«فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری»

* مراد از کلمه«یسری»و«عسری»که در قالب مؤنث آمده است،کارها یا راه های آسان ومشکل است.

آنچه مهم است،اصل بخشش است،نوع و مقدار آن در مرحله بعد است.عطا گاهی کم است،گاهی زیاد،گاهی از مال است و گاهی از مقام و آبرو.

* کلمه ی«حسنی»یا مصدر است مثل رُجعی و یا مؤنث احسن است.

* امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «فَأَمّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری» فرمودند:«لا یرید شیئا من الخیر الا یسره الله له»چیزی را اراده نمی کند مگر آنکه خداوند انجام آن را برای او آسان می کند.[3]

و در تفسیر آیه «وَ أَمّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری» فرمودند :«لا یرید شیئا من الشر الا یسره الله له»درباره انجام دادن هیچ شری تصمیم نمی گیرد مگر آنکه خداوند انجام آن شر را برای او آسان کرده و مرتکب می شود[4]

پیام ها:

1- شیوه تبلیغ صحیح این است که بعد از کلیات،نمونه ها و مصادیق بیان شود.

«إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی فَأَمّا مَنْ أَعْطی»

2- عطا همراه با تقواکار ساز است. «أَعْطی وَ اتَّقی»

3- عطا باید بدون ریا و غرور و منت و آزار باشد. أَعْطی وَ اتَّقی ...

4- آنچه عطا می کنید مهم نیست،چگونه و با چه انگیزه و حالت عطا کردن مهم است. «أَعْطی وَ اتَّقی»

5-شرط پذیرفته شدن عطا،تقواست. «أَعْطی وَ اتَّقی» (وگرنه عطای مال حرام یا با نیّت غیر خالص اجری ندارد،زیرا «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ[5])

6- آخرت،بهتر از دنیا است.«الحسنی»

7-کسی می تواند به عطای خود رنگ الهی داده و اهل پروا باشد که به معاد ایمان داشته باشد. «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی» (قرآن به وعده های قیامت حُسنی گفته است.

«کُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنی[6]

8-ایمان به قیامت،شرط پذیرفته شدن عمل است. «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی»

9- بخل و مغرور شدن به مال،نشانه بی تقوایی است. «مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

10- گشایش یا گره خوردن کارهای انسان،نتیجه سخاوت یا بخل انسان نسبت به دیگران است. أَعْطی ... لِلْیُسْری ، بَخِلَ ... لِلْعُسْری

11- نیکی،نیکی می آورد و شر،شر. أَعْطی وَ اتَّقی ... فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری - بَخِلَ وَ اسْتَغْنی ...

فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری

12- پاداش و کیفر الهی متناسب با رفتار انسانهاست،اگر گره از کار فقرا باز کنیم، خداوند گره از کار ما باز می کند. «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری» و اگر فقرا را در عُسرت گزاریم،خداوند هم عسرت را پیش پای ما می گذارد. «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری»

13- اهل بخل بدانند که ثروت نجات دهنده نیست. «وَ ما یُغْنِی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدّی»

14- نتیجه بخل سقوط است،سقوط از انسانیّت و کمال و سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در دوزخ و محروم شدن از درجات اخروی. «إِذا تَرَدّی»

15- گاهی منشأ بخل امروز،به خاطر ترس از فقر در آینده است. «بَخِلَ وَ اسْتَغْنی» (چنانکه در آیه 267 و 268 سوره بقره در کنار دستور انفاق می فرماید:این شیطان است که شما را از فقر آینده می ترساند. أَنْفِقُوا ... اَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ)

16- گاهی سرچشمه بخل،مغرور شدن به دنیا و احساس بی نیازی نسبت به وعده های بهشتی است. «بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی«12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَهَ وَ الْأُولی«13» فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظّی«14» لا یَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَی«15» اَلَّذِی کَذَّبَ وَ تَوَلّی«16» وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی«17» اَلَّذِی یُؤْتِی مالَهُ یَتَزَکّی«18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزی«19» إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلی«20» وَ لَسَوْفَ یَرْضی«21»

(12)همانا هدایت(مردم)بر عهده ماست.(13)و بی شک آخرت و دنیا از آنِ ماست.(14)پس شما را از آتشی که زبانه می کشد بیم دادم.

(15)(آتشی که)جز بدبخت ترین افراد در آن در نیاید.(16)همان که(حق را)تکذیب کرد و روی بر تافت.(17)ولی با تقواترین مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد.(18)همان که مال خود را می بخشد تا پاک شود.(19) در حالی که برای احدی(از کسانی که به آنان مال می بخشد،)نعمت و منتی که باید جزا داده شود،نزد او نیست.(20)جز رضای پروردگار بلند مرتبه اش،نمی طلبد.(21)و به زودی خشنود شود.

نکته ها:

* هدایت کردن از جانب خداوند،امری حتمی است، «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی» ولی پذیرش آن از سوی مردم حتمی نیست.چنانکه در جای دیگر می فرماید: «وَ أَمّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی»[7]

* «تَلَظّی» ،شعله آتش بدون دود است که سوزندگی زیادتری دارد.

* خلود و جاودانگی در دوزخ مخصوص افراد شقی است. «لا یَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَی» در کلمه «صلی»ملازمت و همراهی نهفته است.شاید «ناراً تَلَظّی» که نوع خاصی از آتش است مخصوص افراد شقی باشد و سایر مجرمان به انواع دیگری از آتش گرفتار شوند.

* آیه «وَ لَسَوْفَ یَرْضی» را دو گونه می توان معنا کرد:یکی آنکه انسان با رسیدن به اهدافش از خدا راضی می شود،دیگر آنکه خداوند از او راضی می شود.البتّه در قرآن،هر دو مورد یعنی رضای خداوند از انسان و رضای انسان از خداوند،در کنار هم آمده است: «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» [8]، «ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً» [9]

پیام ها:

1- یکی از سنّت های الهی که خداوند بر خود واجب کرده،هدایت مردم از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی»

2- پذیرش هدایت،به نفع خود شماست،وگرنه خداوند بی نیاز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَهَ وَ الْأُولی»

3- هشدار و انذار وسیله هدایت الهی است. «فَأَنْذَرْتُکُمْ» (هشدارهای الهی را باید جدی گرفت،زیرا از سوی کسی است که دنیا و آخرت به دست اوست)

4- آتش آخرت،امری ناشناخته و عظیم است. «ناراً» به صورت نکره آمده است.

5-شقاوت مثل تقوا دارای مراحلی است. اَلْأَشْقَی ... اَلْأَتْقَی (کسی که آن همه نشانه های هدایت را نادیده بگیرد بدبخت ترین است«اشقی، اَلَّذِی کَذَّبَ وَ تَوَلّی»

6- تقوا،همراه کمک به محرومان سپری است در برابر آتش دوزخ. «سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی اَلَّذِی یُؤْتِی مالَهُ»

7- کمک به محرومان،شیوه دائمی پرهیزگاران است. «یُؤْتِی»

8-کمک از مال شخصی ارزش است. «مالَهُ»

9- نشانه تقوا،کمک های مالی خالصانه است. «الْأَتْقَی اَلَّذِی یُؤْتِی مالَهُ»

10- کمک به فقرا،راهی است برای تزکیه و خودسازی. «یُؤْتِی مالَهُ یَتَزَکّی»

11- کمک های مالی که براساس جبران خوبی های دیگران باشد،مایه رشد نیست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ» (انفاقی ارزش بالایی دارد که انسان مدیون دیگران نباشد و چشم داشتی هم نداشته باشد)

12- متّقی،جز رضای خدا به دنبال چیز دیگری نیست. «إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلی»

13- قصد قربت،شرط لازم است. «إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ»

14- انفاق باید در راه های خداپسندانه باشد. یُؤْتِی مالَهُ ... اِبْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ

15- او پروردگار اعلی است،پس فقط رضای او را جستجو کنید که پاداش اعلی مرحمت می کند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلی»

16- انسان مخلص،به مقام رضا می رسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ یَرْضی»

«والحمد للّه ربّ العالمین»

 


[1] - تفسیر نورالثقلین.

[2] - تفسیر نمونه.

[3] - کافی،ج4،ص46.

[4] - کافی،ج4،ص47.

[5] - مائده،27.

[6] - .نساء،95.

[7] - .فصّلت،17.

[8] - .بیّنه،8.

[9] - فجر،28.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -