انهار
انهار
مطالب خواندنی

ولایت فقیه (2)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث: احکام شرعی؛ ولایت فقیه (1)
==============
«مسأله شرعی»
سؤال: اگر کسی در رکعت دوم نماز جماعت اقتدا کند، وقتی امام جماعت تشهد می‌خواند، و مأموم در حالت تجافی باشد، آیا خواندن تشهد واجب است؟
پاسخ: خواندن تشهد در حال تجافی واجب نیست، هر چند برخی از مراجع عظام، خواندن تشهد را مستحب دانسته‌اند.
کلاً، مأموم هنگام تجافی مخیّر به یکی از اعمال ذیل هست:
1) سکوت کند؛ 2) تشهد بخواند؛ (و بهتر بلکه مستحبّ است تشهد را بخوانند)؛ 3) ذکر مطلق کند.
سؤال: اگر کسی تجافی نکند، نمازش چه حکمی دارد؟
پاسخ: احتیاطاً تجافی کند، ولی اگر تجافی نکند، (معصیت کرده اما) نمازش باطل نمى شود و جماعتش هم صحیح است.
==============
ادامه از جلسه قبل...
طرح موضوع «ولایت فقیه» در جلسه قبل.
در جلسه قبل بیان شد که: «ولایت فقیه» از عناوین فقهی اسلامی است که جایگاه ویژه ای در مبانی فقهی دارد ولی طرح آن توسط امام خمینی «رحمةالله علیه» رنگ و بوی بیشتری گرفت.
البته با وجود اینکه در دهه چهارم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستیم ولی باید بگوئیم که: متأسفانه مبحث «ولایت فقیه» مانند بسیاری از مباحث فقهی و معارف بلند و اساسی دینی کمتر مورد توجه قرار گرفته و کارشناسان به اندازه لازم این موضوع را مورد مطالعه و دقّت نظر و طرح در اجتماع مؤمنین قرار نداده اند!!!
موضوع «ولایت فقیه» آنقدر اهمیت دارد که استوانه فقاهت مرحوم صاحب جواهر در جلد 21 جواهرالکلام ص 397 در باره آن میفرماید: «... لولا عموم الولایة لبقی کثیر من الامور المتعلّقة بشیعتهم معطلة. فمن الغریب وسوسة بعض الناس فی ذلک بل کانّه ما ذاق من طعم الفقه شیئاً و لا فهم من لحن قولهم و رموزهم أمرا و لا تأمل المراد من قولهم إنی جعلته علیکم حاکماً و قاضیاً و حجة و خلیفة و نحو ذلک مما یظهر اراده نظم زمان الغیبة لشیعتهم فی کثیر من الأمور الراجعة إلیهم...».
«... اگر عمومیّت ولایت فقیه، نباشد، واقعاً بسیاری از امور مربوط به شیعیان تعطیل می ماند. بنابراین تردید بعضی از مردم در این زمینه، امری غریب و دور از واقع است. بلکه گویا اینها به هیچ وجه، مزّه ای از فقه نچشیده اند و از ساختمان سخن اهل بیت (علیهم السلام) و اشارات و نکته های فرمایشات آن بزرگواران، درکی نداشته اند و در مقصود سخنان اهل بیت (علیهم السلام) که (در احادیث فرموده‌اند) فقیه را حاکم بر شما و قاضی و حجت و جانشین خود قرار دادیم، تامل نکرده اند...».
سخنان بزرگان در باره صاحب جواهر:
1) علامه سید محسن امین: در فقه اسلام کتابی مانند «جواهر الکلام» نیست.
2) شیخ مرتضی انصاری: برای مجتهدی که میخواهد احکام الهی را استنباط کند، کافی است که جواهر و وسائل الشیعه داشته باشد.
==============
مرحوم صاحب جواهر؛ بسیار پركار بوده و كتاب جواهرالکلامش از عجايب و معجزات تاريخ است كه شامل يك دوره فقه استدلالى مبسوط و كامل است، البته قبل از آن، رياض نيز چنين ويژگى را داراست، ولى مختصر است . دوره جواهر از معجزات و عجايب تاريخ است!
==============
ای مؤمنان دین اسلام یک بعدش عبادات هست ولی دارای ابعاد دیگری هم هست!
بعد عبادات، ذکر و مناجات؛
بعد اخلاق و معاشرت؛
بعد سیاست؛
بعد اقتصاد و...
و مؤمنین در همه این موارد باید باحجّت شرعی عمل کند و نمیتواند بدون حجّت باشد!
در عبادات از مجتهد جامع الشرایط عمل میکند ولی در مسائل غیر عبادی مانند قضاوت گرفتن و اجرای اوامر حکومتی و دفاع از کیان کشور باید تابع حاکم شرع و ولیّ فقیه بود به همین دلیل لزوم ولایت فقیه علاوه بر ادلّه نقلی به حکم عقل نیز توجیه هست.
برخی از ادلّه عقلی:
1) براى تأمين مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگيرى از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام، وجود حكومت در جامعه ضرورى و لازم است.
2) حكومت ايده آل و عالى ترين و مطلوب ترين شكل آن، حكومتى است كه امام معصوم (عليه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره كند.
3) بر اين اساس كه هنگامى كه تأمين و تحصيل يك مصلحت لازم و ضرورى در حدّ مطلوب و ايده آل آن ميسّر نباشد بايد نزديك ترين مرتبه به حدّ مطلوب را تأمين كرد، لذا در بحث ما هم هنگامى كه مردم از مصالح حكومت معصوم (عليه السلام) محروم بودند بايد بدنبال نزديك ترين مرتبه به حكومت معصوم (عليه السلام) باشيم. و اقربيت و نزديكى يك حكومت به حكومت معصوم (عليه السلام) دارای سه ویژگی هست:
1- علم به احكام كلّى اسلام (فقاهت)؛
2- شايستگى روحى و اخلاقى به گونه‌اى كه تحت تأثير هواهاى نفسانى و تهديد و تطميع‌ها قرار نگيرد (تقوى)؛
3- كارآيى در مقام مديريت جامعه كه خود به خصلت‌ها و صفاتى از قبيل درك سياسى و اجتماعى، آگاهى از مسائل بين المللى، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهكاران، حدس صائب در تشخيص اولويت ها و... قابل تحليل است.
ادامه در جلسه بعد...

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -