انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر نور

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سیمای سوره طارق

این سوره،هفده آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آیه اول است و به معنای کوبنده می باشد.

محور مطالب این سوره دو چیز است:یکی هشدار نسبت به معاد و دیگری نعمت قرآن و جایگاه والای آن.

توجّه دادن انسان به منشأ وجودی اش که آبی پست و ناچیز بوده است،زمینه پذیرش قدرت لایزال الهی بر آفرینش دوباره انسان و حضور او در دادگاه رسواگر قیامت را فراهم می آورد و اینها همه برگرفته از وحی صادق آسمان است که مخالفان آن را شوخی می پندارند،در حالی که قطعی و حتمی است و هرچه کافران علیه آن توطئه کنند،به خودشان بازمی گردد.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

وَ السَّماءِ وَ الطّارِقِ«1» وَ ما أَدْراکَ مَا الطّارِقُ«2» اَلنَّجْمُ الثّاقِبُ«3» إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمّا عَلَیْها حافِظٌ«4» فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ«5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ«6» یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ«7» إِنَّهُ عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ«8» یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ«9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّهٍ وَ لا ناصِرٍ«10»

سوگند به آسمان و ستاره طارق.و تو چه دانی که طارق چیست؟ ستاره ای است درخشنده.(به اینها سوگند که)هیچ کس نیست مگر آنکه بر او نگهبانی است.پس انسان بنگرد که از چه آفریده شده است.از آبی جهنده آفریده شده است.که از بین کمر و سینه بیرون می آید.همانا او بر باز گرداندنش تواناست.روزی که اسرار آشکار شود.پس برای انسان،هیچ قدرتی(از درون)و یاوری(از بیرون)نیست.

نکته ها:

* «طارق»به معنای کسی است که در شب وارد شود و در را بکوبد.«طرق»کوبیدن و «مطرقه»وسیله کوبیدن است و«طریق»به راه گفته می شود،زیرا زیر پا کوبیده می شود.

* «ثاقب»به معنای سوراخ کردن است،گویا این ستاره با نور خود تاریکی شب را سوراخ می کند.«صلب»به معنای محکم و مراد از آن،ستون فقرات پشت است و«ترائب»به استخوان های سینه گفته می شود.

* «تُبْلَی» از«بلوی»به معنای آزمایش است که عامل آشکار شدن حقیقت هاست.

* طبق روایتی از امام صادق علیه السلام مراد از طارق،ستاره زُحَل است که ستاره امیرالمؤمنین و اوصیای اوست. [1]

* اشعث بن قیس که از منافقان بود،شبانه حلوایی برای حضرت علی علیه السلام آورد و در خانه را زد تا با هدیه حلوای شب،در روز مرتکب خلافی شود.حضرت،نام او را که شبانه در خانه اش را کوبید،طارق نامید. [2]

* مشابه آیه 4 این سوره را در سوره انفطار می خوانیم: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ کِراماً کاتِبِینَ یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» بر شما نگهبانانی گماشته شده که بزرگوارانه،بدون کینه و سوء ظنّ، کارهای شما را می نویسند و آنچه انجام می دهید می دانند.

پیام ها:

1- انسان و تمام کارهای او تحت حفاظت فرشتگان الهی است.(هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمّا عَلَیْها حافِظٌ»

2- چگونگی تولّد فرزند،از انعقاد نطفه تا خروج از شکم مادر،باید مورد مطالعه و دقّت قرار گیرد که هم زمینه خداشناسی است و هم معادشناسی. فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ ...

3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد باید در آفرینش خود دقت کند. «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ»

4- توجّه به آفرینش انسان،زمینه ایمان به معاد است. «عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ»

5-معاد جسمانی است و جسم انسان در قیامت دوباره زنده می شود. «رَجْعِهِ»

وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ«11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ«12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ«13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ«14» إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً«15» وَ أَکِیدُ کَیْداً«16» فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً«17»

سوگند به آسمان باران زا.سوگند به زمین که(برای خروج گیاهان) برشکافته است.که همانا این قرآن سخنی است قاطع.و هزل و شوخی نیست.همانا کافران پیوسته نیرنگ می کنند.و من نیز تدبیر می کنم.پس کافران را مهلت ده و اندک زمانی آنان را به خود واگذار.

نکته ها:

* «رجع»به معنای باران است،شاید به خاطر رجوع بخار آب به زمین به صورت باران.

«صدع»به معنای شکافته شدن زمین برای رویش گیاهان است.«هزل»به معنای سخن بی محتوا است.«کید»یعنی طرح و نقشه مخفیانه و غافلگیرانه.

* «مهل»و«امهل»به یک معنا هستند و برای تأکید در دو قالب آمده اند و هر دو به معنای مهلت دادن است. «رُوَیْداً» به معنای مهلت اندک است.

* آسمان و زمین برای تولید گیاه،نظیر پدر و مادر برای تولد انسان هستند.

* نزول باران و آمادگی زمین،بستری برای رشد گیاهان است.نزول قرآن و آمادگی انسان نیز زمینه برای رشد انسان هاست.نام قرآن در کنار نام باران آمده است.

* برای زدودن شک،هم باید منطقی سخن گفت و هم قاطع.سوگندهای پی در پی خداوند، برای رفع هرگونه شک و تردید از مخالفان و تقویت اعتقاد و باور مؤمنان است.

* «لَقَوْلٌ فَصْلٌ» به جای«لقول فاصل»یعنی قرآن،سراسر فصل است و میان حق و باطل فاصله می اندازد.نظیر اینکه می گوییم:فلانی شکر است،یعنی یک پارچه شیرینی است.

* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:به زودی فتنه ها در میان شما ظاهر خواهد شد.پرسیدند راه نجات چیست؟ فرمود:«کتاب الله فیه نبأ من قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم هو الفصل»قرآن که اخبار پیشینیان و آیندگان و داوری شما در آن است.آن کلامی است که حق را از باطل جدا می کند.در ادامه فرمودند:«و من ابتغی الهدی فی غیره اضله الله»هر کس هدایت را در غیر قرآن جستجو کند،خداوند او را گمراه می کند.[3]

پیام ها:

1- قیامت،روز بروز و ظهور افکار و کردار آدمیان است. «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ»

2- انگیزه ها وروحیات انسان،در قیامت او اثر دارند. «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ»

3- قیامت،روز افشای اسرار و شرمندگی است: «تُبْلَی السَّرائِرُ» و انسان نیز برای کتمان یا جبران گذشته خود نمی تواند کاری بکند. «فَما لَهُ مِنْ قُوَّهٍ وَ لا ناصِرٍ»

4- رجعت انسان در قیامت،همچون رجعت آب بخار شده دریا،از آسمان به زمین است. «عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ - وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ»

5-ارزش هر موجودی وابسته به آثار وبرکات آن است. «ذاتِ الرَّجْعِ - ذاتِ الصَّدْعِ»

6- قرآن،فرقان و جداکننده حق از باطل است،نه رمان و غیر واقعی. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ»

7- نیرنگ کفّار،دائمی،سخت و حتمی است،از آن غافل نشوید. «إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً»

8-برخورد خداوند با انسان،متناسب با عمل اوست.اگر در راه خیر قدم بردارد، خدا هدایتش می کند: «جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ»[4]و اگر به دنبال کید باشد،گرفتار کید الهی می شود. «یَکِیدُونَ کَیْداً وَ أَکِیدُ کَیْداً»

9- قرآن،میزان تشخیص حق از باطل است. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»

10- کافران با خدا طرفند و تدبیر خداوند سخت است. «یَکِیدُونَ کَیْداً وَ أَکِیدُ کَیْداً»

11- آنان مسلمانان را غافلگیر می کنند ما نیز آنان را غافلگیر می کنیم. یَکِیدُونَ ... أَکِیدُ

12- در برخورد با دشمن،نه خود عجله کنید و نه از خدا عجله بخواهید. «فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ»

13- غفلت از دشمن هرگز،ولی مهلت دادن مانعی ندارد. «أَمْهِلْهُمْ»

14- سعه صدر،شرط لازم برای رهبری است. «أَمْهِلْهُمْ»

15- مقدار مهلت به دشمن،به قدری نباشد که فرصت را از شما بگیرد. «رُوَیْداً»

«والحمد للّه ربّ العالمین»

 


[1] - تفسیر برهان.

[2] - نهج البلاغه،خطبه 224.

[3] - تفسیر نمونه.

[4] -  .عنکبوت،69.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -