انهار
انهار
مطالب خواندنی

خاطره آیت‌الله‌ محمدی‌گیلانی‌ از نقش هاشمی در قائم‌مقامی منتظری و مخالفت امام

بزرگ نمایی کوچک نمایی
خاطره آیت‌الله‌ محمدی‌گیلانی‌ از نقش هاشمی در قائم‌مقامی منتظری و مخالفت امام

به گزارش جهان، آیت الله محمد محمدی گیلانی رییس سابق دیوان عالی کشور و از شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی می گوید:
یک روز قبل از مطرح شدن قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (25/4/1364)، من ضمن تماس با دفتر امام رحمت‌الله‌علیه کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمت‌شان رسیدم.
گفتم:« فردا قرار است موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرض‌تان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمت‌شان درس خوانده‌ام؛ ایشان را عابد و زاهد می‌دانم؛ ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده‌ی این کار بر نمی‌آید...»
امام گله‌های سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود:«... احمد هم از او دفاع می‌کند! از منزل سید مهدی هاشمی دست‌نویس‌‌های او را آورده‌اند. من دیدم نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم!»
سخن امام که به این‌جا رسید، من گفتم:«آقای منتظری عین نامه‌ی شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آن‌چه من برایش می‌نویسم، الهام از سید‌مهدی می‌گیرم!»
امام فرمود:« نامه‌ی مرا آورد در جلسه خواند؟»
گفتم:« بله! آقای سید عباس خاتم و سید جعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.»
امام فرمود:« او این طور است.»
عرض کردم:«بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم‌مقام رهبری مطرح نشود.»
امام قدری فکر کرد و فرمود:«احمد نیست؛ می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟»
عرض کردم:« بله! اما به آقای هاشمی نگویید که من آمدم( و این جریان را به شما گفتم) به هیچ کس نگویید. من می‌ترسم مرا هم شمس‌آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند!»
این را که گفتم، امام – اعلی‌الله‌مقامه- سه بار خندید و فرمود:«خاطرت جمع باشد.»
از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم: صبح، خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم...
شب، بعد از نماز مغرب و عشاء خانم حاج احمد آقا زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: آن‌چه امروز ما صحبت کردیم، مبادا از شما تجاوز کند.»
گفتم:« همین طور است.»
فردای آن روز آقای هاشمی موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد.
...
پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند:«موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن.»
گفتم:« چرا؟ ما در اجلاسیه‌ی قبل به آقایان گفته‌ایم که ایشان را به عنوان قائم‌مقام مطرح کنیم.»
فرمود:« نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته...»
گفتم:« ما اعلام کرده‌ایم. نمی شود...
منبع: سخن‌رانی آیت الله محمّدی گیلانی در تاریخ 6/9/1379 در منزل آقای رازینی/ کتاب سنجه انصاف؛ تألیف محمّد محمّدی ری‌شهری، صفحه 16/ چاپ پنجم/ 1388/ دارالحدیث. (برگرفته از: وبلاگ سرلوحه)
آیت الله محمدی گیلانی کیست؟
آیت الله محمد محمدی گیلانی از شاگردان امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مدرس فقه و اصول در سطح عالی و استاد دانشگاه های تهران و امام صادق (ع) بوده است. وی که صاحب آثار متعددی در حوزه دین می باشد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام خمینی و رهبر معظم انقلاب عهده دار مسئولیت های مختلفی شد که اهم آنها عبارت است از: حاکم شرع و ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی با حکم امام خمینی‌، عضو فقها و دبیر شورای نگهبان‌، نماینده حضرت امام خمینی (ره) در دانشگاه ها و رییس شورای مرکزی نمایندگان حضرت امام در دانشگاه ها، رئیس هیأت عفو، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام‌، عضو شورای بازنگری قانون اساسی‌، نماینده مردم تهران در چهار دوره مجلس خبرگان‌، رئیس دیوان عالی کشور و مشاور عالی رییس قوه قضاییه.
در سال 1388 به پاس سالها تلاش و مجاهدت آيت الله محمدي گيلاني در عرصه هاي مختلف قضا نشان درجه يک عدالت به وي اهدا شد.
روایت برخورد آیت الله محمدی گیلانی با دو فرزند خود نیز از عجایب انقلاب است. آنجا که پای انحراف از مبانی اسلام باشد، فرزند گرفتار تیغ عدالت پدر می شود. آیت الله محمد محمدی گیلانی که از انقلاب به دستور امام ریاست دادگاههای انقلاب را بر عهده گرفته بود در خرداد سال 1360 فرزندان خود را در جمع تعدادی زیادی از منافقین می یابد که در بلواها و آشوب های آن مقطع دستگیر شده بودند. آیت الله شخصا محاکمه فرزندان را انجام می دهند. محمدرضا سرشار،پژوهشگر و نویسنده، در سایت شخصی خود درباره ایت الله گیلانی می نویسد:« چنین مشهور بود که دو تن از پسرانش را به سبب فعالیتهای ضد انقلابی ،شخصا به اعدام محکوم کرد.و هنگامی که استنکاف ماموران تحت امر خود را از اجرای این حکم، لابد از نظر خودشان مهیب - دید ، برخاست تا به دست خود این حکم را اجرا کند.و تنها در این هنگام بود که آن ماموران -برای آنکه پسرانی به دست پدر خود اعدام نشوند -به ناچار تن به اجرای این احکام دادند»

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -