انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی امام خمینی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1 : افرادی در إدارات هستند که انسان احساس می کند با انقلاب میانه ای ندارند، و فقط ظاهر خود را عوض کرده و احتمالاً گاهی اوقات کارشکنی می کنند. آیا معرفی این طور افراد به مقامات ذی صلاح مملکت از نظر شرعی إشکال ندارد؟ رفت و آمد خانوادگی با آنان چه صورت دارد؟

جواب:در صورتی که کارشکنی بکند بعد از إرشاد ، معرفی او إشکال ندارد.

سوال 2 : اگر شخصی مدیر یا مسؤول کاری باشد مثلاً مدیر دبستان یا راهنمائی یا دبیرستان و در هنگام مدیریت کارهائی انجام دهد که از نظر شرع صحیح نباشد ، مثلاً برای انتخاب نمایندۀ دبیران شوری بگذارد و شوری نمایندۀ مزبور را انتخاب ماید ( باتوجه به اینکه همۀ افراد و دبیران مکتبی نمی باشند، و معیارهائی که در نظر گرفته می شود معیارهای شورای اسلامی نیست) آیا رفتار این مدیر را می توان به مسؤول بالاتر و یا حتی به شخص دیگری که مسؤول نمی باشد گفت یا نه؟

جواب:اگر مخالف موازین شرعی عمل شده می توانند گزارش کنند[1].

سؤال 3 : هرگاه حرکتی از طرف مسؤولین إدارات بر خلاف حق و قسط اسلامی انجام شود افراد متعهد و کارمندان دلسوز وابسته به آن إداره سرزنش می شوند که چرا در این مورد برخلاف حق و قسط و قانون عمل شده! و اگر آنها به مسؤولین خود اعتراض کنند در جوابشان می گویند: اینگونه «برخوردها با مسؤولین بر خلاف ولایت إداری است،  چون ولایت إداری به ولایت فقیه و ولایت إمام و پیغمبر و خدا ختم می شود پس فرد معترض که از طریق قانون، و پیروی دستورات آن رهبر اعتراض خود را به مسؤولین اعلام داشته کافر و ملحد است» خواهشمند است نظریۀ شریف را در این مورد إعلام فرمائید؟

جواب:ولایت إداری در إسلام نیست، و کارمندان و مسؤولین در إدارات فقط مسؤولیت دارند که بر طبق مقررات إداره و دولت اسلامی عمل کنند و ولایتی بر کسی و چیزی ندارند، و اگر بر خلاف موازین شرعی یا قانونی عمل نمایند دیگران می توانند بدون ایجاد هرج و مرج و فساد به آنان تذکر دهند.


[1] -يعني بايد به عنوان«گزارش»داشته باشد نه غيبت و..... بنابراين اين فقط به مسؤلين مربوط بايد گفته شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -