انهار
انهار
مطالب خواندنی

راه تقویت ایمان

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال سلام اول راهنمایی بودم که بلوغ جنسی در من شروع شد حس عجیب در خود احساس میکردم ترسیده بودم مضطرب بودم هیچ گونه اطلاعی نداشتم نه خانواده و نه... هیچ اطلاعی به من نداده بودند بعد از چند روز یک روش برای دفع پیداه کردم که الان میدونم اسمش استمناء بوده ولی اون موقع حتی فکر میکردم من اولین نفریم که اونو پیدا کرده نمیدونستم گناه هست، بهمن ماه سال سوم راهنمایی بودم یکی از بچه های کلاس داشت به دوستش در مورد همین موضوغ و ضرر داشتنش میگفت من صحبتاشون شنیدم وحشت کرده بودم گیج شده بودم ولی بازم گفتم من نمیدونم منظور اونا دقیقاً چیه چند هفته بعد یکی از بچه ها منو با دو تا از دوستام مخاطب خودش قرار داده بود و داشت در مورد این کار میگفت اون وقت اطمینان پیدا کردم گناهه ولی در مورد ضرر یا چیز دیگه اطلاع زیادی نداشتم چیزی نگذشت که اینترنت گرفتیم و من این کلمه رو سرچ کردم و دوساعتی خیره به صفحه کامپیوتر نگاه میکردم سایت های بیشتری نگاه میکرم زمان زیادی نگذشت که دیگه هر چیزی که باید بدونم دونسنم اما فکر میکنم دیگه کار از کار گذشت پاکی دل سلامتی حتی 3 ماه روزه ای که گرفته بودم با کاری که از گناه بودنش اطلاعی ندارم خیلی به این کار الوده شده بودم قصد به ترکش گرفتم معمولا 3 یا 5 روزی از توبه میگذشت که دوباره آلوده شدم این چیزا مثل مواد مخدره که ترکش سخته در ماه مبارک توبه کردم اما بازم توبه رو شکستم 30 روز پاک بودم دوباره به روال 3 روز پاکی گناه پاکی برگشتم ماه پیش دوباره ی توبه اساسی انجام دادم 10 روزه خراب شد و در حال حاضر 18 روزه پاکم و نمیدونم بعدش چی میشه کمر درد و صورت جوش زده، نمیدونم به چشمهام یا مغزم آسیبی خورده یا نه! دوست دارم از خدا بپرسم چرا اگاهم نکردی چرا بدون اینکه چیزی بدونم سمت سیاهی رفتم چرا شانس پاک بودن و صالح بودن ازم گرفتی چرا دیگه نمیتونم افتخار کنم که من با هوای نفسم مبارزه کردم موفق شدم مقصر کیه خدا میخواد در روز قیامت چطوری به من بگه تو گناه کبیره کردی از اینکه این شانس ازم گرفته شده ناراحتم و میخوام بدونم مقصر کیه؟ تا یک مدت بعد از اطلاع با عذاب وجدان این کار ادامه دادم اما مهم ریشه یابی این بود که من قدرتی برای انتخاب خیر و شر نداشتم توبه کردم فقط میخوام بدونم تکلیف من چیه دوباره الان 18روزه اینکارو نکردم.
جواب پسرم انسان اشرف مخلوقات و خلیفه خدا در روی زمین محسوب میشود و لذا انسان برای حفظ و داشتن چنین مقامی، باید تلاش کند و ریاضت بکشد.
البته انسان مختار است در عالم دنیا که بین انتخاب راه درست و نادرست قرار دارد راه درست را انتخاب کند تا بجای شقی و بیچاره شدن به راه سعادت و کمال برود.
حقیقتاً هدف از آفرینش انسان این است که با انتخاب راه صحیح و درست به مقام بندگی خداوند و قرب الهی نائل شود و چنین چیزی میسّر نیست مگر اینکه دعوت الهی را در همه زمینه ها قبول کند و به اوامر و نواهی الهی تماماً و کاملاً مطیع باشد.
لازم است بدانیم که دینی داشتن، یعنی مسئولیّت پذیری و مسئولیّت دینی داشتن زمانی محقّق می شود که رسالت و تکلیف دینی خود را درست انجام دهیم.
امام سجّاد (علیه السّلام) میفرماید: اِعلَم رَحَمَکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیکَ حُقوقاً مُحیطَةٌ بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ تَحَرَّکتَها وَ سَکَنَةٍ سَکَنتَها اَو حالٍ حَلَّتها اَو مَنزِلَةٍ نَزَلتَها اَو جارِحَةٍ قَلَبتَها اَو ءَالَةٍ تَصَرَّفتَ فِیها فَاَکبَرِ حُقُوقُ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَیکَ ما اَوجَبَ عَلَیکَ لِنَفسِهِ مِن حَقِّهِ الّذی هُوَ اصلُ الحُقوقِ.
بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است . بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است! (یعنی بندگی خداوند).
امام سجّاد (علیه السّلام) نمیفرماید تو بر گردن دیگران حقّی داری که آنها باید در مورد تو رعایت کنند بلکه می فرماید؛ حقوقی تو را احاطه کرده و بر گردن تو میباشد و تو باید از عهدۀ آنها برآیی.
البته در قرآن قبول بندگی و مسؤلیت به بار سنگین تشبیه شده است. و: «وَلا تَزِروا وازِرَةً وِزرَ اُخری»... هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد.
در این آیه «وزر» به معنی سنگین است و در برخی از تفاسیر به معنای «گناه» و «مسئولیّت» نیز آمده است. خداوند در این آیه ما را به این معنا رهنمون می شود که بار سنگین مسئولیّت را احدی خود انسان بر دوش نمی کشد و در روز رستاخیز هر کس مسئول پاسخگویی به اعمال خویش است. و ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتّی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر می گیرد در قرآن آمده: «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً» از آنچه نمی دانی پیروی نکن ؛ چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند.
و البته خداوند در وصف مؤمنان میفرماید: «اِنَّما المُؤمِنونَ الّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلوبُهُم» مؤمنان کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان گردد.
«وجل»؛ همان حالت خوف و ترسی است که سرچشمه آن گاهی بخاطر درک مسئولیّتها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا می باشد که این حالت از صفات مؤمنان است.
بنابراین هر کس هم وظیفه دینی دارد و هم مسئول اعمال خود هست و نباید دیگران، حتّی خداوند را مسئول اعمال و رفتارهای خود بداند. شما نباید تلاش کنی دیگران یا خدا را مقصر بدانی و با تبرئه خود گناهان خود را توجیه کنی و طوری گلایه کنی که از شما سلب مسئولیت شود. ولی با این وجود دین اسلام و وسعت رحمت الهی و آغوش باز خداوند برای همه ما گنهکاران موجب امیدواری همه ما هست.
بنا نیست ایمان و پاکی و تقوا به ما تزریق شود و بنا نیست بی خود به ماها پاداش بدهند یا ما را مجازات کنند بلکه همه ما باید برای رسیدن به ایمان از هوای نفس و خواسته های نامشروع و نامعقول خود بگذریم.
ارزش انسان به این است که زمینه گناه باشد و گناه نکند نه اینکه خدا یا اولیاء خداوند بیایند و دست ما را بگیرند که ما گناه نکنیم و البته در روايات اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) از تعلّقات مادّي به عنوان دام و وسيله صيد، و از بسياري از گناهان به عنوان «مصائد» يا «حبائل» شيطان ياد شده است؛ يعني، گناهان دامهايي است كه شيطان به وسيله آنها انسانها را شكار مي كند و اگر ايمان كسي قوی باشد، با طناب شیطان به چاه نمیرود.
به هر تقدير گناه دام است و براي اين كه پرنده اي را در دام، گرفتار كنند دانه اي در دام مي ريزند و زرق و برق و جاذبه به آن مي دهند و از اين رو در نصوص ديني آمده است: «حفّت النّار بالشّهوات»، آتش جهنّم با لذّتها و شهوتها پيچيده و درهم آميخته است؛ به اين معنا كه، درون، دام آتش و بيرون، جام شهوت است و انسان به طمع جام شهوت به دام شعله مي افتد. چنان كه «حفّت الجنّة بالمكاره» بهشت با سختيها پيچيده است؛ يعني بهشت در درون سختيها وجود دارد، درون، دام محَبّت و بيرون، جام محنت است.
شما فرمودید: «دوست دارم از خدا بپرسم چرا آگاهم نکردی چرا بدون اینکه چیزی بدونم سمت سیاهی رفتم چرا شانس پاک بودن و صالح بودن ازم گرفتی چرا دیگه نمیتونم افتخار کنم که من با هوای نفسم مبارزه کردم موفق شدم»
پاسخ این است که قرآن میفرماید: «فلله حجة بالغه» یعنی خدای متعال حجت بالغه دارد و به هر کس راه خیر و شر را نشان داده است و در این دنیای بسیار بسیار کوچک دیگر کسی نمیتواند ادعا کند نمیدانسته و گناه کرده است و به سمت سیاهی رفته است! علاوه بر اینکه قرآن در آیه دیگر میفرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» یعنی پس به انسان خوبیها و بدیها الهام میشود.
بنابراین اگر ریشه یابی شود عیب از ضعف ایمان ما هست و لاغیر.
انشاءالله این پاسخ کوتاه موجب رنجش شما نشود. یاحقّ.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -