انهار
انهار
مطالب خواندنی

ترور فضل بن سهل در حمام سرخس (203 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
فضل بن سهل مردي دورانديش، كاردان، دانشمند و رزم‌آورد بود و از آغاز رشد مأمون عباسي در خراسان در كنار وي و از تربيت‌كنندگان و راهنمايان اصلي مأمون بود.
وي در نبرد سنگين ميان سپاهيان مأمون و سپاهيان امين در سال 197 قمري، مديريت جنگي سپاهيان مأمون را بر عهده داشت و آن را به نيكي و پيروزي در محرم سال 198 قمري به پايان برد و اقتدار و خلافت مأمون عباسي را در سراسر عالم اسلام فراگير و تثبيت نمود و بدين جهت از سوي مأمون به "ذوالرياستين" ملقب گرديد.
فضل بن سهل در فراخواني امام رضا علیه‌السلام به خراسان و پذيرش ولايت‌عهدي مأمون عباسي نظر مساعد داشت و شايد محرك اصلي مأمون در اين كار مهم، خود فضل بن سهل بود. به هر روي، پس از آن كه مأمون عباسي به رشد سياسي و مديريتي رسيد و بر تمام ابعاد حكومتي و تمام مناطق اسلامي استيلاي كامل يافت، تصميم گرفت از شهر "مرو" واقع در خراسان بزرگ، هجرت كند و به وطن اصلي خويش و پدرانش "بغداد" برگردد.
هنگامي كه مأمون به سوي بغداد برمي‌گشت در آغاز فضل بن سهل را از سوي مزدوران ناشناخته حكومتي در حمام سرخس ترور كرده و وي را ناجوانمردانه به قتل آورد و سپس در طوس امام رضا علیه‌السلام را مسموم و آن حضرت را غريبانه به شهادت رسانيد و بدين طريق، دو عنصر اصلي حكومت و خلافت خويش را از سر راه برداشت و با خيالي آسوده به سوي عراق رفت و رضايت عباسیان مقيم بغداد را از اين طريق فراهم آورد.
مورخان، تاريخ كشته شدن فضل بن سهل در حمام سرخس را ماه شعبان دانسته‌اند. در كتاب "مسند الامام الرضا علیه‌السلام" اين واقعه را در شعبان سال 203 و در وقايع الايام در دوم شعبان سال 202 قمري ذكر كرده‌اند. ولي به نظر مي‌رسد كه تاريخ مزبور، مقرون به صحت نباشد. زيرا امام رضا علیه‌السلام در آخر ماه صفر سال 203 قمري به شهادت رسيد و مطمئناً قتل فضل بن سهل، اندكي پيش از شهادت امام رضا علیه‌السلام بود. بنابراين بايد قتل فضل بن سهل در ماه محرم و يا ماه صفر سال 203 قمري واقع شده باشد. والله عالم. [۱]

1- مسند الامام الرضا علیه‌السلام (عزيزالله عطاردي)، ج 1، ص 92؛ وقايع الايام (شیخ عباس قمی)، ص 336.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -