انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

فروختن هدیه مشروط

سؤال:  شخصی هدیه ای به من داد مشروط به عدم فروش، چه راه شرعی وجود دارد که بتوانم آن را بفروشم و از پولش استفاده کنم؟

جواب:  راه شرعی آن است که خود آن شخص موافقت به فروش کند.

مواردی که هبه را نمی توان پس گرفت

سؤال:  در چه مواردی رجوع به هبه جایز نیست؟

جواب:  هبه در چند صورت قابل برگشت نیست: 1ـ هبه معوضه باشد؛ یعنی در قبال آن چیزی دریافت کرده باشد. 2ـ هبه به ذیرحم (بستگان نسبی) باشد. 3ـ مورد هبه تغییر پیدا کرده باشد مثلاً زمین باشد و در آن خانه ساخته باشند یا پارچه ای باشد و با آن لباس دوخته باشند یا فروخته باشند. 4ـ هبه کننده فوت کند. 5ـ هبه به قصد «قربه الی الله» پرداخت شده باشد. در این پنج صورت هبه قابل بازگشت نیست.

مطالبه سهم الارث بعد از هبه آن

سؤال:  شخصی سهم الارث پدری خود که شامل عرصه و اعیانی یک باب ساختمان مسکونی است را به برادر بزرگتر خود هبه نموده و بخشیده و بعد از اینکه برادر بزرگتر در قبال اخذ بهاء و ثمن اقدام به فروش ملک به یکی دیگر از وراث فوق نموده است بقیه وراث سهم بخشیده شده خود را مطالبه می نمایند. لطفاً نظر مبارک خویش را در باره مطالب ذیل بیان فرمائید:

آیا حقی (از وراث مدعی) بر ذمه خریدار باقی مانده است؟

انجام تکالیف شرعی و اقامه نماز در ساختمان مذکور (برای خریدار) چه حکمی دارد؟

جواب:  اگر سهم خود را به برادر دیگر بخشیده اند و تحویل وی داده اند حق رجوع ندارند.

بخشیدن اموال به صورت مشروط به همسر

سؤال:  اینجانب به اختیار خود ، مقدار معینی از اموالم را با تعیین دو شرط زیر به همسرم بخشیده ام : 1- تا مادامیکه از ایشان در زندگی زناشوئی رضایت داشته باشم . 2- تا مادامیکه ایشان در قید حیات باشند ( به نحوی که در صورت فوت ایشان کل آن مال و منافع حاصله از آن به اینجانب برگردد ). آیا بخشش فوق الذکر از لحاظ شرعی صحیح است؟

جواب:  شرط مزبور مانعی ندارد ولی احتیاط آن است بعد از آن که نامبرده از دنیا برود صیغه فسخ جاری کنید.

منظور از خویشاوند در مباحث هبه

سؤال:  منظور از خویشاوند در بحث هبه چیست؟

جواب:  تمام کسانی که نسبت نسبی با انسان دارند مانند برادرها و عموها و عموزاده ها و دایی زاده ها، همه خویشاوند محسوب می شوند.

موارد هبه لازم

سؤال:  مواردی که هبه لازم است نه جایز و واهب حق رجوع ندارد کدام است؟

جواب:  هبه به ارحام و اقوام در صورتیکه تحویل داده باشد یا به قصد قربت هبه ای انجام دهند نمی تواند رجوع کند و همچنین هبه معوضه لازم الاجراست.

پس گرفتن هدیه

سؤال:  اگر کسى به دیگرى قرآنى را هدیه بدهد، آیا مى تواند آن را پس بگیرد؟

جواب:  اگر با قصد قربت بوده باشد مشکل است.

تعریف تصرف در هبه

سؤال:  موارد مصداق تصرف یا تحویل گرفتن در هبه برای فرزندان دختر و برای فرزندان پسر چه تفاوتی دارد؟ و به عبارتی دیگر تعریف تصرف بطور جامع و کامل چیست و چه اختیاراتی را شامل میشود و عدم تصرف چیست؟

جواب:  در صورتی که کبیر باشند خواه پسر یا دختر و در آنجا ساکن باشند تصرف محسوب می شود و اگر صغیر باشند بودن در دست ولی آنها به جای آنها محسوب می شود.

پس گرفتن پولی که به فرزند هبه شده

سؤال:  اگر پدری پولی را به دخترش ببخشد آیا می تواند آن پول را بعد از مدتی پس بگیرد؟

جواب:  اگر پول را بخشیده و تحویل داده نمی تواند پس بگیرد.

روش صحیح بازپس گیری ملک واگذار شده

سؤال:  فردی ملک خود را واگذار کرده به فردی دیگر جهت حق انتفاع حال می خواهد پس بگیرد، چگونه باید عمل کند که شرعی باشد؟

جواب:  در صورتی که بدون عوض واگذار کرده و جزء خویشاوندانش نبوده و قصد قربت نداشته می تواند بازپس بگیرد.

اختلاف در هدیه یا قرض بودن پول

سؤال:  من فرد مستمندی هستم. چند سال پیش یکی از اقوام ما مبلغی پول به عنوان قرض به من داد و بعد از مدتی گفت که پول را پس ندهم و به عنوان کمک است اما الان بین ما اختلاف پیش آمده و آن شخص می گوید که نه تنها اصل پول بلکه بهره اون پول را به او برگردانم و من این پول را ندارم که برگردانم. وظیفه من چیست؟

جواب:  چنانچه اظهار داشته این پول بعنوان کمک است و پول را مصرف کرده اید هیچ حقی بر شما ندارد و اگر این جمله را نگفته تنها می تواند اصل پول را بگیرد.

پولی که برخی کشورها به مهاجرین می دهند

سؤال:  پولی که کشورهای خارجی مثل انگلستان به مهاجرین خود می دهند چه حکمی دارد؟ هدایایی که با این پول خریده می شود چطور؟

جواب:  برای شما اشکالی ندارد.

خیار فسخ در هبه معوضه

سؤال:  شخصى زمین خود را به کسى به شرط عوض هبه مى کند، ولى موهوبٌ له عوض را نمى پردازد تا واهب فوت مى کند، آیا وارث واهب خیار فسخ هبه موروث را دارد یا خیر؟

جواب:  آرى حق خیار فسخ دارد.

شرط فسخ در وقف

سؤال:  اگر شخصی در ضمن هبه و تملیک و یا وقف شرط کند که اگر روز مبادا پیش بیاید مال خودم یا اولادم باشد، شرعاً چطور است؟

جواب:  هبه و تملیک را می توان مشروط کرد که به هنگام ضرورت آن را فسخ کند ولی وقف را نمی توان مشروط کرد.

پس گرفتن طلاهای خریداری شده برای همسر

سؤال:  طلایى براى زینت زن خریدارى و در اختیار وى قرار داده شده، ولى به او هبه نشده است. آیا در صورت فسخ نکاح طلا به ملک مالک اوّل یعنى زوج باقى است، و مى تواند آن را مطالبه نماید؟

جواب:  اگر به قصد عاریه به او داده، مى تواند باز پس گیرد. و اگر به نیّت هبه باشد، و آن طلا را تعویض نکرده باشد، نیز حقّ باز پس گرفتن دارد. ولى با توجّه به این که معمولا به قصد هبه مى دهند، اگر طلا را تعویض کرده باشد، حق باز پس گرفتن ندارد. همچنین اگر زن و شوهر از اقوام همدیگر باشند.

اختصاص دادن منافع هبه به واهب

سؤال:  شخصى ملک و زمین خود را به نفر دیگر هبه مى کند و مى گوید: مشروط بر این که تا زنده ام اختیار آن را داشته باشم، آیا این هبه نافذ و آن شرط لازم است؟

جواب:  چنانچه ملک و زمین را به قبض او بدهد اشکالى ندارد و هبه نافذ و لازم است، و منافع آن زمین تا زنده است مال صاحب زمین است.

زمینی که برای بنای مدرسه واگذار شده اما ساخت آن نیاز نیست

سؤال:  پدرم حدود پانزده سال پیش قطعه ای زمین و مقداری پول (حدود 600 هزار تومان آن زمان) به آموزش و پرورش واگذار کرده به این نیت که مدرسه ای در آن ساخته شود به نام فرزند شهیدش اما هنوز این مدرسه به علل نامعلومی ساخته نشده است اما در این زمان آموزش و پرورش عنوان می کند که دیگر در حال حاضر در آن منطقه به مدرسه نیازی نداریم.

آیا می توان در قطعه زمین فوق، یک سالن ورزشی ساخت ؟ (با توجه به این که واقف از دنیا رفته و نیتش مدرسه بوده است)

در ضمن تکلیف پول داده شده که در زمان خود مبلغ قابل توجهی بوده است چه می شود؟ (آموزش و پرورش تقریباً چیزی از آن خرج نکرده است)

جواب:  وجه مزبور و زمین به ورثه آن مرحوم بر می گردد و اگر ورثه اجازه دهند می توان چیز دیگری در آن جا ساخت.

هبه ساختمان به شرط تهیه مصالح آن

سؤال:  اگر مالکى تعهّد نماید که ساختمانى را در ملک خود و با هزینه شخصى احداث، و آن را مجّاناً به شخصى واگذار نماید، و آن شخص تعهّد نماید که مصالح ساختمان را با استفاده از مجارى قانونى در اختیار صاحب ملک قرار دهد، امّا بهاى مصالح را صاحب ملک بپردازد. آیا به نظر حضرت عالى چنین تعهّدى لازم الوفا است؟ اصولا چنین تعهّدى از نظر شرعى در قالب کدام یک از عقود اسلامى قرار مى گیرد؟

جواب:  این تعهّد، نوعى هبه معوّضه، و لازم الاجراست.

هبه به فرزند غایب

سؤال:  شخصى از مال منقول خود به پسرش که غایب بوده هبه کرده و شخصى را وکیل کرده که از جانب پسرش قبض کند و او قبض کرده است، آیا این هبه نافذ است چون واهب قبل از برگشت فرزندش از دنیا رفته است (لازم به توضیح است که این وکالت با اجازه حاکم شرع بوده است)؟

جواب:  اگر فرزند غایب به حدّ بلوغ رسیده، وکالت مزبور مفید نیست و اگر نابالغ بوده کافى است بلکه احتیاج به وکالت ندارد.

ثواب عمل بعنوان عوض

سؤال:  آیا ثواب عمل را می توان به عنوان عوض در عقد هبه منظور کرد یا خیر؟ مثلا ثواب حج واجب من به عنوان عوض در هبه شرط شود.

جواب:  خالی از اشکال نیست ولی اگر نیابت در حج را مثلاً عوضش قرار دهد مانعی ندارد.

رجوع واهب در صورت عدم تحقق شروط هبه

سؤال:  اگر در هبه مشروط، موهوب له به شرط عمل نکند، و مال موهوبه را به دیگرى منتقل نماید، آیا واهب حقّ رجوع دارد؟

جواب:  آرى واهب حقّ رجوع دارد، ولى بعد از رجوع باید مثل آن (در صورتى که مثلى باشد) و قیمت آن را (در صورتى که قیمى باشد) برگرداند.

هبه به زوجه

سؤال:  آیا هبه به زوجه، هبه لازم است؟

جواب:  هبه به زوجه لازم نیست ولى بازگشت در آن مکروه است.

دادن قسمتی از وام به همسر در ازای پرداخت قسط آن

سؤال:  خانمی از محل کارش وامی به میزان دو میلیون تومان گرفت، منتهی به دلیل این که آن موقع نمی توانست قسط آن را بپردازد دو میلیون را به همسرش می دهد تا در ازای آن، همسرش قسط ها را بپردازد. بعد از سه ماه که مرد قسط وام را پرداخت، زن درخواست دو میلیون را دارد. آیا این عمل هبه معوضه می باشد تا زن نتواند به هبه خود رجوع نماید یا حکم دیگری دارد؟

جواب:  هرگاه ظاهر این عمل آن بوده که وام را به طور کامل واگذار کرده مشروط بر اینکه قرض ها را بپردازد، هبه معوضه بوده و بازگشت آن اشکال دارد.

هدیه گرفتن از بهائی

سؤال:  اگر گوشت حیوانی که به دست مسلمانی ذبح شده از یک بهایی هدیه بگیرند استفاده از این گوشت جایز است؟

جواب:  اشکالی ندارد ولی رفت و آمد و دوستی با اعضای فرقه ضاله جایز نیست مگر اینکه امید هدایت آنها برود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -