انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1: -نظر به مسألۀ 17 منهاج الصالحين ص 8 راجع به اينكه مكلّف مدتى مقلّد مجتهدى بود، بعد از اينكه آن مجتهد از دنيا رفت اين مكلف تقليد كرد از مجتهد ديگرى:

اگر اين مجتهدى كه فعلاً مقلّد اوست در غسل شرطى را معتبر بداند كه اوّلى اين شرط را معتبر نمى‌دانست و اين مكلّف هم در زمان مجتهد اول وقتى كه غسل مى‌كرد چه غسل جنابت و چه غسل غير جنابت، آن شرط را مراعات نمى‌كرد و غسل خود را فاقد آن شرط انجام مى‌داد، آيا بر طبق آن مسألۀ 17 اين مكلف در زمان مجتهد اوّل-قبلى-در حكم دائم الحدث و دائم الجنابة بوده و بايد نمازهايى كه در زمان او خوانده و روزه‌هايى كه در زمان او گرفته و حجى كه در زمان او بجا آورده اعاده كند يا نه؟

جواب: باسمه تعالى؛ اعمال سابقۀ او مجزى است و احتياج به قضاء و اعاده ندارد، و لكن فعلاً بايد غسل را بر طبق فتواى مجتهد فعلى بجاآورد، و آنچه در منهاج الصالحين است بر طبق فتواى حضرت آية الله العظمى خوئى قدس سرّه مى‌باشد كه ايشان اعمال سابقه را مجزى نمى‌دانند مگر اينكه بر طبق فتواى مجتهد فعلى عملى كه انجام شده صحيح و مجزى باشد، البته ايشان در فرض سؤال روزهايى را كه شخص گرفته مجزى مى‌داند، و الله العالم.

سؤال2: -اگر اين مجتهدى كه فعلاً مقلد اوست در تطهير لباس و غيره شرائطى را معتبر بداند كه اوّلى اين شرائط را معتبر نمى‌دانست و اين مكلّف هم در زمان مجتهد اول در مقام تطهير اشياء آن شرائط را مراعات نمى‌كرد و به غير آن طريقى كه دومى معتبر مى‌داند تطهير مى‌كرد، آيا در اين صورت حكم مى‌كنيد به صحت حجى كه در زمان اوّلى انجام داده و نمازهايى كه در زمان اوّلى خوانده و روزه‌هايى كه در زمان اوّلى گرفته و يا اينكه بر طبق آن مسألۀ 17 حكم مى‌شود به اعادۀ اين اعمال از باب اينكه بنابر نظريۀ دومى در تطهير عادتاً لباسهاى اين مكلّف و بدنش و اعضايش در زمان اوّلى در حكم متنجس بوده و وضوء و غسل و تيممى كه در زمان اوّلى انجام مى‌داده با اين وضع باطل بوده و نتيجتاً نمازش و روزه‌اش و حجّش هم باطل بوده است؟

جواب: باسمه تعالى؛ اعمال سابقۀ او مجزى است و احتياج به قضاء و اعاده ندارد و لكن فعلاً بايد لباس يا بدن را بر طبق فتواى مجتهد فعلى تطهير كند، و الله العالم.

سؤال3: در صورتى كه دوتا مجتهد باشد كه تقليد مكلّف مردد است بين آن دو چه اينكه هر دو زنده باشند و يا اينكه هر دو مرده باشند و يا اينكه يكى مرده باشد و ديگرى زنده، و مكلّف هم علم داشته باشد به اختلاف آن دو در فتوا و به كيفيات و موارد احتياط هم عارف باشد و احتياط هم ممكن باشد، در اين فرض در هر يك از سه صورت زير حكم مى‌كنيد به وجوب احتياط:

الف-مكلّف علم دارد كه اين دو در علم مختلفند ولى نمى‌تواند بدست بياورد كه اعلم آن دو كداميك است.

جواب: باسمه تعالى؛ اگر هر دو زنده هستند، مخيّر است بين آن دو نفر؛ و اگر يكى از آنها مرده است، در آن مسائلى كه در زمان حيات او تعلّم كرده مخيّر است باقى بماند و يا به زنده رجوع كند و در مسائلى كه تعلّم نكرده بايد به شخص زنده كه اعلم از ديگران است رجوع كند؛ و اگر هر دو مرده باشند، در آن مسائلى كه از هركدام تعلّم كرده در صورتى كه اعلم از احياء باشد بايد باقى بماند و در مسائلى كه از

هيچ‌كدام تعلّم نكرده بايد به اعلم احياء رجوع كند. و الله العالم.

ب-مكلّف علم دارد به اينكه آن دو در علم متساوى هستند.

ج-مكلّف نه علم دارد به تساوى آن دو در علم و نه هم علم دارد به اختلاف آن دو در علم بلكه احتمال مى‌دهد كه متساوى باشند و احتمال هم مى‌دهد كه مختلف باشند.

باسمه تعالى؛ جواب ( ب: مانند جواب الف مى‌باشد و همچنين است جواب ( ج: ، اگر در فرض اختلاف احتمال اعلميت در هر يك از آن دو باشد، و الله العالم.

در اين سه صورت، در چه صورتى فتوا مى‌دهيد به وجوب احتياط و در چه صورتى از روى احتياط حكم مى‌كنيد به وجوب احتياط كه رجوع به غير در آن جائز باشد؟

در چه صورتى از آن سه صورت حكم مى‌كنيد به لزوم احتياط خاص يعنى احتياط بين اين دو مجتهد؟ و در چه صورتى از آن سه صورت حكم مى‌كنيد به لزوم احتياط عام يعنى احتياط بين همۀ مجتهدين اعم از متقدمين و متأخرين و اين دو؟

باسمه تعالى؛ در هيچ يك از صور مزبور احتياط واجب نيست. و الله العالم.

سؤال4: در تعريف مجتهد اعلم مى‌گويند: كسى كه در فهميدن حكم خدا از تمام مجتهدهاى زمان خود بهتر باشد، آيا اين بهتر فهميدنِ حكم خدا تنها در مسائل شرعى است يا مسائل سياسى را نيز شامل مى‌شود؟

جواب: باسمه تعالى؛ ملاك بهتر فهميدن حكم شرعى است، و الله العالم.

سؤال5: آيا زن مى‌تواند فقط در مسائل زنان مرجع آنان شود؟

جواب: باسمه تعالى؛ زن نمى‌تواند مرجع تقليد شود، و الله العالم.

سؤال6: آيا كسى كه مى‌تواند محتاط باشد، واجب است كه محتاط باشد يا مى‌تواند تقليد كند؟

جواب: باسمه تعالى؛ مى‌تواند تقليد نمايد، و الله العالم.

سؤال7: مكلّف و مميّز بعد از مراجعه به حضرتعالى در مسألۀ بقاء، مى‌تواند در همۀ مسائل مراجعه كرده و باقى نماند؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه مجتهد سابقى را اعلم بداند، در مسائلى كه در زمان حيات آن بزرگوار ياد گرفته بايد بر تقليد سابق باقى بماند، و الله العالم.

سؤال8: اگر پس از وفات مجتهد، در مسأله‌اى به مجتهد زنده مراجعه كرد، اكنون كه همان مجتهد نيز وفات يافته وظيفه‌اش در آن مسأله چيست؟ آيا طبق نظر حى عمل نمايد يا يكى از دو مجتهد از دنيا رفته؟

جواب: باسمه تعالى؛ در مسائلى كه تعلّم كرده در صورتى كه مجتهد دوم را اعلم از مجتهد اول و مجتهد حى مى‌داند، واجب است بر تقليد مجتهد دوم باقى بماند. و اگر مجتهد اول را اعلم از دومى و همچنين از حى بوده، واجب است بر تقليد مجتهد اول باقى بماند. و در صورت شك مى‌تواند به حى مراجعه كند. و در مسائلى كه ياد نگرفته بايد به حى مراجعه نمايد، و الله العالم.

سؤال9: اگر زن و شوهر هركدام مرجع تقليدى دارند، در مسائل اختلافى چگونه عمل نمايند؟

جواب: باسمه تعالى؛ هركدام بر طبق فتواى مرجع تقليدش عمل مى‌كند، و الله العالم.

سؤال10: نظر مبارك را راجع به كسى كه مرجع او از دنيا رفته و همينطور باقى مانده بيان فرماييد؟

جواب: باسمه تعالى؛ بايد به مجتهد حى رجوع كند، و در مسألۀ بقاء بر تقليد، فتوى او را مراعات نموده و اعمالش را طبق فتواى او انجام دهد، و اعمال سابقى كه بعد از فوت مجتهد اول انجام داده اگر با فتواى مجتهد حى يا با فتواى مجتهد ميت-در مسائلى كه بقاء در آن مسائل به نظر مجتهد حى جايز است-مطابق است، مجزى است، و الله العالم.

سؤال11: اگر دو مجتهد برابر باشند، مقلّد مى‌تواند از يكى به ديگرى مراجعه كند؟ و اگر كسى تنها يك مسأله را عمل كرده باشد مى‌تواند به مجتهدى ديگر رجوع كند؟

جواب: در مسائلى كه ياد گرفته، رجوع به غير نمى‌تواند بكند، مگر در صورت اعلميت يا محتمل الاعلميّة بودن ديگرى، و معيار جواز رجوع و عدم جواز رجوع در صورت تساوى، ياد گرفتن است نه عمل كردن، و الله العالم.

سؤال12: با توجه به معرفى عده‌اى از بزرگان در عرصۀ فقه و فقاهت از سوى حوزۀ علميۀ قم، تشخيص اعلم آنها براى مردم بسيار دشوار است، چه كنند؟

جواب: باسمه تعالى؛ بايد به اهل خبره رجوع نمايد تا مجتهد اعلم يا محتمل الاعلميّة را از بين آنها تشخيص دهد و از وى تقليد نمايد، و تفصيل آنها در رساله مذكور است، و الله العالم.

سؤال13: دخترى است ده‌ساله كه احد ابوين او شيعه است، دختر به راه و رسم شيعيان زندگى مى‌كند ولى در مورد تقليد و غيره هيچ تصورى در ذهنش نيست و كيفيت زندگى آنها هم جورى نيست كه بتواند دنبال مسائل تقليد و اعلم بگردد و اعلم را بشناسد، در اين صورت راهى كه آسان‌ترين باشد براى صحت اعمال اين دختر چيست؟ و آيا اين راه براى افراد عادى هم قابل عمل هست يا خير؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر اعمالش را به رجاء صحت انجام دهد و مطابق قول اعلم باشد مجزى است. و الله العالم.

سؤال14: از آية الله العظمى اراكى تقليد مى‌كردم آيا شرعاً مى‌توانم بر تقليد ايشان باقى بمانم؟

چنانچه اجازه مى‌دهيد بر تقليد ايشان باشم آيا مى‌توانم در همۀ مسائل تقليد كنم يا در مسائلى كه در زمان حيات ايشان ياد گرفته‌ام؟

آيا اجازه مى‌دهيد در قسمتى يا همۀ فتاواى آقاى اراكى اعم از آنكه مى‌دانستم يا نه فتاواى ايشان را رها كرده و از شما تقليد كنم؟ يعنى بر بعضى فتاوى باقى باشم و بر بعضى به شما مراجعه كنم لطفاً به سه سؤال بطور كامل و تفصيلى پاسخ دهيد؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه به اعلميت مجتهد ميت اطمينان پيدا كرده و مسائل را براى عمل ياد گرفته، تقليد محقق شده؛ و در صورت اعلميت ميت از حى، در همان مسائلى كه ياد گرفته بايد باقى بماند و در غير آنها در هر حال بايد به حى مراجعه كند؛ و اگر اعلميت ميت و حى هر دو را احتمال مى‌دهد، مى‌تواند به حى مراجعه كند، و در مسائل ياد نگرفته در زمان حيات ميت بايد به حى مراجعه نمايد.

سؤال15: آيا تقليد از مجتهد اعلم واجب است يا از غير اعلم نيز مى‌توان تقليد كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ در مسائل اختلافى بايد به اعلم و يا محتمل الاعلميّة رجوع كند، و الله العالم.

سؤال16: آيا تقليد ابتدايى از مجتهد ميت همچون امام ( ره: جايز است؟ در صورتى كه مجتهد ميت اعلم از مجتهدان زنده و حاضر باشد، وظيفۀ كسانى كه تازه به تكليف رسيده‌اند، چيست؟

جواب: باسمه تعالى؛ تقليد ابتدايى از ميت جايز نيست، و بايد به اعلم زنده و محتمل الاعلميّة رجوع كند، و الله العالم.

سؤال17: مى‌توان در مسائلى كه انسان از مجتهد ميت پيروى نكرده، از مجتهد ميت تقليد كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ در بقاى بر تقليد ميت، عمل شرط نيست؛ و در مسائلى كه در زمان حيات او تعلّم گرديده، در صورتى كه اعلم از احياء باشد، در آن مسائل بايد باقى بماند؛ و اگر احتمال اعلميت ميت را مى‌دهد، در مسائلى كه در زمان حيات او ياد گرفته مى‌تواند به تقليد او باقى باشد، و در مسائلى كه در زمان حيات او ياد نگرفته در هر صورت بايد به مجتهد زنده رجوع كند، و الله العالم.

سؤال18: اگر مجتهد ميت از مجتهدان زنده اعلم باشد، تقليد از او واجب است؟ در صورت برابرى چطور؟

جواب: باسمه تعالى؛ در مسائلى كه در زمان حيات او تعلّم كرده، اگر ميت اعلم از احياء باشد، بايد باقى بماند؛ و در فرض تساوى و يا احتمال اعلميت در هر دو، فرد

در آن مسائل مخيّر است، و در بقيۀ مسائل بايد به حى رجوع كند، و الله العالم. .

سؤال19: اگر بگوييم: تقليد از مجتهد ميت اعلم واجب است، مى‌توان در برخى مسائل از مجتهد زنده تقليد كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ پاسخ اين مسأله از جواب بالا معلوم شد، و الله العالم.

سؤال20: اگر مجتهد ميت از مجتهد زنده عالم‌تر باشد، آيا مقلّد مى‌تواند در مسائلى كه در زمان حيات وى از او فرا گرفته، بر طبق نظر مجتهد زنده عمل نمايد؟

جواب: باسمه تعالى؛ بايد در فرض مذكور بر تقليد بر ميت اعلم باقى باشد، و الله العالم.

سؤال21:آيا بعضى از مسائلى را كه از مجتهد فوت شده ياد گرفته‌ام، مى‌توانم در آنها از او پيروى كرده و ديگر مسائل را از حضرتعالى تقليد نمايم؟

جواب: باسمه تعالى؛ در صورت احراز اعلميت ميت از حى، در همۀ مسائل ياد گرفته در زمان حيات مرجع اوّلى بايد بر تقليد ميت اعلم باقى بماند، و در صورت احتمال اعلميت مى‌توان در آن مسائل باقى باشد و مى‌تواند به حى رجوع كند، و در بقيۀ مسائل بايد به حى رجوع كند، و الله العالم.

سؤال22: حكم در صورت تشخيص ندادن اعلميّت حى و ميت چيست؟

جواب: باسمه تعالى؛ مى‌تواند در تقليد ميت در مسائلى كه در حيات او ياد گرفته باقى بماند، و در بقيۀ مسائل بايد به حىّ أعلم يا محتمل الاعلميّة رجوع كند، و الله العالم.

سؤال23: در چه مسائلى بايد بر مجتهد اعلم مرده باقى بوده، و چه مسائلى را به عالم زنده مراجعه كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ در مسائلى كه در زمان حيات ميت اعلم ياد گرفته واجب است بر تقليد ميت باقى بماند، و در بقيۀ مسائل بايد به حى مراجعه كند، و الله العالم.

سؤال24: پس از جستجوى كافى، اگر چند مجتهد يكسان باشند، آيا مى‌توان در برخى مسائل از يك نفر، و بعضى را از ديگرى و يا از سومى تقليد كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ در جايى كه عمل واحد به فتواى هر دو يا هر سه با تبعيض در تقليد باطل مى‌شود، تبعيض جايز نيست، و در غير اين مورد تبعيض در تقليد مانعى

ندارد، و الله العالم.

سؤال25: اگر شخصى مجتهدش فوت نمايد، و بنابر تقليد از مجتهد زنده، به عالم زنده نيز رجوع نمايد و دومى نيز پس از چندى فوت نمايد، اينك بايستى از كدام‌يك تقليد كند؟

جواب: باسمه تعالى؛ هركدام از مراجع فوت شده كه اعلم از ديگران و از مجتهد حى است، در مسائل ياد گرفته از وى بر تقليد او باقى مى‌ماند، و در صورت احتمال اعلميت در هر سه نسبت به ديگرى مى‌تواند به حى مراجعه كند، و در مسائلى كه از آن دو ياد نگرفته بايد به حى رجوع كند، و الله العالم.

سؤال26: نظر حضرتعالى در بقاى بر تقليد از ميت چيست؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه ميت اعلم باشد، در مسائلى كه در زمان حيات از او تعلّم كرده بايد بر تقليد او باقى باشد و در بقيۀ مسائل بايد به حى رجوع كند، و چنانچه اعلميت ميت را احراز نكرده در مسائلى هم كه در زمان حيات از او تعلّم كرده مى‌تواند به حى رجوع كند و مى‌تواند بر تقليد ميت باقى باشد، و در بقيۀ مسائل بايد به حى رجوع كند، و الله العالم.

سؤال27: شخصى بعد از فوت مرجع خود متوجه شد اعمالى كه انجام داده، بر طبق فتواى او نبوده، و همچنين اعمالش مطابق فتواى مرجع حى هم نيست، و براى آگاهى از فتواى مجتهد حى تلاش نكرد تا اينكه به مجتهد حىّ ديگر مراجعه كرد كه اعمالش مطابق با فتواى اوست، در اين صورت اعمال او چه صورتى دارد؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه تقليد از مرجع سوم بر طبق مجوز شرعى باشد، بايد در وجوب اعاده يا اكتفا به اعمال گذشته بر طبق نظر وى عمل كند، و الله العالم.

سؤال28: شخصى با اذن و اجازۀ مجتهد زنده، در تقليد ميت باقى ماند، اكنون مجتهد دومش هم فوت نموده. آيا مى‌توان با اذن و اجازۀ يك مجتهد زنده در تقليد مجتهد اوّلى باقى بماند يا بايد از مجتهد حى مستقلاً تقليد نمايد؟

جواب: باسمه تعالى؛ بايد به اعلم احياء يا محتمل الاعلميّة رجوع كند و در بقاى بر تقليد ميت و خصوصيات آن بر طبق فتواى او عمل كند، بر حسب فتواى ما چنانچه ميت اول اعلم بوده بايد در مسائلى كه در زمان حيات از او ياد گرفته بر تقليد او باقى باشد و در بقيۀ مسائل به حى رجوع كند، در غير اين صورت مى‌تواند در مسائلى هم كه در زمان حيات از او تعلّم كرده به حى رجوع كند، و الله العالم.

سؤال29: بنده در دو يا سه مسأله از آية الله العظمى اراكى ( ره: تقليد نمودم و پيشتر هم مقلّد امام خمينى ( ره: بوده‌ام، حال بنا بر اذن مجتهد زنده به امام باقى بمانم يا به آية الله اراكى؟ يا از مجتهد حى تقليد كنم؟

جواب: باسمه تعالى؛ هركدام از مراجع ميت اعلم از حى باشد در مسائلى كه از وى ياد گرفته واجب است باقى بماند، و در مسائلى كه در زمان حيات مرجع سابق يا اسبق ياد نگرفته بايد به حى مراجعه نمايد، و الله العالم.

سؤال30: اين جانب اكنون مقلّد مرحوم حضرت آية الله العظمى اراكى ( ره: هستم، آيا اجازه مى‌فرماييد كه در مسائل جديد روز مقلّد حضرتعالى باشم؟

جواب: باسمه تعالى؛ بقاى بر تقليد ميت در مسائلى كه در حال حيات وى تعلّم نكرده‌ايد جايز نيست و بايد به حى رجوع نماييد، و الله العالم.

سؤال31: اين جانب بعلت عدم آشنائى با مسائل، بعد از رسيدن به سن تكليف از مجتهد ميت تقليد كردم، پس از مدتى مسأله برايم روشن شد، تكليف بنده در مورد اعمال و عبادتهاى گذشته چگونه مى‌باشد؟

جواب: باسمه تعالى؛ به رسالۀ عمليۀ مجتهدى كه فعلاً بايد از او تقليد كنيد مراجعه كنيد، اگر اعمال سابقتان بر طبق فتاوى او بوده مجزى است، و الله العالم.

سؤال32: اگر چند مرجع يكسان باشند يا احتمال اعلميت در بعضى وجود داشته باشد، آيا مى‌توان بعضى از مسائل را از يكى، و باقيمانده را از ديگرى تقليد كرد؟ و آيا مى‌توان از مجتهدى به مجتهد ديگر رجوع كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ در صورتى كه احتمال اعلميت مختص به يكى باشد، تقليد از او متعيّن است؛ و در صورتى كه احتمال اعلميت در هركدام موجود باشد مى‌توان با تبعيض مسائل يا بدون آن هر يك از آنها تقليد كرد، و ظن به اعلميت يكى از آنها اعتبار ندارد لكن اگر در اين صورت در بعضى از مسائل از يكى تقليد كرده نمى‌تواند در آن مسائل به ديگرى عدول كند، مگر آنكه محرز شود كه دومى اعلم است يا احتمال اعلميت مختص به او شود، و الله العالم.

سؤال33: در صورت فراهم بودن شرايط نماز جمعه، حضرتعالى آن را احتياط واجب مى‌دانيد، آيا كسى كه مقلد شماست مى‌تواند در اين مسأله از مجتهدى تقليد كند كه نماز جمعه را واجب نمى‌داند؟

جواب: باسمه تعالى؛ مى‌تواند با رعايت الاَعلم فالاَعلم از مجتهد ديگرى تقليد كند، و الله العالم.

سؤال34: اگر از مجتهدى تقليد صحيحى كرده، مى‌تواند بعد از فوت يا در حيات وى به مجتهد ديگرى كه در آن مسأله نظرى موافق دارد استناد داده و از او تقليد نمايد و لو دوّمى غير اعلم باشد و وجه عمل را مغاير آنچه اوّلى نظر دارد بداند؟ در صورت اختلاف فتوى آيا موردى هست كه تخيير باشد بين بقاء بر تقليد سابق از حى به ميت و عدول به مجتهدى ديگر؟

جواب: باسمه تعالى؛ عدول از حى به حىّ ديگر جايز نيست مگر آنكه مجتهد ثانى اعلم يا محتمل الاعلميّة باشد، و استناد به فتوا لازم است استناد به شخص اثرى ندارد و در صورت اتفاق در رأى، فتواى هر يك مى‌تواند استناد كند، و در صورت اختلاف بايد به اعلم مراجعه كند، و در صورت تساوى حى با حى فرضاً يا اگر هر دو محتمل الاعلميّة باشند مكلّف مخيّر است هر يك مراجعه كند، و چنانچه ميت محتمل الاعلميّة باشد در مسائلى كه در زمان حيات او ياد گرفته مخيّر است به تقليد ميت باقى بماند يا به حى رجوع كند، و در مسائل ديگر بايد به حى مراجعه كند. و الله العالم.

سؤال35: در رسالۀ حضرتعالى آمده: گمان به اعلميت يك مرجع كافى نمى‌باشد، منظور چيست؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر هر يك از دو مرجع محتمل الاعلميّة نسبت به ديگرى باشند، مكلّف مخيّر است به هر يك مراجعه كند و گمان به اعلميّت يكى موجب ترجيح نمى‌شود، و الله العالم.

سؤال36: شخصى كه متوجه مسألۀ تقليد نبود، اما مسأله‌اى كه برايش پيش مى‌آمد از رسالۀ مجتهد وقت اخذ مى‌نموده و عمل مى‌كرد. آيا اين مقدار براى تحقق تقليد و بقاى پس از وفات او كافى است؟

جواب: باسمه تعالى؛ در صورتى كه وظيفه‌اش تقليد از آن مجتهد بوده كافى است، و الله العالم.

سؤال37: زن و شوهرى، هركدام مقلّد يك مرجع تقليد مى‌باشند، مسلماً گاهى از ديدگاههاى آن دو بزرگواران با هم فرق دارد، مثلاً مجتهدى خون در تخم مرغ را نجس و مجتهد ديگر پاك مى‌داند، بنابراين باعث عسر و حرج مى‌شود، چه كنند؟

جواب: باسمه تعالى؛ مرجع تقليدِ هركدام اعلم باشد، آن ديگرى نيز بايد از او تقليد كند، و تقليد از مجتهد ديگر مجزى نيست؛ و اگر هركدام مجتهد خود را از ديگرى اعلم تشخيص بدهد با موازينى كه در رسالۀ عمليه ذكر شده بايد از مجتهد خود تقليد كرده و به فتواى او عمل كند، و الله العالم.

سؤال38: با فوت مرجع تقليد وظيفۀ مقلّدان آن مرحوم چه خواهد بود؟ آيا مى‌توانند بدون رجوع به مجتهد زنده، يعنى بى‌آنكه در مسألۀ بقاى بر ميت از زنده‌اى بپرسد، به تقليد خود از آن مرحوم ادامه دهد؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه مرجع تقليد وفات كند، فتواى او در مسألۀ بقاى بر ميت اعتبار ندارد؛ لازم است مقلّد او در مسألۀ جواز بقا يا وجوب آن با ساير خصوصيات لازمه رجوع كند به مجتهد حى كه اعلم از ساير احياء يا محتمل الاعلميّة است، و الله العالم.

سؤال39: پس از آنكه شخص تنها در مسألۀ بقاى بر ميت به حضرتعالى مراجعه كرد، آيا

مى‌تواند همۀ مسائل را از او پيروى كند؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه مجتهد سابقى را اعلم بداند، در مسائلى كه در زمان حيات آن بزرگوار ياد گرفته بايد بر تقليد سابق باقى بماند، و در بقيۀ مسائل بايد به مجتهد زنده رجوع كند، و الله العالم.

سؤال40: در مسائلى كه احتياط واجب داريد، مى‌توان به مرجع ديگر رجوع نمود؟

جواب: باسمه تعالى؛ رجوع به مجتهد ديگر در مسائل مزبور با رعايت الاعلم فالاعلم مانعى ندارد، و الله العالم.

سؤال41: پس از اينكه در مسألۀ بقاء بر تقليد به حضرتعالى مراجعه كردم، مى‌توانم در برخى مسائلى كه حضرتعالى آسان‌تر گرفته‌ايد رجوع نمايم؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر مجتهد سابق اعلم باشد، نسبت به مسائلى كه در حال حيات از او ياد گرفته بايد به فتاوى او عمل نماييد، و در بقيۀ مسائل بايد به مجتهد زنده رجوع كنيد و اگر مجتهد ميت محتمل الاعلميّة باشد، در مسائلى هم كه در زمان حيات او ياد گرفته‌ايد مى‌توانيد به مجتهد زنده رجوع كنيد، و الله العالم.

سؤال42: اگر چند مرجع در يك سطح باشند، آيا شخص مى‌تواند برخى مسائل را از يكى و برخى ديگر را از مجتهدى ديگر فرا بگيرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ تبعيض در تقليد از متساويين جايز است، در صورتى كه موجب علم به بطلان عمل واحد به فتواى هر دو يا مخالفت قطعيّه در دو عمل نشود، و الله العالم.

سؤال43: اگر مجتهدى اعلم باشد و مجتهد ديگر باتقواتر باشد ولى علمش كم است، آيا تقليد از عالم باتقواتر جايز است؟

جواب: باسمه تعالى؛ در صورت اختلاف در فتوا بايد از اعلم تقليد كرد، و الله العالم.

سؤال44: اگر مجتهدى دوازده امام نباشد اما عادل باشد، مى‌شود از وى تقليد كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ تقليد از وى جايز نيست، و الله العالم.

سؤال45: آيا شخص شيعه مى‌تواند از عالم اهل سنت تقليد كند، با اين شرط كه ديدگاهها

وى مطابق با شيعه باشد؟

جواب: باسمه تعالى؛ شرط مرجع تقليد « ايمان» است با ساير شروط كه در رسالۀ عمليه آمده است، و الله العالم.

سؤال46: مجتهدى كه همۀ شرايط را دارا باشد، اما حريص به دنيا باشد، مى‌شود از او تقليد كرد؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر عادل است مى‌توان تقليد كرد، و الله العالم.

سؤال47: براى شناخت اعلم از مراجع، قول چه كسى از افراد مقدم است؟

جواب: باسمه تعالى؛ قول هركدام از چند نفر كه خبرويّت آنها اقوى است مقدم است، و الله العالم.

سؤال48: در مورد مسأله‌اى بعد از فتوا مى‌فرماييد «بعيد نيست حكم مسأله چنين باشد» مراد فتوى يا احتياط است؟

جواب: باسمه تعالى؛ فتوى است. و الله العالم.

سؤال49: مقلّدى كه نسبت به اعلم بودن مجتهد فوت شده شك دارد و در مسألۀ بقاى بر تقليد ميت نيز به حضرتعالى رجوع نموده، در مسائل عمل شده هم مى‌تواند به فتواى شما عمل نمايد؟

جواب: باسمه تعالى؛ در فرض سؤال، مى‌تواند، و الله العالم.

سؤال50: آيا تقليد صرفاً عمل كردن است يا التزام به عمل در تقليد كافى است؟

جواب: باسمه تعالى؛ تقليد يعنى عملى كه مستند به فتواى مجتهد است، و در بقاى بر تقليد ميت عمل لازم نيست، بلكه تعلّم فتوى كافى است، و التزام به عمل نمودن به فتواى مجتهد اثرى ندارد، و الله العالم.

سؤال51: در مورد احتياط واجب به چه كسى مراجعه شود؟

جواب: باسمه تعالى؛ در مواردى كه ما احتياط كرده‌ايم، مى‌توانيد به مجتهد ديگر با رعايت الاعلم فالاعلم مراجعه كنيد، و الله العالم.

سؤال52: رجوع به مجتهدى در تقليد با شهادت دو نفر عادل چگونه است؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر بعد از آن به طريق معتبر اعلم يا محتمل الاعلميّة بودن مرجعى را كه به او رجوع كرده احراز كند، رجوع سابق او صحيح مى‌شود، و الله العالم.

سؤال53: رجوع از مرجع حى به مرجع ديگر چگونه تحقق مى‌يابد؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه به وجه شرعى محرز شود كه دومى اعلم يا خصوص او محتمل الاعلميّة است بايد به او رجوع كند، و الله العالم.

سؤال54: اين جانب مقلّد حضرت آية الله العظمى اراكى ( ره: بودم و چند فتوى از ايشان را ياد گرفتم و عمل نموده‌ام، در حال حاضر در نظر دارم در تمام مسائل مقلّد حضرتعالى باشم، آيا اجازه مى‌فرماييد؟

جواب: باسمه تعالى؛ چنانچه اعلميت ايشان را احراز نموده‌ايد بايد در آن مسائلى كه در زمان حيات ايشان ياد گرفته‌ايد باقى بمانيد، و در بقيۀ مسائل به حى مراجعه كنيد، و اگر مجتهد ميت محتمل الاعلميّة باشد مى‌توانيد در همه مسائل به حى رجوع كنيد، و الله العالم.

سؤال55: كسى كه مرجع تقليد برگزيده، آيا مى‌تواند در بعضى از مسائل رجوع به مجتهدى ديگر نمايد؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر مجتهد اعلم باشد و احتمال اعلميّت فقط در او باشد، تقليد او متعين است، و الله العالم.

سؤال56: براى تشخيصِ اعلم، آيا اهل فن بايد مجتهد باشد؟

جواب: باسمه تعالى؛ لازم نيست مجتهد باشد، ولى بايد در حدّى از علميّت باشد كه مجتهد را از غير مجتهد و اعلم را از غير اعلم تشخيص دهد، و الله العالم.

سؤال57: آيا انسان مى‌تواند از مجتهدى تقليد كند كه يقين به اعلميّت او نداشته باشد، با توجه به اينكه احتمال اعلميّت ديگرى را بدهد؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر فقط در يك شخص از دو نفر احتمال اعلميّت مى‌دهد، از همان بايد تقليد كند، و الله العالم.

سؤال58: كسانى كه جديداً بالغ مى‌شوند و با تحقيق و بررسى از اهل خبره نتوانستند به

نتيجۀ قطعى برسند، تكليف آنها چيست؟

جواب: باسمه تعالى؛ نظر كسانى كه خبرويّت آنها اقوى است اخذ مى‌شود، و اگر اقوى در بين نبود از مجتهدى كه محتمل الاعلميّة است بايد تقليد كند، و اگر در همه احتمال اعلميّت بدهد در تقليد مخيّر است، و الله العالم.

سؤال59: لطفاً محدودۀ فروع دين و احكام فقهى ( تقليدى: و موضوعات ( غير تقليدى: را بيان فرماييد؟

جواب: باسمه تعالى؛ مكلّفى كه مجتهد نيست در همۀ عبادات و معاملات و كارهايى كه انجام مى‌دهد يا ترك مى‌كند بايد مقلّد باشد، يا احتياط كند، مگر مواردى كه از مسلّمات است، مانند اصل وجوب نماز و روزه و. . . و در اعتقادات تقليد جايز نيست و تشخيص مصاديق موضوعات به عهدۀ خود مكلف است، و الله العالم.

سؤال60: شخصى بدون تحقيق به فتواى مجتهد وقت رفتار كرده، آيا اين مقدار براى تحقق تقليد و بقاى پس از فوت او كافى است؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر صاحب رساله واجد شرايط تقليد بود، در آن مسائلى كه در زمان حيات از او ياد گرفته مى‌تواند به تقليد او باقى باشد، بلكه اگر اعلم بود بايد در آن مسائل بر تقليد او باقى باشد، و الله العالم.

سؤال61: آيا پس از اينكه از مجتهدى تقليد كرد، مى‌تواند رجوع كند به مجتهد ديگر يا بايد به اعلم رجوع كند؟

جواب: باسمه تعالى؛ اگر مجتهد دوم اعلم يا خصوص او محتمل الاعلميّة باشد، بايد به او رجوع كند، و الله العالم.

سؤال62: كسى كه تا اندازه‌اى آگاه است، و حكم را بهتر فهميده، از اين رو در برخى مسائل احتمال مى‌دهد مجتهد زنده آگاه‌تر است، آيا در مسائلى كه به اعلم بودن او يقين ندارد مى‌تواند به مجتهد زنده رجوع كند؟

جواب: باسمه تعالى؛ در فرض مزبور مى‌تواند به حى مراجعه نمايد، و الله العالم.

سؤال63: اگر كسى در اعلم بودن حى يا ميت مردد باشد، با توجه به فتواى حضرتعالى

مبتنى بر وجوب بقاء بر تقليد اعلم آيا مى‌تواند به مجتهد زنده رجوع كند؟

جواب: باسمه تعالى؛ در فرض سؤال مى‌تواند به حى مراجعه نمايد، و الله العالم.

سؤال64: آيا عمل بدون تقليد مطلقاً حرام است يا بطلانش در صورتى است كه مطابق تقليد صحيح نباشد؟

جواب: باسمه تعالى؛ باطل است، مگر آنكه مطابق با واقع يا تقليد صحيح باشد، و الله العالم.

سؤال65: آيا منظور از يين در رسالۀ عمليه اطمينان است يا علمى كه احتمال خلاف در آن راه نداشته باشد؟

جواب: باسمه تعالى؛ در غير مرافعات و بعض موارد حكم حاكم، اطمينان در حكم يقين است، و الله العالم.

سؤال66: اگر مكلّفى 5 الى 6 سال عبادتش را بدون تقليد انجام دهد، وظيفه‌اش چيست؟

جواب: باسمه تعالى؛ به مجتهدى كه وظيفه‌اش تقليد از اوست رجوع مى‌كند، چنانچه اعمال گذشته به حسب فتواى او صحيح بود اعادۀ آن لازم نيست، و الله العالم.

سؤال67: آيا زن مى‌تواند مرجع تقليد شود؟

جواب: باسمه تعالى؛ زن نمى‌تواند مرجع تقليد شود، و الله العالم

 

 

ج2:

سؤال1 -اگر كسى از مرجعى تقليد مى‌كرده و بعد از فوت او به مرجع دوم رجوع كرده و در مسأله بقاء از او تقليد كرده و بر تقليد مرجع اول باقى مانده و حال دومى هم از دنيا رفته، به نظر حضرت عالى (كه الآن شما را اعلم مى‌داند: اين شخص چند راه برايش راجع به تقليد وجود دارد؟

جواب: بسمه تعالى -در فرض سؤال، چنانچه مجتهد ميت اول اعلم بوده و اعلميت او را شخص احراز كرده در مسائلى كه در زمان حيات از او ياد گرفته بايد به تقليد او باقى باشد، و اگر اعلميت او را احراز نكرده مى‌تواند در مسائلى كه در زمان حيات از او ياد گرفته بر تقليد او باقى باشد، و نسبت به مجتهد دوم هم همينطور است، و در بقيۀ مسائل بايد به مرجع حى رجوع كرده و از او تقليد كند، و اللّه العالم.

سؤال2 -اگر چنانچه در مسأله‌اى كه به احتياط واجب حكم داده‌ايد از يك مرجع تقليد كند (عمل كند: بعد بخواهد از مرجع ديگر همان مسأله را تقليد كند، اين عمل جايز است؟

جواب: بسمه تعالى -در احتياط واجب مى‌تواند به اعلم بعد از مرجع تقليد اعلم مراجعه كند، و اللّه العالم.

سؤال3 -آيا مى‌توانيم در يك باب از مسائل فقه كه تا به حال به آن عمل نكرده‌ايم از مجتهد ديگرى تقليد كنيم يا نه؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه مجتهدى كه از او تقليد مى‌كنيد اعلم يا خصوص او محتمل الاعلميّه باشد در بقيۀ مسائل هم بايد از او تقليد كنيد، و اللّه العالم.

سؤال4 -كسى كه از مجتهدى در مسأله‌اى تقليد كرده و مواجه با مشكل شده حال آنكه در

فتواى مجتهدين ديگر چنين مشكلى وجود ندارد آيا مى‌تواند در آن يك مسأله فقط به فتواى مجتهد ديگر عمل كند؟

جواب: بسمه تعالى -هر كدام از اين دو مجتهد اعلم يا محتمل الاعلميّه شد بايد از او تقليد كنيد، بلكه اختصاص به اين دو مجتهد ندارد و چنانچه تعداد مجتهد بيشتر از اين دو نفر شد بايد از اعلم يا محتمل الاعلميّه تقليد كنيد، و آسان يا مشكل بودن فتوى اثرى ندارد، و اللّه العالم.

سؤال5 -در اثبات اعلميت مرجع از راه شياع، اگر تعارض شد و اهل خبره با هم تعارض كردند، تكليف چيست؟

جواب: بسمه تعالى -هر كدام خبرويت زيادتر دارند ترجيح با آنها مى‌شود، و اللّه العالم.

سؤال6 -آيا در احتياط وجوبى مكلّف مى‌تواند به فتواى ميت اعلم رجوع كند يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -در مورد مزبور نمى‌تواند به فتواى مجتهد ميت رجوع كند، بايد به مجتهد زنده الاعلم فالاعلم رجوع كند يا به احتياط عمل نمايد، و اللّه العالم.

سؤال7 -بعضى مراجع معظم در گرفتن شهريه و سهم امام فقر را شرط مى‌دانند، نظر جنابعالى چيست؟

جواب: بسمه تعالى -گرفتن شهريه تابع مقررات دفاتر شهريه است و اجازۀ مرجع تقليد در گرفتن سهم امام عليه السّلام براى گرفتن كافى است، و اللّه العالم.

سؤال8 -آيا انسان مى‌تواند در ابواب مختلف فقه از مراجعى كه در همان باب آنها را اعلم مى‌داند تقليد كند؟

جواب: بسمه تعالى -استنباط احكام شرعيه مقدماتى دارد كه اگر شخص در يك باب مهارت پيدا كند، در ابواب ديگر هم مهارت خواهد داشت، و فرض اينكه شخص در يك باب اعلم باشد و در ابواب ديگر اعلم نباشد امر بعيدى است، و اللّه العالم.

سؤال9 -اگر مجتهدى در احكام عبادات اعلم باشد و مجتهد ديگرى در احكام اجتماعى اعلم باشد، از كدام يك بايد تقليد كرد؟

جواب: بسمه تعالى -در احكام شرعيه الزاميّه بايد از مجتهد اعلم تقليد كرد، و اللّه العالم.

سؤال10 -اين جانب قبلا از مجتهدى تقليد مى‌كردم كه اعلم بود و فوت نمود لكن مسائل مورد نياز

را ياد نگرفته بودم، آيا اكنون مى‌توانم بر تقليد ايشان باقى بمانم؟ اگر اصلا مسائل ايشان را بلد نبودم چطور؟

جواب: بسمه تعالى -مسائلى را كه در زمان حيات مرجع تقليد ياد گرفته‌ايد در صورت اعلميّت او از مجتهد حىّ بايد باقى بمانيد، و مسائلى را كه در زمان حيات از او ياد نگرفته‌ايد بايد به مجتهد زندۀ اعلم يا محتمل الاعلميّه رجوع كنيد، و اللّه العالم.

سؤال11 -اين جانب از مجتهدى تقليد مى‌كردم كه بعد از فوتشان به حضرتعالى رجوع كردم، و لكن بعد متوجه شدم كه حضرتعالى مى‌فرماييد اگر مجتهد ميت اعلم باشد بايد در مسائلى كه ياد گرفتيد باقى بمانيد، تكليف در اين صورت چيست؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه اعلميت ايشان را احراز كرده‌ايد-با فحص از اهل خبره-در مسائلى كه در زمان حيات ايشان ياد گرفته‌ايد بايد به تقليد ايشان باقى باشيد-حتى اگر در آن مسائل به مجتهد زنده رجوع كرده‌ايد، رجوع اثرى ندارد و بايد به تقليد ايشان باقى باشيد-و در بقيۀ مسائل بايد به مجتهد زنده رجوع كنيد، و اگر اعلميت ايشان را احراز نكرده‌ايد در مسائلى كه از ايشان در زمان حيات ياد گرفته‌ايد مى‌توانيد باقى باشيد و مى‌توانيد به مجتهد زنده رجوع كنيد (لكن در اين فرض اگر در آن مسائل به مجتهد زنده رجوع كرده‌ايد ديگر نمى‌توانيد از ميت تقليد كنيد: و در بقيۀ مسائل بايد به مجتهد زنده رجوع كنيد، و اللّه العالم.

سؤال12 -در رساله‌هايى كه از ناشران مختلف چاپ مى‌شود با توجه به اينكه اول رساله اجازۀ حضرتعالى ذكر شده است بازهم اختلافاتى در بين آنها ديده مى‌شود، البته اختلافات جزئى مى‌باشد، مرقوم فرماييد در اين گونه موارد چه كار كنيم؟ و مورد ديگر آنكه اگر حكم استفتاء با حكم داخل رساله مغايرت و يا اختلاف جزئى داشته باشد در اين گونه موارد تكليف چيست؟

جواب: بسمه تعالى -در موارد اختلاف به ما رجوع كنيد، يا به آنچه كه مطابق احتياط است عمل كنيد، و اللّه العالم.

سؤال13 -آيا بدون تقليد مى‌شود فرايض دينى را انجام داد (بدون مراجعه به رسالۀ عمليه: ؟

برخى بر اين عقيده‌اند و تبليغ مى‌كنند كه تقليد يك امر سنتى و قديمى بوده و در جامعۀ امروزى نيازى به تقليد نيست و هر كس مى‌تواند خود مستقيما به منابع اسلامى مراجعه كند و وظيفۀ خود را انجام دهد.

چنانچه افرادى از بدو بلوغ و براى هميشه بخواهند بدون تقليد از مراجع معظم فرايض دينى خود را انجام دهند، فرايض آنها چه حكمى دارد؟

جواب: بسمه تعالى -استنباط احكام شرعى از مدارك آن احتياج به تحصيل علم و صرف عمر در يادگيرى روش استنباط و آشنايى با منابع و تهيۀ مقدمات و طىّ مراحل بسيارى دارد كه از عهدۀ همه افراد ساخته نيست، و از افراد زيادى كه براى تحصيل وارد حوزه‌هاى علميه مى‌شوند و سالهايى را به تحصيل علم مشغول بوده و مراحلى را هم ممكن است طى نمايند فقط افراد نادرى به مقام اجتهاد و استنباط احكام شرعى نائل مى‌شوند، با اين وصف چطور ممكن است همۀ افراد مستقيما به منابع اسلامى رجوع كرده و وظيفۀ شرعى خود را تشخيص دهند؟ كسى كه مجتهد نيست و متمكّن از احتياط هم نيست به جهت اينكه تشخيص موارد احتياط و كيفيت احتياط در وقايع هم احتياج به طىّ مراحلى از علم دارد، بايد از مجتهد عادل اعلم يا محتمل الاعلميّه تقليد كند و اين امرى نيست كه اختصاص به زمان يا مكان خاصى داشته باشد. و كسى كه در برهه‌اى از زمان اعمالش را بدون تقليد از مجتهد جامع الشرائط انجام دهد اعمالى كه انجام داده مجزى نيست و حكم به صحت آنها نمى‌شود مگر اينكه به مجتهدى كه وظيفه‌اش تقليد از او است رجوع نمايد و اعمالش با فتاواى او مطابق باشد، و اللّه العالم.

سؤال14 -در مسائلى كه الزامى نيستند، آيا مى‌توان به نظر مرجع ديگرى غير از مرجع تقليد، عمل نمود؟

جواب: بسمه تعالى -بين احكام الزاميّه و غير الزاميّه فرقى نيست، اگر اعلم فتوى داشت عدول جايز نيست، و اللّه العالم.

سؤال15 -آيا قول به «تجزّى در اجتهاد» از مسائل تقليدى است؟

جواب: بسمه تعالى -در جواز تقليد از متجزّى بايد رجوع به اعلم شود، و اللّه العالم.

سؤال16 -آيا شرط «اعلميت» مرجع تقليد، از مسائل تقليدى است؟

[بسمه تعالى] -اصل تقليد را مكلف بايد بداند و لو منشأ علم او گفتۀ علماء باشد كه غير مجتهد بايد از مجتهد تقليد كند و قدر متيقّن از جواز تقليد، تقليد اعلم است، و اللّه العالم.

سؤال17 -اكنون با توجه به اينكه شما فرموده‌ايد كه در احتياط واجب مى‌توانيد با رعايت اعلم فالاعلم به ديگرى رجوع كنيد وظيفۀ ما چيست كه بعد از شما نمى‌توانيم اعلم بيابيم و هر كس هم يك جوابى مى‌دهد؟

جواب: بسمه تعالى -در مواردى كه ما احتياط كرده‌ايم يا بايد به احتياط عمل كنيد و يا به مجتهد ديگر با رعايت الاعلم فالاعلم رجوع كنيد و طريق تشخيص الاعلم فالاعلم هم همان طريق تشخيص اعلم است كه در رسالۀ عمليه ذكر شده است، و اللّه العالم.

سؤال18 -از نظر اصطلاح فقهى واژۀ «خبره» كه در يافتن مجتهد بايد به آن مراجعه شود چه معنايى دارد؟

جواب: بسمه تعالى -منظور از اهل خبره كسى است كه در حدى از علم باشد كه بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد-هرچند خودش مجتهد نباشد-، و اللّه العالم.

سؤال19 -آيا وجوب تقليد يك امر تقليدى است يا اجتهادى؟

جواب: بسمه تعالى -همين مقدار كه اجمالا بداند-و لو از گفتۀ علماء-كه بايد تقليد كند كافى است براى وجوب تقليد، و اللّه العالم.

سؤال20 -به نظر شما عمل به احتياط بهتر است يا به تقليد؟

جواب: بسمه تعالى -در عمل به احتياط بايد كيفيت احتياط را بداند و اصل جواز آن را بايد تقليد كند، و در تقليد اگر به نحو صحيح باشد مجزى است، و اللّه العالم.

سؤال21 -تغيير مرجع تقليد در كليۀ احكام چه حكمى دارد؟

جواب: بسمه تعالى -اگر اعلميت ديگرى را احراز كرد يا احتمال اعلميت فقط در ديگرى باشد بايد رجوع كند، و اللّه العالم.

سؤال22 -اگر اول ماه مبارك رمضان يا شوال در ايران رؤيت شود و يا حاكم شرع حكم نمايد، براى مردم افغانستان هم ثابت مى‌شود يا خير؟

و در مسأله رؤيت مقلدين، از مراجع عظام ديگر مى‌تواند بسوى كسى كه روشن‌تر بيان نموده است رجوع نمايد يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -در صورتى كه حاكم شرع جامع الشرائط در ايران حكم نمايد، براى مردم افغانستان نيز اول ماه محسوب مى‌شود. و هر كس در مسائل مورد ابتلا بايد به مرجع تقليد خودش كه اعلميت وى براى مقلد ثابت شده است مراجعه نمايد.

و در ثابت شدن اوّل ماه به حكم حاكم شرع نيز مكلّف بايد فتواى مرجع تقليد خود را ملاحظه كند، و اللّه العالم.

سؤال23 -ابتدا به ساكن در هنگام تكليف مقلّد حضرت آية اللّه العظمى خمينى قدّس سرّه بوده‌ام، سپس با باقى ماندن بر تقليد امام، مقلد حضرت آية اللّه العظمى اراكى بوده و پس از آن مقلد يكى از هفت نفر حضرات معظم معرفى شده بوده و هستم. مع الوصف سؤال حقير اين است كه آيا مى‌توانم با توجه به اينكه تشخيص حقير نسبت به اعلميت كاملتر شده تغيير مرجع دهم يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه اعلم يا محتمل الاعلميّه را به وجه شرعى كه در رساله ذكر شده تشخيص داده‌ايد بايد به او رجوع كنيد، و اللّه العالم.

سؤال24 -شخصى از مرجع معيّنى، پس از رحلت آية اللّه العظمى خوئى قدّس سرّه تقليد نموده است. در حال حاضر مى‌خواهد دوباره از آية اللّه العظمى خوئى تقليد نمايد، آيا اين تقليد جايز است؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه اعلميت ايشان را احراز كرده، در مسائلى كه در زمان حيات از ايشان ياد گرفته بايد به تقليد ايشان باقى باشد و رجوع به حى در آن مسائل اثرى ندارد، و در بقيۀ مسائل بايد به مجتهد حى رجوع كند، و اللّه العالم.

سؤال25 -آيا بر من واجب است كه بعد از احراز اعلميت مجتهدى، بوسيلۀ شهادت عدلين، از اشخاص خبرۀ ديگر نيز تحقيق كنم؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه احتمال مى‌دهيد كه قول دو شاهدى كه از اهل خبره هستند و اعلميت مجتهد را خبر داده‌اند با قول بقيۀ اهل خبره معارض نيست در اين صورت تحقيق و فحص از اهل خبرۀ ديگر لازم نيست، و اللّه العالم.

سؤال26 -تاكنون در بقاء بر تقليد از ميت، به اجازۀ مجتهد غير اعلم عمل مى‌كرديم، اگر در اين مورد اجازۀ اعلم شرط باشد، آيا واجب است بر ما عدول به اعلم و طلب اجازۀ از او در بقاء بر تقليد ميت؟

جواب: بسمه تعالى -در مسأله بقاء بر تقليد بايد به مجتهد زندۀ اعلم يا محتمل الاعلميه رجوع نموده و بر طبق فتواى او عمل نمايد، و اللّه العالم.

سؤال27 -آيا عدول از اعلم (چه اعلم ميت باشد چه حىّ: به غير اعلم جايز است؟

جواب: بسمه تعالى -عدول از مجتهد زندۀ اعلم به غير اعلم جايز نيست و نسبت به مجتهد ميت كه اعلميت او احراز شده در مسائلى كه شخص در زمان حيات از او ياد گرفته بايد به تقليد او باقى باشد و عدول به مجتهد زنده جايز نيست، و در غير آن مسائل بايد به مجتهد زندۀ اعلم يا محتمل الاعلميه رجوع نمايد، و اللّه العالم.

سؤال28 -مسائلى را كه احتياط واجب بوده آيا حال من مى‌توانم بگويم كه اين اعمالى كه از شما تقليد مى‌كردم و احتياط واجب بود مثلا از فلان تقليد كرده‌ام مثلا مسح پا را من تا حال نمى‌دانستم فتواى شما را. آيا حال مى‌توانم آنهايى را كه انجام داده‌ام به نيت تقليد از كس ديگرى بگيرم؟

جواب: بسمه تعالى -در مسائلى كه ما احتياط كرده‌ايم مى‌توانيد در آن مسائل با رعايت الاعلم فالاعلم به مجتهد ديگر رجوع كنيد و رجوع بعد از عمل هم مانعى ندارد، و اللّه العالم.

سؤال29 -آيا وكالت در تحقيق مرجع اعلم درست است؟ مثل وكالت پسر براى پدر و زن براى شوهر؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه پدر اطمينان دارد كه پسر به طريق شرعى تحقيق كرده و اعلم را تشخيص داده مى‌تواند به گفتۀ او عمل كند، و همين طور است نسبت به زن و شوهر، و اللّه العالم.

سؤال30 -اگر بچۀ مميز قبل از سنّ تكليف و رسيدن بلوغ با تحقيق از مجتهد اعلم جامع الشرائط

يا مجتهد جامع الشرايطى كه احتمال اعلم بودن او را مى‌دهد تقليد نمايد، آيا لازم است بعد از بلوغ دربارۀ شناخت اعلم جامع الشرائط يا محتمل الاعلميه جامع الشرائط تحقيق كند يا جايز است به تقليد اوليۀ خود ادامه دهد؟

جواب: بسمه تعالى -اگر احراز اعلميت يا محتمل الاعلميه كه قبل از بلوغ كرده روى ميزان بوده لازم نيست دوباره تحقيق كند، و اللّه العالم.

سؤال31 -حكم بقاء تقليد بر ميت در مسائل عمل كرده و عمل نكرده چگونه است؟

جواب: بسمه تعالى -مسائلى را كه در زمان حيات ميت اعلم از حىّ ياد گرفته، در آن مسائل بايد باقى بر تقليد ميت بماند؛ و در مسائل ديگر بايد به مرجع حىّ مراجعه كند، و اللّه العالم.

سؤال32 -اگر عدالت شخصى محرز گشت ولى اعلميت او ثابت نگشت، آيا مى‌توان بنا را بر عدالت يا مجتهد بودن اين شخص گذاشت و از او تقليد كرد؟

جواب: بسمه تعالى -عدالت و اعلميت هر دو بايد محرز شود، و اللّه العالم.

سؤال33 -آيا بقاء بر تقليد ميت را مطلقا جايز مى‌دانيد؟ چه ميت اعلم باشد يا نه و چه مساوى باشد و چه حى اعلم از ميت باشد يا نه؟

اگر اطمينان نداشته باشيم كه مجتهد حى اعلم است يا مجتهد ميتى كه سابقا از او تقليد مى‌كرديم، آيا مى‌توانيم به حى عدول كنيم؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه اعلميت ميت احراز شود، در مسائلى كه در زمان حيات از او ياد گرفته بايد به تقليد او باقى باشد و در بقيۀ مسائل بايد به مجتهد زندۀ اعلم يا محتمل الاعلميه رجوع كند؛ و چنانچه اعلميت ميت احراز نشده، در مسائلى كه شخص در زمان حيات از او ياد گرفته مى‌تواند به تقليد او باقى باشد و مى‌تواند به مجتهد زنده رجوع كند و در بقيۀ مسائل بايد به مجتهد زنده رجوع كند، و اللّه العالم.

سؤال34 -با توجه به راه تشخيص مجتهد اعلم در مسألۀ(3: رسالۀ عمليۀ شما چنانچه دو نفر عالم عادل شهادت به اعلم بودن يا مجتهد بودن كسى بدهند، آيا لازم است انسان تحقيق و جستجو نمايد كه آيا دو نفر عالم عادل ديگر با گفتۀ آنها مخالفت مى‌نمايند يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -چنانچه احتمال بدهد مخالفت ندارد جستجو از مخالف لازم نيست، و اللّه العالم.

سؤال35 -مى‌فرماييد مقصود از حاكم شرع در رسالۀ عمليه، مجتهد جامع الشرائط است. با توجه به مقدمۀ فوق و فتواى اكثر مراجع متوفّى و فعلى كه مى‌فرمايند: اگر حاكم شرع حكم بر اول ماه بنمايد كسى كه تقليد او را نمى‌كند بايد به حكم او عمل كند.

جواب: بسمه تعالى -در صورتى كه جامع الشرائط بوده و شخص علم به اشتباه او نداشته باشد، بايد به حكم او عمل كند، و اللّه العالم.

سؤال36 -كسى كه در زمان حيات مرجع خود عملش طبق نظر ايشان نبوده بعد از ارتحال مرجع وظيفه‌اش نسبت به حال و گذشته چگونه است؟

جواب: بسمه تعالى -اگر مسائل عمل مذكور را در زمان حيات مرجع بر طبق فتواى ميت ياد نگرفته بايد در مورد حكم فعلى آن عمل به مرجع حى مراجعه كند چه قضاء و چه اداء، و اگر عصيانا ترك كرده يا مخالفت كرده اگر مرجع ميت اعلم از حى بوده در آن مسائل كه ياد گرفته بايد بر طبق فتواى ميت عمل كند، و اللّه العالم.

سؤال37 -كسانى كه بعد از ارتحال مرجعى مكلف مى‌شوند آيا مى‌توانند از آن مرجع فوت شده تقليد كنند؟ (آيا تقليد ابتدايى از ميت جايز است: ؟

جواب: بسمه تعالى -تقليد ابتدائى از ميت جايز نیست و غير بالغ اگر مسائلى را از مرجعى كه تقليد از او صحيح بوده است ياد گرفته بر فرض اعلميت از حىّ در آن مسائل بايد باقى بر ميت بماند، و اللّه العالم.

سؤال38 -شخصى از مرجعى تقليد نموده، بعد از ارتحال آن مرجع به رأى مرجع زنده بر مرجع اول باقى مانده است و در بعضى از مسائل به نظر مرجع دوم عمل نموده، آيا مى‌تواند بعد از ارتحال مرجع دوم به نظر مرجع اول رجوع نمايد؟

جواب: بسمه تعالى -در صورتى كه مرجع اول اعلم يا محتمل الاعلميه از مرجع حى باشد، در مسائلى كه در زمان حيات مرجع اول از وى ياد گرفته بايد در آن مسائل باقى باشد؛ و همچنين در مسائلى كه از مرجع دوم در زمان حياتش ياد گرفته، اگر اعلم يا محتمل الاعلميه از حى باشد بايد در آن مسائل نيز باقى بر مرجع دوم باشد و در بقيۀ مسائل به حىّ مراجعه نمايدو اللّه العالم.

سؤال39 -سيد اعلى اللّه مقامه در عروة الوثقى در باب تقليد مسأله 40 مى‌فرمايد: «اذا علم انّه كان في عباداته بلا تقليد مدّة من الزّمان و لم يعلم مقداره فان علم بكيفيتها و موافقتها للواقع أو لفتوى الّذي يكون مكلّفا بالرّجوع اليه فهو و الاّ فيقضي المقدار الّذى يعلم معه بالبراءة على الاحوط و ان كان لا يبعد جواز الاكتفاء بالقدر المتيقن» . متمنى است نظر خودتان را بيان فرماييد؟

جواب: بسمه تعالى -به حسب نظر ما هم اگر به قضاى مقدار متيقّن اكتفاء كند مانعى ندارد، و اللّه العالم.

سؤال40 -اگر مجتهد زنده در مسأله‌اى فتوى ندهد بلكه احتياط كند و انسان مدتى به آن احتياط عمل نمايد، آيا دوباره مى‌تواند به مجتهد ميتى كه از او تقليد مى‌كرده است رجوع كند؟

جواب: بسمه تعالى -عمل به احتياط رجوع حساب نمى‌شود، چنانچه آن مسأله را در زمان حيات مجتهد ميت از او ياد گرفته و ميت را اعلم بداند مى‌تواند در آن مسأله به تقليد او باقى باشد، و اللّه العالم.

سؤال41 -آيا جايز است انسان همۀ مجتهدين را با هم مساوى فرض كند؟

جواب: بسمه تعالى -بايد براى تقليد از وجود مجتهد اعلم يا محتمل الاعلميه تحقيق و جستجو كند، و اللّه العالم.

سؤال42 -آيا مجتهد مى‌تواند از كسى تقليد كند؟

جواب: بسمه تعالى -اگر كسى واقعا مجتهد باشد بايد در خصوص اين مسأله اجتهاد كند، و اللّه العالم.

سؤال43 -در صورت تساوى مراجع تقليد و عدم علم به اعلميت آنها، آيا تبعيض در تقليد را اجازه مى‌فرماييد؟

جواب: بسمه تعالى -در صورتى كه تشخيص اعلم ممكن نباشد بايد از محتمل الاعلميه تقليد نمود، و چنانچه محتمل الاعلميه متعدد باشند شخص مى‌تواند در بعضى از مسائل از يكى از مجتهدين محتمل الاعلميه تقليد كند و در مسائل ديگر از محتمل الاعلميۀ ديگر، به شرط اينكه علم به مخالفت با تكليف پيدا نشود، و اللّه العالم.

سؤال44 -در مورد تشخيص اعلم از چه كسى بايد سؤال كرد و از چه كسى تقليد كنم؟

جواب: بسمه تعالى -بايد در تشخيص اعلم از اهل خبره يعنى علماء مجتهدشناس فحص كنيد و از اعلم مجتهدين زنده يا محتمل الاعلميه تقليد نماييد، و اللّه العالم.

سؤال45 -آيا مى‌توانيم در بعضى از مسائل از يك مجتهد و مسائل ديگر را از مجتهد ديگر تقليد كنيم در صورتى كه تا بحال به آن مسائل يا احكام عمل نكرده‌ايم؟

جواب: بسمه تعالى -احكام و مسائل شرعيه را بايد از مجتهد اعلم يا محتمل الاعلميه تقليد كنيد و نمى‌توانيد به مجتهد ديگر رجوع كنيد، و چنانچه احتمال اعلميت در چند نفر باشد تبعيض در تقليد-به اينكه بعضى از مسائل را از يكى از مجتهدين محتمل الاعلميه و بعض ديگر را از محتمل الاعلميۀ ديگر تقليد نماييد-به شرط اينكه علم به مخالفت با تكليف پيدا نشود، مانعى ندارد و در مسائلى كه از يكى از آنها ياد گرفته‌ايد نمى‌توانيد به مجتهد ديگر رجوع كنيد، و اللّه العالم.

سؤال46 -بنده در احكام مسافر و اخذ وطن مقلد حضرت آيت اللّه العظمى خمينى رحمه اللّه بودم و بعد از آن به فتواى آية اللّه العظمى اراكى رحمه اللّه عمل مى‌نمودم. آيا فعلا مى‌توانم به فتواى يكى از مراجعى كه جامعۀ محترم مدرسين اعلام كردند عمل نمايم؟

جواب: بسمه تعالى -وظيفه مراجعه به اعلم يا محتمل الاعلميه بخصوصه است، و اللّه العالم.

سؤال47 -در تقليد از مرجع اعلم، مى‌دانيم كه بايد از دو عالم خبره تحقيق كرد، امّا مردم نوعا به علت جهل به مسأله و عدم قدرت و قوۀ تميز بين خبره و غير خبره، از هر روحانى و معمّم كه به او دسترسى داشته باشند سؤال و تحقيق مى‌كنند و به صرف روحانى بودن شخص از او تحقيق مى‌كنند و ممكن است غير اعلم را معرفى كنند.

حال در اين صورت كه تحقيق از اهل خبره صورت نگرفته و متوجه هم نشده و از غير اعلم تقليد مى‌شود، تكليف چيست؟

جواب: بسمه تعالى -بعد كه متوجه شده بايد با تحقيق صحيح از اعلم تقليد كند، و اگر اعمال گذشته با فتاواى او موافقت دارد كافى است، و اللّه العالم.

سؤال48 -فرق مرجع تقليد اعلم و ولىّ فقيه در حاكم بودن و نفوذ حكم و ولايت و ساير مسائل

چيست؟

جواب: بسمه تعالى -در احكام شرعيۀ الزاميّه كه چه بسا ممكن است اختلاف باشد بايد از مجتهد جامع الشرائط اعلم تقليد كرد، و در غير الزاميّه مورد حكم است و حكم رعايت مى‌شود، و اللّه العالم.

سؤال49 -اعلميت در استنباط احكام شرعيه از ادلّه منوط به چيست؟

جواب: بسمه تعالى -اعلم كسى است كه قدرت او در استنباط احكام شرعيه بيشتر از ديگران باشد يعنى احاطۀ او بر مدارك احكام و تطبيق قواعد بر فروعات زيادتر باشد، و اللّه العالم.

سؤال50 -افراد عقب‌ماندۀ ذهنى على رغم سنهاى بالا از نظر درك و عقل گاه در حد كودكان هستند، آيا تكليف شرعى از گردن آنها ساقط مى‌شود يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -به مقدارى كه از عبادات و تكاليف شرعى تشخيص مى‌دهد بنابر احتياط بايد عمل كند، و در صورت عدم رشد محجور است و در اموال خود و معاملات حكم سفيه را دارد، و اللّه العالم.

سؤال51 -كودكان ناشنوا به دليل تأخير در رشد اجتماعى (بواسطۀ كمبود گنجينۀ لغات: آيا ديرتر از افراد سالم به سن تكليف مى‌رسند يا خير؟

جواب: بسمه تعالى -جواب از سؤال قبل معلوم شد، و اللّه العالم.

سؤال52 -مقلدى از مجتهدى كه از او تقليد مى‌كند مسأله‌اى را مى‌پرسد و مجتهد نيز فتواى خود را بيان مى‌كند، آيا بر مقلّد واجب است كه پس از چند مدت همان مسأله را از مجتهد بپرسد تا از تغيير نكردن يا تغيير نكردن فتواى مجتهد مطلع شود؟

جواب: بسمه تعالى -بر مقلد لازم نيست و لكن با احتمال تغيير در فتوى دوباره از مجتهد سؤال كند، و اللّه العالم.

سؤال53 -تقليد از مجتهد غير اعلم با علم به اين مسأله چه حكمى دارد؟

جواب: بسمه تعالى -با علم به اختلاف اعلم و غير اعلم در مسائل محل ابتلاء بايد از اعلم يا محتمل الاعلميه تقليد نمايد، و اللّه العالم.

سؤال54 -بعضى اشخاص مى‌گويند: من از خودم تقليد مى‌كنم، بفرمائيد چه اشخاصى مى‌توانند

از خودشان تقليد داشته باشند؟

جواب: بسمه تعالى -تقليد: ياد گرفتن احكام دين از شخصى است كه عالم به احكام باشد، و اين حرف كه از خودم تقليد مى‌كنم كلام باطلى است، شخص نمى‌تواند هم جاهل به احكام باشد و هم عالم به احكام. كسى كه مجتهد نيست بايد در مسائل مورد ابتلا از مجتهد جامع الشرائط اعلم يا محتمل الاعلميه تقليد كند، و اللّه العالم.

سؤال55 -آيا در ثبوت ماه بايد از مرجع تقليد خود تبعيت نمود؟

جواب: بسمه تعالى -در ثبوت اوّل ماه اگر اطمينان حاصل شد و لو به گفتۀ مرجع ديگر مى‌توان عمل كرد، و اللّه العالم.

سؤال56 -آيا كسى بدون دليل شرعى، مثلا از روى دلخواه يا رعايت بعضى ملاحظات سياسى، مى‌تواند مرجع تقليد خود را عوض كند؟ زيرا شايع است كه مى‌گويند مثلا فلان مجتهد از مسائل سياسى بى‌اطلاع است و به اين دلايل تمسّك كرده و تقليد خود را عوض مى‌كنند. يا مى‌گويند فلان مرجع چون در خارج از كشور است و از اين قبيل تحليلها، نظر مبارك چيست؟

جواب: بسمه تعالى -شرايط جواز تقليد در رسالۀ عمليه ذكر شده و آنچه در سؤال آمده مانع از جواز تقليد نمى‌شود، و اللّه العالم.

سؤال57 -آيا لازم است كه بقاء بر ميّت مستند به فتواى مجتهد زندۀ معيّن و مشخص باشد يا به فتواى غير معيّن هم جايز است؟

آيا بقاء بر تقليد ميت با اجازۀ اعلم مراجع زنده بايد باشد يا با اجازۀ غير اعلم هم جايز است؟

جواب: بسمه تعالى -در مسألۀ بقاء بر تقليد بايد به مجتهد زندۀ اعلم يا محتمل الاعلميه رجوع نمايد و در خصوصيات مسأله به فتواى او عمل كند، و اللّه العالم.

سؤال58 -آيا تقليد از مجتهد متجزّى جايز است؟

جواب: بسمه تعالى -بايد از مجتهد اعلم يا محتمل الاعلميه تقليد نمود، و اللّه العالم.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -