انهار
انهار
مطالب خواندنی

آغاز غزوه بني مصطلق (5 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
بني مصطلق كه طايفه‌اي از قبيله خزاعه بودند در ناحيه "فُرع" اقامت داشته و با طايفه "بني‌مُدلِج" هم‌پيمان بودند. رئيس طايفه بني مصطلق، "حارث بن أبي‌ضرار" بود. وي پس از آن كه از اقامت رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدينه و تشكيل حكومت اسلامي در اين منطقه باخبر شد، بسان ساير بزرگان شرك و كفر نسبت به رياست و حاكميت قبيله‌اي خويش، احساس خطر نمود و در صدد دشمني و مبارزه با اين دين جديد برآمد. وي علاوه بر مردان جنگجوي قبله خويش، مردان بسياري از طوايف هم‌پيمان و هم‌جوار خويش را گرد آورد و ساز و برگ جنگي آنان را فراهم كرد و قصد هجوم به مدينه را نمود.
اين خبر به اطلاع پيامبر صلی الله علیه و آله رسيد و آن حضرت، يكي از ياران خود به نام "بريده اسلمي" را براي تحقيق و تفحص به سوي بني‌مصطلق روان كرد تا اطلاع كافي و وافي از تعداد دشمن و ساز و كار آنان بدست آورد. بريده اسلمي مأموريت خود را به نيكي انجام داد و تمام اطلاعات بدست آمده از بني‌مصطلق را در اختيار پيامبر صلی الله علیه و آله گذاشت.
آن حضرت با سي نفر سواره نظام (كه بيست نفر از مسلمانان انصار و ده نفر از مهاجرين بودند) در دوم شعبان سال پنجم و به روايتي سال ششم قمري به سوي ناحيه محل سكونت بني‌مصطلق حركت كرد.[۱]
برخي از رزمندگان اسلام در اين غزوه عبارت بودند از: امام علی بن ابي‌طالب علیه‌السلام، عمار ياسر، مقداد بن عمرو، سعد بن معاذ، زبير بن عوام، ابوبكر بن ابي‌قحافه، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، طلحه بن عبيدالله، اسيد بن حضير، ابوعبس بن جبر و...[۲]
واقدي، صاحب كتاب ارزشمند "المغازي" گفت: و خرج مع رسول الله صلي الله عليه و سلم بشر كثير من المنافقين لم يخرجوا في غزاه قطّ مثلها، ليس بهم رغبه في الجهاد الاّ أن يصيبوا من عرض الدّنيا و قرب عليهم السفر؛[۳] تعداد زيادي از منافقان به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در اين غزوه شركت نمودند. در حالي كه آنان در هيچ غزوه‌اي به مانند اين غزوه با رسول خدا صلی الله علیه و آله حركت نمي‌كردند. آنان هيچ رغبتي به جهاد نداشته و ندارند، مگر اين كه احساس كنند كه به مال دنيا و غنيمت جنگي در سفري كوتاه (و بدون مشكلات خاصي) دست يابند.
به هر روي پيامبر صلی الله علیه و آله در مكاني به نام "مريسيع" كه چشمه آبي در آن حوالي بود، فرود آمد و از همسران آن حضرت ام‌سلمه و عايشه همراهش بودند. در آن جا پيامبر صلی الله علیه و آله به مقدار كافي آب ذخيره كرد و سپاهيانش را در دو دسته رزمي صف‌بندي نمود و به سوي دشمن حركت كرد. دشمنان اسلام كه از هيبت و شكوه سپاه اسلام، دچار ترس و وحشت شده بودند. معركه را ترك كرده و به بيابان‌ها گريختند و تنها قوم بني‌مصطلق باقي ماندند.
ميان مسلمانان مبارز و قوم بني‌مصطلق، درگيري آغاز شد و طرفين به نبردي سنگين پرداختند. در اين غزوه، دليري و دلاورمردي امام علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام ديدني و مثال زدني بود و پس از او مرداني چون عمار، مقداد و زبير اما ساعتي نگذشت كه دشمن زبون، متحمل شكست گرديد و با دادن ده كشته از جمله كشته شدن حارث بن أبي‌ضرار، پرچم پيروزي اسلام برافراشته شد و دويست تن از مردان، زنان و كودكان اسير شده و اموال و دارايي‌هاي فراواني به غنيمت سپاه اسلام درآمد.[۴]
از مسلمانان، تنها يك نفر در اين غزوه به شهادت رسيد. پس از پايان جنگ و تقسيم غنايم و اسيران، "جويريه بنت حارث بن ابي‌ضرار" كه زني فهيم و خوش‌زبان بود، نصيب يكي از رزمندگان اسلام شد و بنا به درخواست خود وي، پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله وي را از آن مسلمان خريد و در راه خدا آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود و به ميمنت اين ازدواج، تعداد يك صد تن از زنان و كودكان آزاد شدند.
عايشه در اين باره گفت: فأعتق مأه اهل بيت بتزويج رسول الله صلي الله عليه و سلم اياها، فلا أعلم امرأه أعظم بركه علي قومها منها.[۵] گفتني است كه در همين غزوه، داستان افك و تهمت ناروا به عايشه به وقوع پيوست و قرآن مجيد در آيه 11 سوره نور(24) آن را تكذيب نمود.[۶]

1- المغازي (واقدي)، ج 1، ص 404؛ احاديث ام‌المومنين عايشه (سيد مرتضي عسكري)، ج 2، ص 180؛ مجمع الزوائد (هيثمي، ج 6، ص 142).
2- المغازي، ج 1، ص 405.
3- المغازي، ج 1، ص 405.
4- المغازي، ج 1، ص 411؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 142.
5- المغازي، ج 1، ص 411.
6- مناقب آل ابي‌طالب (ابن شهر آشوب)، ج 1، ص 173.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -